به گزارش گروه تحلیل تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، امروزه نقش علم در توسعه و نهایتاً رفاه جامعه کاملاً انکارناپذیر است که این موضوع به خصوص با پیشرفتهای محسوس علوم تجربی و فنی از سده نوزدهم در زندگی بشر برای عموم بیشتر خودنمایی میکند، درحالیکه در نقطه مقابل آن علوم انسانی به دلیل تاثیرات بلند مدت و نامحسوس خود که با صرف زمان بیشتری مشخص میشود، از نظرها پنهان است. امروزه علوم انسانی در جوامع مدرن از اهمیت زیادی برخوردار است تا جاییکه بسیاری از مدیران، کارشناسان و مشاوران ارشد بسیاری از دولتهای امروزی را متخصصان علوم انسانی تشکیل میدهند. این موضوع با توجه به فرهنگ ایرانی-اسلامی حاکم بر جامعه و شرایط کنونی جامعه که بهطور نامحسوسی با هجمه گستردهای علیه مبانی اسلامی و ایرانی و با هدف دور کردن جامعه از فرهیختگی همراه شده، با برگزاری پنجمین کنگره علوم انسانی اسلامی از اهمیت ویژهای برخوردار است که مباحثی نظیر کاربردی شدن علوم انسانی اسلامی و موانع آن را مطرح میکند.
از اینرو پژوهشگر ایرنا در حاشیه افتتاحیه پنجمین کنگره علوم انسانی اسلامی با «سید محمد نقیب»، رئیس دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، «حسینعلی قبادی»، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و «فرزاد جهانبین» دبیر شورای سیاستگذاری مجمع عالی علوم انسانی اسلامی و مسئول در برگزاری این کنگره با هدف روشن شدن نقش علوم انسانی اسلامی در خصوص فرهیختگی جامعه و موانع توسعه آن در کشور انجام داده است.
کنگره علوم انسانی اسلامی ویترینی از دستاوردهای علمی
به گفته فرزاد جهانبین هماکنون مجمع عالی علوم انسانی اسلامی متشکل از ۴۵ نهاد علمی دانشگاهی-حوزوی مجموعه فعالیتهایی دارد که یکی از فعالیتهای آن همین کنگره است. در ۱۰ سال گذشته، بحث کتاب نظریه و انتشارات و مرکز نوآوری در زمره فعالیتهای اصلی این مجمع بوده و «کنگره» امروز ویترینی از کلیه این موارد برای عرضه آخرین تلاشها و دستاوردهایی است که محققین علوم انسانی و اسلامی طی دو سال گذشته انجام دادهاند. اگر با این نگاه به کنگره نگریسته شود به طور قطع مشخص خواهد شد که جامعه مسائلی دارد و این مسائل با این رویکرد قابل فهم است. یعنی این رویکردهاست که مسئله را به ما نشان میدهد. ما برای ارائه راه حل در مسائل مرتبط با جامعه به علوم انسانی نیاز داریم که از مبانی ما استخراج شده و متناسب با اقلیم و زیستبوم ماست. بنابراین، رویکرد حل مسئله از طریق علوم انسانی مورد تاکید بوده و به خصوص در دریافت مقالات این مسئله برجسته شده تا علاوه بر جهتگیری اسلامی به سمت حل مسائل کشور نیز باشند. طبیعی است که در ادارات کشور لیستی از مسائل وجود دارد که علوم انسانی و اسلامی باید بتواند با این مسائل گره خورده و به سمت حل آن بروند.
«تجاری شدن» یا «کاربردی شدن» علوم انسانی؟
بنابر نظر سید محمد نقیب، بایستی بین این دو واژه «تجاری شدن» و «کاربردی شدن» کاملاً تفکیک قایل شد که متاسفانه در ادبیات روزمره چنین استفادهای از کلمات میتواند شبههانگیز باشد. به همین دلیل باید پیش از هر چیز مقصود از تجاری شدن را روشن کرد. اگر مقصود از تجاری شدن مانند رشتههای فنی و مهندسی و ... باشد که بحث درآمدزایی در آن مطرح میشود، در مباحث علوم انسانی چندان مطلوبیت ندارد. اما اگر تجاری سازی به معنای گسترش و نفوذ آن به داخل جامعه است که بخواهد تاثیرات خود را بر جامعه به شکل محسوس بگذارد، میتواند رویکرد مناسبی باشد.
در همین راستا حسینعلی قبادی هم معتقد به همین رویکرد بوده و اینگونه ادامه میدهد که اگر تجاریسازی به معنای فروش علم باشد، این به نوعی نگاه «تقلیلگرایانه» به علم و نادیده گرفتن مبانی و ارزشهای علم است. این که آیا علوم انسانی اسلامی مابهازای مالی دارد یا نه؟ در علوم انسانی مطلوب نیست. اگر تجاریسازی به این معنی باشد که علم به دست ذینفع برسد و مشکل مخاطب را حل کند، در اینصورت مخاطب به علم ایمان آورده و برای آن هزینه میکند. با این نگاه کاربردیسازی اعم از این مسئله هست که میتواند اصطلاح مناسبتری برای آن باشد. این که علم بیایید و بگوید که چگونه علوم انسانی میتواند از سرمایههای موجود در جایی و با ساماندهی بیشتر اشتغال ایجاد کرده و مسائل مردم را حل کند، در نهایت موجب بهبود وضع رفاهی شده تا آسیبهایی هم بوجود نیاید. با این رویکرد اگر علم تجاری شود و بتواند مشکل مردم را حل کند، مشکلی ایجاد نخواهد کرد. یکی از وظایف و رسالتهای علم افزایش رفاه و بهبود کیفیت زندگی است و تجاری سازی با این معنا چیزی مناسبی است.
هژمونی رویکرد مهندسی مانع توسعه علوم انسانی اسلامی
به گفته «حسینعلی قبادی» و «فرزاد جهانبین» یکی از موانع اصلی در توسعه علوم انسانی خود اصحاب علوم انسانی هستند که بعضاً ارادهای برای حل مسائل از این طریق ندارند یا نگاههای غلطی دارند که گمان میکنند که علوم انسانی و اسلامی این توانایی را ندارد و بعضی از صاحبنظران مسائل حوزه علوم انسانی بهطور عینی با آن گره نخوردهاند. بنابراین نمیتوانند خیلی خوب تواناییهای علوم انسانی را بیان کنند و این مانع کمی نیست. قبادی معتقد است هژمونی «مهندسیزدگی» که بر فضای جامعه حاکم است اجازه یک میدان رقابت برابر را به علوم انسانی نمیدهد. این که بخش قابل توجهی از جامعه از کارآمدی علوم انسانی اطلاعی نداشته و بدان باور ندارد و اینکه جایگاه واقعی علوم انسانی در جامعه مشخص نیست، از مهمترین موانع علوم انسانی در فرهیختگی و معرفتافزایی جامعه است. باید ببینیم آیا مردم و خانوادهها تمایل دارند تا دانش فرزندانشان را افزایش بدهند یا فرهیختگی آنها را؟ باید تلاش کرد تا مردم همانگونه که به حافظ، سعدی، مولوی و ... علاقمندند، به همان اندازه متمایل باشند که فرزندانشان هم راه این بزرگان را در پیش بگیرند. چرا سعدی در جامعه ما اینقدر محبوب است؟ چونکه سعدی معرفت جامعه را افزایش میدهد، اما معرفت را بهگونهای بیان میکرده که مردم هم از آن لذت ببرند. ما علوم انسانی را در دوران جدید بعضاً تا ۲۰۰ سال دیرتر از سایر جوامع شروع کردیم پس طبیعی است که هنوز به آن چارچوب توسعه نرسیده باشیم.
در نظر محمد نقیب هم گام نخست در زمینه رفع موانع، در مراجع اجرایی و تصمیمگیر است. به عقیده وی مسئله اثربخشی و اهمیت علوم انسانی و بهویژه علوم انسانی اسلامی برای مسئولان و مدیران تصمیمگیرنده و یا اثرگذار بر سیاستهای کشور، باید درونی و مورد پذیرش واقع شود. تا زمانی که مسئولان کشور به این باور نرسند که علوم انسانی، میتواند اسلامی هم بشود و مبانی آن از قرآن و متون دینی استخراج شود، در رفع موانع با مشکل روبرو خواهیم بود. هماکنون اندیشمندان در این حوزه در حال نظریهپردازی و ارائه دستاوردهای خودشان هستند، اما بحث باور به علوم انسانی باید در سطح مدیریتی و اجرایی کشور هم اتفاق بیافتد تا بتوان بخشی از موانع را برطرف کرد.
راهکار ارتقای علوم انسانی اسلامی و کاربردی شدن آن چیست؟
چنانچه محمد نقیب اعتقاد دارد، در ابتدای امر بایستی فضاهای مناسبی برای تحقیق، پژوهش و نظریهپردازی بوجود آید. ما هم اکنون در بسیاری از موارد هم مشکل بودجه هم فضای مناسب برای تحقیقات کافی در اختیار نداریم. به عنوان مثال یکی از مهمترین مشکلات در این زمینه نداشتن فضای مناسب کتابخانه برای تحقیق و مطالعه است و یا در بعضی از موارد حتی مشکلات فناوری اعم از مشکلات سخت افزاری و نرمافزاری برای ما وجود دارد. هماکنون ما دسترسی به نظریاتی داریم که سالها از زمان تولید آن گذشته است. بدین ترتیب دسترسی به نظریات جدید از طریق فناوریها و امکانات جدید به لحاظ نرمافزاری و سختافزاری و کتابخانهی غنی و به روز امکانپذیر است و نبود چنین فناوری و امکاناتی یک مانع بزرگ برای دسترسی به منابع و در نهایت کاربردی شدن علوم انسانی اسلامی در جامعه است.
امروزه غالباً نظر مسئولان به سمت رشتههای تجربی و فنی است و کمتر به علوم انسانی توجه شده و در فضای تصمیمگیری و فضای اجرای تصمیمات نیز کمتر به این مسئله توجه دارند. در بسیاری از حوزههای علوم انسانی شاهد مدیریت فنی و مهندسی و یا تجربی هستیم که با فضای علوم انسانی کشور بیگانه هستند. در دنیا چنین نگاهی به رشتههای علوم انسانی نیست و اصل مدیریت [در زمینه تصمیمگیری و سیاستگذاری] در کشورهای توسعهیافته در دست متخصصان علوم انسانی است و مدیریت اجرایی در دست مدیریت رشتههای فنی و مهندسی است که به نظر من برای کاربردی شدن علوم انسانی باید از رشتههای علوم انسانی بهره بیشتری گرفته شود.
قبادی نیز در همین خصوص معتقد است اگر ما بخواهیم مسئله کشور[در حوزه علوم انسانی] را بدون اطلاع نسبت به وضعیت جهان و تحولات و آخرین دستاوردهای علم درنظر بگیریم، قطعاً ضرر خواهیم کرد چرا که از پس حل بسیاری از مسائل برنخواهیم آمد. از طرف دیگر اگر بخواهیم افراط کرده و مسائل کشور را تنها با استناد به دستاوردهای علمی جهانی و بدون در نظر گرفتن شرایط و ساختارهای دینی، فکری و معرفتی و فرهنگی و بومی حل کنیم این یک ضعف بوده و به ناکارآمدی علوم انسانی در ایران خواهد انجامید. بنابراین بهترین راه در اثربخشی، کارآمدی و افزایش کارآمدی در جامعه ما ابتدا حرکت در مرزهای دانش است که باید با توجه به ارزشهای خودمان دستاوردهای دانشی به کار گرفته شود. طبعاً در این راه بازشناسی و بازآفرینی و بازتولید معارف، دستاوردها و میراث خودمان میتواند نقش بسیار زیادی داشته باشد چراکه همه این موارد پشتوانه دانش بومی ماست و میتواند با نظارت بر دانش جهانی بهتر مسئله ما را حل کند. در مجموعه تحولات علوم انسانی در ۱۰۰ سال اخیر، غالباً در کشور ما تاکنون یکی از این بالها و بازوها درنظر گرفته نمیشود.
از نظر جهانبین هم باید کارهای علمی قوی تولید شده و باید حمایتهای ویژهای از طریق پرداخت گرنتهای علمی به پژوهشگران تعلق بگیرد که هماکنون چنین حمایتهایی وجود ندارد. باید کاری کرد تا این افراد با مسائل اصلی کشور درگیر شوند و بتوانند ناظر به مسائل اصلی کشور فعالیت کنند. متاسفانه بسیاری از پروژهای کشور توسط کسانی درحال انجام است که تعلق خاطری به علوم اسلامی ندارند که البته این بدین معنا نیست که این افراد مسلمان نیستند. بلکه بدین معناست که رگههای عمیق اسلامی به صورت عمیق در طرز تفکر این افراد دیده نمیشود و به هرحال این زمینه بایستی برای اساتید و پژوهشگران برجسته حوزه علوم انسانی و اسلامی ایجاد شود.
نظر شما