اکوسیستم‌های آسیب دیده فرصت توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی را از بین می‌برند

تهران- ایرنا- دبیر کمیسیون امورزیربنایی، صنعت و محیط‌زیست دفتر هیات دولت گفت: اکوسیستم‌های آسیب دیده‌ای که ظرفیت خود را برای برآورده کردن نیازهای پایه‌ای بشر از دست بدهند، فرصت توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی را نیز از بین می‌برند.

به گزارش روز یکشنبه پایگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محیط زیست، به مناسبت هفته محیط زیست، گفت وگویی با "اطهره نژادی"، که  یکی از بانوان موفق در عرصه حفاظت از محیط زیست است انجام شد.

توسعه پایدار را تعادل بهره برداری انسان از محیط زیست تعریف می کنند آیا این تعریف را کافی می دانید؟

منظور از توسعه پایدار، دستیابی به توسعه با ایجاد تعادل میان توسعه و محیط‌ زیست است و این تعادل زمانی محقق می شود که میزان بهره برداری از منابع، به گونه ای باشد که برطرف کردن نیازهای نسل کنونی،  موجب خدشه‌دار شدن توانایی‌های نسل آینده در برآورده ساختن نیازهایشان نباشد و البته توجه به این نکته نیز ضروری است که هم جامعه بشری و هم طبیعت، به طور مداوم در حال تغییر است و توسعه پایدار نیازمند ظرفیتی برای مواجهه با این تغییرات است که تاب آوری و توسعه سازگار، کلیدهای دستیابی به این ظرفیت هستند.
برای دستیابی به توسعه پایدار، توسعه را باید در چه ارکانی از جامعه دید؟
اولاً با توجه به تعریفی که از توسعه پایدار خدمت شما ارائه کردم، توجه به این نوع توسعه، نیازمند به یک تغییر مهم در فهم رابطه انسان و طبیعت و همینطور انسان‌ها با یکدیگر است. توسعه پایدار به عنوان یک فرایند، لازمه بهبود و پیشرفت وضعیت پایدار و از میان بردن کاستی‌های اجتماعی و فرهنگی جوامع است.  بنابراین انتظار می رود که این چنین توسعه ای، محرک پیشرفت متعادل، متناسب و هماهنگ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تمامی جوامع، به ویژه کشورهای در حال توسعه باشد. در پارادایم رایج، توسعه پایدار تنها بر جنبه محیط زیستی تمرکز ندارد بلکه به جنبه‌های اجتماعی و اقتصادی توسعه نیز توجه می‌کند و به عبارتی، محل تلاقی جامعه، اقتصاد و محیط‌ زیست است.
در بررسی مفهوم توسعه پایدار با واژه هایی مانند تعاملات پایدار و ناپایدار، مواجه می شویم. آیا اساساً با رشد جمعیت و افزایش نیازهای بشر به منابع طبیعی در صنعت، انرژی و غیره و نیاز برخی جمعیت ها به بهره برداری زیاد از منابع طبیعی، آیا تعاملات پایدار ممکن خواهد بود؟
تردیدی نیست که وقتی صحبت از تعامل انسان با محیط به میان می آید، ضروری است که رفتار بشر درک شود و برای درک رفتار، باید مکانیسم های اساسی آن شناخته شود.
رفتارهای انسان تحت تاثیر عوامل جمعیتی مثل اندازه و ساختار جمعیت، عوامل اجتماعی مثل سنت، فرهنگ، ارزش ها و نیازها و خواسته ها؛ عوامل اقتصادی از قبیل تولید و مصرف و سایر موارد است. هدف اصلی توسعه پایدار این است که ما فرصت یک زندگی خوب و مناسب را برای فرزندان و نوه هایمان به جای بگذاریم. یعنی تعاملات ما با اکوسیستم ها باید به گونه ای باشد که به آنها اجازه دهیم انسجام عملکردی کافی برای تداوم فراهم کردن غذا، آب، پناهگاه و منابع دیگر مورد نیاز بشر و سایر موجودات بهره بردار از اکوسیستم را داشته باشند.
ارتباط نزدیکی بین چگونگی تعامل انسان - اکوسیستم  و شدت تقاضاهایی که بشر از اکوسیستم ها دارد وجود دارد. مصرف شدید منابع تجدیدناپذیر، عرضه را به شدت کم می کند و مصرف زیاد منابع تجدیدپذیر هم به توانایی اکوسیستم ها برای فراهم کردن منابع، آسیب می زند.
فراموش نکنیم که توسعه پایدار یک مفهوم تجملی نیست که بعد از بدست آوردن توسعه اقتصادی و اولویت های دیگری مثل عدالت اجتماعی پیگیری شود. اکوسیستم های آسیب دیده ای که ظرفیت خود را برای برآورده کردن نیازهای پایه ی بشر از دست بدهند، فرصت توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی را نیز از بین می برند. در حالیکه یک جامعه سلامت،  به پایداری اکولوژیکی، توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی به اندازه کافی توجه می کند و به آنها نیاز دارد. بنابراین باید با آگاه سازی مردم به عنوان بهره برداران از طبیعت و سیاستگذاران به عنوان مشخص کنندگان حدود بهره برداری، تعاملات را به سمت تعاملات پایدار سوق داد.
نقش سیاستگذاران و تصمیم گیران در دستیابی به توسعه پایدار مهم تر است یا مردم؟
گرچه نقش هر دو در تحقق توسعه پایدار موثر است اما اگر بخواهم به درجه اهمیت این نقش ها اشاره کنم از نظر من، مولفه ی ضروری تحقق توسعه پایدار، وجود مردم آگاه است. همه اقداماتی که بر محیط زیست تاثیر می گذارند برخاسته از افراد هستند و این آگاهی مردم است که دولت ها، شرکت ها و بخش های حقوقی دیگر جامعه را برای اقدام مناسب برمی انگیزد. از طرف دیگر اگر رهبران سیاسی جوامع به شدت هم متعهد به توسعه پایدار باشند اما مردم اهمیت آن را درک نکنند و همراه نباشند، قادر به تحمیل آن به مردم نخواهند بود. همانطور که اگر رهبران سیاسی چندان تمایلی هم به تحقق چنین توسعه ای نداشته باشند، وقتی مردم طالب دستیابی به توسعه پایدار باشند، نمی توانند از آن سر باز زنند.
آیا سازمان های مردم نهاد محیط زیستی می توانند در روند دستیابی به توسعه پایدار نقش موثری داشته باشند؟ این نقش را چگونه تبیین می کنید؟
بله حتما می توانند. سازمان های مردم نهاد، نقش اساسی در توسعه های جهانی در زمینه محیط زیست ایفا کرده اند. اجلاس سازمان ملل با موضوع محیط زیست و توسعه در سال ۱۹۹۲، دولت ها، تشکل های اجتماعی یا همان سازمان های مردم نهاد، صنایع و دیگران را گرد هم آورد و این نشست، توجه به ارتباط مسائل جهانی و محلی و همکاری در همه سطوح را تقویت کرد و مورد تاکید قرار داد. سازمان های مردم نهاد می توانندبه عنوان راهگشای توسعه سازگار و پایدار عمل کنند.
هر چند برای رسیدن به این هدف، باید این سازمان ها توانمند شوند و رصدگری بخش های دولتی را به خوبی و به دور از جانبداری های سیاسی و غیره انجام دهند. آنها می توانند با توسعه مشارکت مردم، جزئیات زندگی روزمره را با هماهنگی بیشتر با محیط زیست سازمان دهی کنند. به شکل گیری یک چشم انداز محلی کمک کنند و وضعیت محیط زیستی منطقه و تغییرات در سیمای سرزمین محلی شان را ارزیابی کنند. بنا نهادن سلامت اکولوژیک طولانی مدت و افزایش تاب آوری در جامعه نیز از جمله نقش هایی است که این سازمان ها می توانند ایفا کنند و مثال های دیگری که فرصت طرح آنها نیست.

۵ ژوئن مصادف با ۱۶ خرداد ماه روز محیط زیست است که در ایران یک هفته به عنوان هفته محیط زیست نامگذاری شده است.

اخبار مرتبط

سرخط اخبار جامعه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha