سیدناصر رزمنده نوجوان وبی باک ایرانی افسران عراقی را تحقیر می کرد

سیدناصر رزمنده نوجوان وبی باک ایرانی افسران عراقی را تحقیر می کرد .................................................................
خبرگزاری جمهوری اسلامی 06/07/1390 اجتماعی.دفاع مقدس 90.آزادگان زاهدان- "محمد رضا حضرت زاد" رزمنده، جانباز و آزاده هشت سال دفاع مقدس از سیستان و بلوچستان در نقل یکی از خاطرات خود می گوید: سید "ناصر حسینی" نوجوان رزمنده در زیر شکنجه ها و مشت و لگد افسران عراقی فریاد می زد که نیروی اطلاعاتی ایران است و با این کارش عراقی ها را تحقیر می کرد.
"محمد رضا حضرت زاد" که دو سال از عمر خود را در اسارت نیروهای بعثی قرار داشت و آثار جراحت های جنگ بر بدنش خودنمایی می کند، در نشستی با خبرنگار ایرنا به بیان یکی از خاطراتش از دوران اسارت پرداخت.
او می گوید: شرایط در اردوگاه ایجاب می کرد که اسرای تازه وارد بازجویی شوند و مهمترین موضوعی که افسران عراقی در بازجویی ها بدنبالش بودند، این بود که ببینند بسته نظامی اسرای ایرانی چیست تا بتوانند به اصطلاح بازجویی های نظامی داشته باشند و اطلاعات نظامی ایران را از بچه ها بگیرند.
وی افزود: به همین علت همه بچه ها بویژه نیروهای اطلاعات و فرماندهان تلاش می کردند خود را لو ندهند و با هزار کلک و حقه از دست افسران می گریختند.
حضرت زاد بیان کرد: در میان اسرا نوجوانی به نام سید "ناصر حسینی" بچه بسیجی و از خانواده پنج شهید بود و آنقدر جوان که هنوز به قول معروف پشت لبش سبز نشده بود، اوضاع وخیمی داشت به طوری که پایش از زیر زانو قطع شده بود و خونریزی شدید آن باعث شده بود که بدنش به شدت ضعیف شود.
وی اظهار داشت: در بازجویی افسران عراقی از اسرا، وقتی نوبت به ناصر می رسید، افسر عراقی از وی می پرسید، بسته نظامی ات چیست؟ "ناصر که با زحمت و به کمک یکی از دوستان درحالی که دستش را روی شانه وی گذاشته و روی یک پای سالمش سعی می کرد بایستد، خیلی قرص و محکم ضمن معرفی خودش می گفت "انا استخبارات" یعنی "من نیروی اطلاعات عملیات هستم".
افسر عراقی که خیلی شوکه شده بود که یک نوجوان با یک هیکل نحیف و با پای مجروح این گونه صحبت می کند، احساس حماقت کرده و با گفتن مطالبی چون "تو یک بچه خیال بافی و دوست داری خودت را بزرگ جلوه دهی" شروع به تحقیر کردن آقا سید می کرد.
افسر مدام کلمه بچه را در وصف آقا سید بکار می برد، سید هم با صبر و حوصله به همان حالت ایستاد تا حرفهای افسر تمام شود.
به محض تمام شدن صحبت های افسر، آقا سید شروع به شرح دادن وضعیت خط مقدم عراق و آرایش نظامی چندین عملیات گردان های عراقی کرد و تمام اطلاعاتی که در مدت جنگ خودش برای فرماندهان جمع آوری کرده بود به سمع افسران عراقی رساند.
عراقی ها که بدجوری غافلگیر شده بودند و احساس می کردند که ورق برگشته و سید آنان را تحقیر می کند، یکی از افسران دیوانه وار به سید حمله می کند و به تبعیت از وی سایر افسران هم با مشت و لگد به جان این سید نوجوان می افتند.
تا اخرین روز اسارت در اردوگاه عراقی ها، هر افسری که در کشیک های روزانه اش وارد اردوگاه می شد، فریاد می زد، "ناصر اطلاعاتی کجاست" و سپس از وی سوالاتی می پرسیدند و یک دور تحقیر و تنبیه اش می کردند.
خلاصه کلام آقا سید ناصر معروفیتی برای خودش در اردوگاه به هم زده بود و همیشه از اینکه به قول معروف حال عراقی ها را می گیرد، خوشحال بود و باعث می شد که افسران عراقی سرگرم او شوند و به دیگر اسرای ایرانی چندان کاری نداشته باشند.
سید همیشه دوست داشت با افتخار بگوید که نیروی اطلاعاتی است و وظیفه اش را در طول جنگ به خوبی انجام داده است... حضرت زاد از نحوه اسیر شدن خودش می گوید: زمانی که عراق به منطقه "فاو" حمله کرده بود، ما از جبهه برگشته بودیم.
وی اظهار داشت: دقیقا عید سال 1367 بود که بعد از عملیات والفجر 10، عراق به فاو حمله کرد و نیرو هم در فاو کم بود، و وقتی خبر حمله عراق به فاو به زاهدان رسید بسیاری از بچه ها به صورت خودجوش آماده اعزام به منطقه شدند و وقتی فرماندهان نظامی دیدند تعداد داوطلبان زیاد است، با یک هواپیمای سی 130 ارتش، بچه ها را به فرودگاه امیدیه اهواز منتقل کردند.
وی بیان کرد: یک ماه در انتظار بودیم تا به خط مقدم شلمچه اعزام شدیم، نیروهای عراقی موفق شده بودند، منطقه فاو را بگیرند و در حمله آخر عراق اسیر شدیم و پس از دو سال اسارت در 19 شهریور 1369 آزاد شدیم.
حضرت زاد گفت: تنها حضور من در جنگ به عنوان رزمنده خط پدافندی و شرکت در عملیات، به عملیات والفجر 10 مربوط می شود که در این عملیات اسیر شدم.
وی چند پارامتر را عامل اصلی پیروزی رزمندگان اسلام در مقابل عراقی ها دانست.
او گفت: وجود رهبری مقتدر و مدبر، اطاعت محض از رهبری و ولی فقیه، ایمان قوی و اعتماد به نوجوان و جوان از عوامل پیروزی رزمندگان در جنگ تحمیلی بود به طوری که بیشتر فرماندهان لشکرها میانگین سنیشان 23 تا 30 سال بود.
وی افزود: اکنون در جبهه جنگ نرم، هدایت حکیمانه رهبر معظم انقلاب و اطاعت محض جوانان و نوجوانان از رهبری وجود دارد اما اگر اعتماد مسوولان به قشر جوان همانند سالهای جنگ باشد، قطعا ایران پیروز میدان خواهد بود. ک/3 7315 / 653