نامش را معجزه گذاشتم

به گزارش ایرنا، ۱۱ دقیقه و ۲۸ ثانیه نفس‌گیر، از آن ثانیه‌هایی که قد ساعت‌ها زمان می‌برد، گویی زمان از حرکت باز ایستاده، دقایقی که فاصله بین مرگ و زندگی را تعیین می‌کرد.

طی این دقایق خودم نفس نمی‌کشیدم تا صدای نفس‌های نوزاد را بشنوم و خیالم آرام شود، اینها حرف‌های خانم معصومه مهرآور کارشناس اورژانس بابل بوده که در فضای مجازی باز نشر شده و به‌عنوان شاهکار از کارشناس اورژانس یاد می‌شود، ۱۱ دقیقه و ۲۸ ثانیه‌ای که کارشناس اورژانس بابل درگیر نوزاد تازه متولد شده آن هم امداد از راه دور بود.

ویدئویی از امداد کارشناس اورژانس بابل طی روزهای گذشته در فضای مجازی منتشر شد و اشک شوق را بر چهره مردم نشاند، اشک‌هایی که با شور زندگی همراه بود، اشک‌هایی که با شوق و استرس همراه بود تا جایی که کارشناس اورژانس می‌گوید، یه جاهایی خودم هم نفس نکشیدم تا نوزاد نفس بکشد و صدای نفس‌هایش به همه شوق زندگی ببخشد. اینجا مرکز اورژانس است، حال و هوای همه مراکز اورژانس شبیه هم است ولی در این مرکز صدای توام با استرس و نگرانی شنیده می‌شود.

زنگ که می‌خورد تپش قلب امان کارشناسان مرکز را بریده، لحظه‌هایی که نکند اتفاقی برای انسانی بیفتد و شاید و شایدها...

خانم معصومه مهرآور کارشناس مرکز اورژانس بابل می‌گوید: صدای زنگ که به صدا در می‌آید، همه ما تپش قلب می‌گیریم تا ماموریت تمام شود انگار خودمان در صحنه هستیم. صدایی که چند روز پیش در مرکز اورژانس بابل پیچید، وقتی شنیده شد شوق وصف ناپذیری نه تنها مرکز اورژانس بلکه سراسر جامعه را فرا گرفت.

وی اضافه می‌کند: صدای نوزاد نجات یافته در دستان نجات‌دهنده نبض زندگی را در دنیا به جریان انداخت، حسی که قابل وصف نیست! به گفته این کارشناس مرکز اورژانس، ماجرا از آنجا شروع می‌شود که یکی از اتباع خارجی آمبولانس درخواستی را به‌دلیل به دنیا آمدن نوزادش لغو می‌کند و می‌گوید، آمبولانس را برگردانید و خانمی که بابت آمبولانس فرستادید زایمان کرد، یعنی همه چی خوب و خوش و سلامت هست. خانم مهرآور اضافه می‌کند: با خودم گفتم من باید خودم مطمئن شوم خودم زنگ زدم، اما پیگیری امداد از راه دور هم چیز غیرمعمولی نشان داد، من فقط اشاره کوچک کردم و گفت بچه گریه نمی‌کند.

وی ادامه می‌دهد: ۱۱ دقیقه و ۲۸ ثانیه درگیر بچه بودیم، از آن ثانیه‌هایی که قد ساعت‌ها زمان می‌برد، گویی زمان از حرکت باز ایستاده، دقایقی که فاصله بین مرگ و زندگی را تعیین می‌کرد. و نامش را معجزه گذاشتم.

خانم مهرآور تصریح می‌کند: جاهایی نفس خودم گیر می‌کرد به خدا نفس نکشیدم تا زمانی که بچه نفس کشید و با وجود پیگیری‌ها، صدایی که فاصله بین مرگ و زندگی بود، فضای مرکز را پُر کرد. هم جان نوزاد و هم جان مادر در این ماجرا درخطر بود، چون هم نوزاد بعد به دنیا آمدن گریه نمی‌کرد و هم جفت از مادر خارج نشده بود که با تلاش خانم معصومه مهرآور کارشناس اورژانس ۱۱۵ بابل اقدامات مشاوره‌ای به مادربزرگ خانواده داده شد و جان مادر و فرزند نجات پیدا کرد.