در آستانه روز ملی سینما

آدم ها هم تاریخ مصرف دارند؟

۱۲ شهریور ۱۳۹۸، ۱۵:۲۰
کد خبر: 83462741
آدم ها هم تاریخ مصرف دارند؟

تهران-ایرنا-در سینمایی که بر اساس همه طیف های سنی و گروه های جمعیتی فیلم ساخته نمی شود، نه تنها همه مخاطبین امکان همزادپنداری ندارند بلکه بازیگرانش نیز تاریخ مصرف دارند.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، یکی از برجسته ترین نقاط قوت سینمای جهان ساختن تولیدات و آثاری است که قهرمان داستان آن می تواند در هر سن و سالی باشد؛ تصور کنید سینمایی را که از کودکی تا سالخوردگی قهرمان و راوی دارد و امکان همزادپنداری را برای تمام کسانی که در آن سن و نزدیک آن قرار دارند از سویی و دیگرانی که احتمالا در آینده ای نزدیک به آن سن می رسند از سوی دیگر و حتی کسانی که این سن را پشت سر گذارده اند، فراهم می کند؛ در نظر داشتن این حجم از مخاطب، امکان نزدیک شدن آن سینما به زبانی جهانی و زبانی که بر اساس سن درک می شود، را برای خیل گسترده ای از آدم ها فراهم می سازد.

حال این شرایط را با سینمای خودمان مقایسه کنیم؛ سینمایی که اساسا نه تنها عاری و خالی از قهرمان گشته است بلکه برای سنین متفاوت فیلم نمی سازد. نتیجه چنین وضعیتی کسالت مخاطب و ناامید شدن کسانی است که می خواهند آدم هایی شبیه به خودشان و دست کم در سن و سال خودشان را در قاب تصویر ببینید و رویاپردازی کنند. این مساله علاوه بر مخاطب، مشکلی را برای بازیگران هم ایجاد می کند و آن بحث ناخوشایند تاریخ مصرف داشتن آدم ها در سینمایی است که از سنینی به بعد سرمایه های خود را از دست رفته می پندارد.

آنچه در ادامه می آید گفت و گوی پژوهشگر ایرنا با «عبدالرضا اکبری» هنرپیشه نام آشنای سینما و تلویزیون است.

روز سینما روزی برای عاشقان رویاپردازی

اگرچه سینما برای برخی مساوی با ساعاتی سرگرمی، نشستن در یک سالن و شاید دیدن یک فیلم روی پرده باشد اما برای برخی این نام مفهومی فراتر دارد؛ معجزه تصویر و لحظات رویا پردازی.

شاید یکی از مشابهت های سینماگران و علاقمندان سینما در تمامی دنیا حس و حال و عشقی است که از پرده نقره ای و اولین تجربه شان از نمایش تصاویر متحرک به همراه دارند. اکبری هم یکی از کسانی است که خاطرات خوشی را از دوران جوانی و زمانی دارد که عاشق سینما شده است. وی در ابتدا ضمن تبریک روز سینما و تشریح علت عشق خود به سینما، بیان داشت: پیشاپیش روز سینما را به همه کسانی که عاشق هنر و نمایش هستند و هنر تصویر، به نوعی تحقق رویاهایشان است، تبریک می گویم؛ رویاهایی که بعضا نشات گرفته از خیال پردازی های کودکی است. خودم از کسانی بودم که در حدود ۱۴ سالگی اولین بار در خانه آپارت با چوب و تخته و ذره بین و ... ساختم؛ فریم فیلم ها را گرفتیم، نشستیم و نگاه کردیم؛ روزهایی که با یک فیلم زندگی می کردیم. یک فیلم سینمایی می دیدیم و یک هفتۀ تمام، شب ها راجع به آن حرف می زدیم و خودمان را جای قهرمان داستان قرار می دادیم؛ و به این صورت عاشق سینما شدیم و با قهرمان داستان ها همزادپنداری کردیم.  همچنان وقتی فیلم خوبی را می بینم، همان حس و حال به من دست می دهد ولی متاسفانه این روزها فیلم های خوب کم می بینم.

اکبری افزود: من جزو کسانی هستم که فیلم زیاد می بینم و فیلم های زیادی (به خصوص ایرانی چه تولیدات تلویزیونی و چه تولیدات وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی وآثار سینمایی) را در طی این سال ها و اخیرا دیده و مرور کرده ام. بر این اساس باید بگویم که شرایط مثل سابق است و نمی توانیم بگوییم چیزی کم یا زیاد شده است؛در واقع آن زمان هم این بود و الان هم این گونه است (و من فکر می کنم تا ابد هم همین به منوال است) که تعدادی فیلم برای سرگرمی مردم ساخته می شوند و لازم هم هست؛ بعضی فیلم ها هم هستند که با دقت بیشتری ساخته می شوند و مانند سابق تعداد کمی جشنواره ای هستند که اینها حتما برای جشنواره ها ساخته می شوند که در آنجا لزوما باید بازتاب پیدا کنند و دیده و پرداخته شوند و گاهی فیلم های خوبی هم از آب در می آیند و فرمول های خودشان را دارند.

اگر محدودیت های امروز نبود و می شد فیلم ها و ژانرهای متفاوتی ساخته بشوند که همه اقشار جامعه را راضی کند و در بر بگیرد بسیار خوب بود؛ ولی امروز سینمای ما در کلیت خود کمدی هایی شده است که تئاتر آزاد هستند؛ تئاترهای آزادی که بزن و بکوب و تعقیب و گریز را دارند یا همان فیلم هایی هستند که قبلا هم بودند و اینها برای تفریح یک قشر سینمارو هستند که مردم بیایند و بخندند و لذت ببرند و وقتشان را سپری کنند.

ما بالاخره کدام سینما هستیم؟

بازیگر مجموعه های تلویزیونی پیر وفا (۱۳۶۴)، قابیل (۱۳۷۰)، روزگار وصل (۱۳۷۱)، پهلوانان نمی میرند (۱۳۷۵)، همه فرزندان من (۱۳۷۶)، راز ققنوس(۱۳۸۴)، اغما (۱۳۸۶)، شوق پرواز (۱۳۹۱) و آنام(۱۳۹۶)، تصریح کرد: در تمام فیلم هایی که این روزها و در تمام این سال ها دیده ام، می توانم به فیلم های سعید روستایی یعنی ابد و یک روز و متری شیش و نیم اشاره کنم که اینها سینمای مورد علاقه من هستند و آنها را دوست دارم چرا که اساسا سینما و فیلم های اجتماعی را بسیار دوست دارم؛ یعنی سینمایی که بسیار واقعی و موشکافانه به بررسی مسائل می پردازد و اجراهای گرم، کارگردانی سنجیده و همه فاکتورها را در نظر می گیرم و آن فیلم را خوب ارزیابی می کنم. اما در این سال ها بسیاری دیگر از فیلم ها با سلیقه من به شخصه و به عنوان فقط یک بیننده، جور نبوده است.

این مطلب خیلی بحث مفصلی است که کارشناسی خود را می طلبد. در دهه شصت و هفتاد که ما بسیار در سینما فعال بودیم، سینمای خاصی جاری بود که بعدها یک سری از فیلم ها خیلی خوب از آب درآمد و یک سری این گونه نبود و به همان منوال تجاری و گیشه پسندساخته شده اند. امروز فیلم های دیگری هست و مضامین فرق کرده است چرا که نوع نگاه سینماگران برحسب اتفاقاتی که در جامعه می افتد، شکل می گیرد و طبیعی است که این اتفاق ها صورت می گیرد. فکر می کنم سینمای ما زیر و بم، افت و خیز و اوج و فرود زیاد دارد و گاهی هم فیلم های خوب از این جریان بالا و پایین بیرون می آید و به بقیه فیلم ها و برای کسانی که کار می کنند و زحمت می کشند فقط می توانیم بگوییم که خسته نباشند.

اکبری در واکنش به این مطلب که چرا برای اشاره از موفقیت های سینمایی از واژه گاهی استفاده می کند و چرا روند سینمای ما دارای هدف مشخص و برنامه مدون برای کیفیت نیست و موفقیت ها در این عرصه اتفاقی است، بیان داشت: برای این که هرکسی که می آید می خواهد عمارتی نو بسازد. کسی نمی آید که کار دیگری را تکمیل کند، مدیران می آیند و کارهای دیگران را کلا زیر و رو یا رد می کنند و می خواهند از نو سیاست جدیدی را پیاده کنند. و این باعث سردرگمی ای می شود که امروز اهالی سینما با آن درگیر هستند. ما باید تکلیفمان را با سینمای خودمان مشخص کنیم. بالخره ما فیلمفارسی هستیم؟ (به همان صورتی که دوستان سرهم می نویسند) یا این که یک سینمای ملی و مستقل؟ یعنی سینمایی که حرف تازه ای برای گفتن دارد و می تواند نقد کند و همه مسائل مطرح سازد و خوب هم باشد.

وی افزود: ما در این سال ها از نظر تکنیکی و فنی پیشرفت های بسیار شایان توجهی داشته ایم که قابل تصور نیست؛ در بخشی که مربوط به سنیمای حرفه ای ما می شود، دکوپاژها، نورپردازی، صداگذاری و صدابردای و فیلمبرداری های بسیار درجه یکی در این سینما در حال انجام است اما یک سری از فیلم ها سرسری است ضمن این که از نظر مضمون، محتوا و یک خط کلی، هنوز سردرگم هستیم و این مربوط به کسانی می شود که تهیه کننده هستند و رئوس این سینما را طراحی می کنند.

سینمایی که به آدم ها تاریخ مصرف می دهد

بازیگر فیلم های سینمایی جدال در تاسوکی (۱۳۶۵)، آخرین پرواز (۱۳۶۸)، مستاجر (۱۳۷۱)، دختری با کفش های کتانی(۱۳۷۷)، تو آزادی(۱۳۷۹)، اخراجی ها(۱۳۸۵)، فرزند صبح (۱۳۸۹) و رهاتر از دریا(۱۳۸۹) در توضیح این مطلب که چرا حدود یک دهه است که در سینما کمرنگ شده، خاطر نشان ساخت: مقداری گزیده کار شده ام. من دوست دارم کار کنم اما در مورد کمرنگ شدن، اشکال از من نیست. چنانچه من در دهه ۷۰ و ۸۰ پرکار بودم و سالی ۳ فیلم سینمایی بازی می کردم و امروز برخی دیگر از همکاران ما این گونه هستند؛ امروز توذیع و تقسیم نقش محفلی شده است؛ یعنی رفاقت ها کار را پیش می برد و من  چون در این حلقه نیستم و اهل گرفتن نقش به این صورت نیستم، کمرنگ می شوم.

وی افزود: من یک بازیگر هستم و باید از من دعوت شود تا بتوانم بروم و کار کنم؛ وقتی دعوت نیست یعنی یک جایی اشکالی هست. البته اشکال من از خود من است؛ شاید سن و سال من بالا رفته یا اضافه وزن پیدا کرده ام و احساس می کنم بازی هایم تکراری و یک شکل شده است.

اکبری بیان داشت: یکی دیگر از مسائل این است که متاسفانه کار کردن روی سنین مختلف در سینمای ما وجود ندارد تا سینماگران ریسک کنند و برای کسانی که پا به سن گذاشته اند، نقش بنویسند و به آنها نقش های دخور بدهند؛ و این برخلاف چیزی است که در دنیا رایج است؛ چنانچه رابرت دنیرو، آل پاچینو، داستین هافمن، مریل استریپ، جک نیکلسون و... هنوز نقش های اصلی بازی می کنند؛ ولی اینجا این گونه نیست و این به نظرم یکی از این ضعف ها است. ما مدام قصه ها را از روی دست بغل دستی چرک نویس می کنیم و همان فیلم های قبلی را با اسامی ای دیگر دوباره می سازیم، یا به کشورهای همسایه مراجعه کرده و از روی فیلم های ترکی، پاکستانی، افغانستانی، هندی و آمریکایی فیلم کپی برداری می کنیم که این جریان و عمل نیاز به بازنگری و برنامه ریزی دارد برای این که ببینیم سینمای ما چه حرفی برای گفتن و چه هویت خاصی دارد.

وی در انتها و در پاسخ به این سوال که چشم انداز سینمای حال حاضر را چگونه می بیند، گفت: به هرحال پیشرفت و امید وجود دارد و این که ما در مسیر تکامل هستیم و این طبیعت انسان، جامعه و همه فرهنگ ها و هنرها است که رشد کنند و در ادامه فکر می کنم ما هم به جاهای خوب می رسیم.

سرخط اخبار پژوهش

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha