۶ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۷
کد خبر: 82126978
T T
۰ نفر
علل رقابت همه جانبه عربستان با ايران-محمدرضا عرفانيان

تهران- ايرنا- عربستان سعودي به عنوان يكي ازكشورهاي مطرح خاورميانه از چهار دهه پيش و بويژه از يك دهه گذشته وارد تقابل جدي با ايران شده كه گاه شدت رويارويي تا مرز يك تخاصم و برخورد مستقيم پيش رفته است.

رفتار رياض در قبال تهران طي نزديك به چهار دهه گذشته موجب شده است كه برخي كانون هاي سياسي ، تحليلي و خبري جهان اين نوع تقابل را نشات گرفته از اختلافات مذهبي بدانند و برخي نيز صراحتا از رويارويي و تخاصم 'شيعه و سني' سخن به ميان آورند.
آيا فضاي تقابل و تخاصمي كه بين عربستان و ايران بوجود آمده واقعا ريشه هاي مذهبي دارد؟ اگر چنين است چرا در گذشته اين تقابل مذهبي وجود نداشت و يا حداقل چنين پررنگ نبود؟ بر اين اساس به نظر مي رسد كه علل و ريشه هاي تخاصم عربستان با ايران را بايد در زواياي ديگري جستجو كرد.
بنابراين به منظور تحليل دقيق و صحيح تقابل و رويارويي عربستان با ايران ، لازم است كه پيشينه روابط تهران و رياض مورد مداقه و بررسي قرار گيرد و سير تحولات بوجود آمده در اين روابط در طول زمان بدقت موشكافي شود.
عربستان سعودي به عنوان يك نظام سياسي، كمتر از يك قرن پيش از درون ويرانه هاي امپراتوري عثماني سربرآورد.
اين كشور بويژه با آغاز دهه 1950 ميلادي تلاش كرد تا در عرصه منطقه اي نقش بيشتري برعهده بگيرد.
با آغاز دهه 1960 ميلادي ، عربستان سعودي موفق شد يكي از دو عامل ايجاد توازن در منطقه خاورميانه باشد.
براساس سياست هاي واشنگتن در خاورميانه ، 'عربستان' و 'ايران دوران پهلوي' دو عامل ايجاد توازن در منطقه محسوب مي شدند و علاوه بر اين هر دو دولت تهران و رياض درآن زمان به عنوان دو سد در برابر نفوذ اتحاد جماهير شوروي در منطقه نيز بودند.
براين اساس و بخاطر نزديكي و همگوني سياستهاي رياض و تهران با واشنتگن ، ايران و عربستان در آن زمان اختلاف چنداني با يكديگر نداشتند .
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 هجري شمسي (1979 ميلادي) به رهبري امام خميني(ره) ، شرايط ژئوپلتيك منطقه به ناگاه فروريخت.
ايران اسلامي به خاطر حمايت گسترده آمريكا از رژيم پهلوي در سركوب مردم ايران از يك سو و نيز در حمايت از مظلومان جهان و بويژه در حمايت از مردم مظلوم فلسطين از سوي ديگر مواضع تندي در قبال سياست هاي واشنگتن اتخاذ كرد.
اين رويداد موجب شد كه واشنگتن با از دست دادن يكي از استوانه هاي اعمال نفوذ خود در خاورميانه، بيش از پيش به عربستان سعودي معطوف شود.
آمريكا كه مهمترين پايگاه و متحد خود را در خاورميانه از دست داده بود، تلاش كرد حداقل رياض را در كنار خود نگهدارد.
نزديك شدن واشنگتن به رياض از يك سو و تقابل تهران و آمريكا از سوي ديگر موجب شد كه ايران وعربستان در بسياري از مناسبات منطقه اي و بين المللي روياروي يكديگر قرار گيرند.
براين اساس روابط تهران و رياض طي چهار دهه گذشته ، همواره با تنش ها و اختلافاتي همراه بوده است ، ولي عربستان سعودي از يك دهه پيش مواضع تندتري عليه جمهوري اسلامي ايران اتخاذ كرده و حتي در برخي موارد وارد محدوده تهديدات نظامي شده است.
در اين نوشته تلاش شده است تا رفتار سياسي عربستان سعودي طي يك دهه گذشته و دلايل تخاصم رياض با تهران در اين دوره مورد واكاوي و بررسي قرار گيرد.

عربستان و رقابت منطقه اي؛

تلاش عربستان سعودي طي يك دهه گذشته براي افزايش 'قدرت' و 'حوزه نفوذ ' خود در خاورميانه از جمله بحث هاي سياسي مهم در خاورميانه و حتي در سطح بين المللي بوده است.
'قدرت' ، مفهومي است كه بر روي دو محور زمان و مكان قرار مي گيرد. بنابراين براي ارزيابي و سنجش 'صاحب قدرت' كه مي تواند شخص ، كشور و يا هر عامل ديگري باشد ، لازم است كه مختصات زماني و مكاني آن مورد بررسي قرار گيرد.
منظور از مختصات زماني در قدرت يعني اينكه براي مثال يك كشور در طول زمان به لحاظ كسب قدرت چگونه حركتي بر روي محور زمان داشته است . آيا در جهت مثبت حركت كرده و يا تحركي منفي داشته است. همچنين منظور از محور مكاني قدرت يعني اينكه كشورمورد نظر در رقابت با ساير كشورها چگونه جايگاهي بدست آورده است.
مي توان نتيجه گرفت كه بي تحركي و سكون بر روي اين دو محور، به منزله تنزل جايگاه يك كشور در مختصات منطقه اي است. بنابراين چندان غيرطبيعي نيست كه كشورهاي همطراز در يك منطقه ، بويژه اگر تداخل منافع مشترك داشته باشند به سوي رويارويي و تخاصم كشيده شوند.
براين اساس روشن مي شود كه چرا ايران ، عراق و عربستان سعودي به عنوان سه قدرت منطقه اي از دهه 1960 ميلادي وارد يك رقابت و كشاكش نزديك شدند.
با اين وجود از سال 2003 ميلادي به خاطر تحولات عمده ناشي از حضور نظامي آمريكا در عراق و تغيير نقشه ژئوپلتيك منطقه ، اين رقابت شكل ديگري به خود گرفت.
حضور نظامي آمريكا در عراق موجب بي ثباتي ، تزلزل ساختار نظامي ، سياسي ، اقتصادي و اجتماعي اين كشور شد و عملا محور بغداد از رقابت هاي ژئوپلتيك خاورميانه حذف گرديد.
حذف يك رقيب در نگاه اول بايد موجب خرسندي ديگر رقبا مي شد ولي اين رويداد عملا نارضايتي و حتي خشم محور رياض را به دنبال داشت؛ زيرا عربستان سعودي به اين باور رسيده بود كه با حذف عراق به عنوان يك قدرت رقيب ازمعادلات خاورميانه ، ايران قويتر شده و دست بالا را در منطقه بدست آورده است ؛ همچنين رياض معتقد است كه حوزه نفوذ عراق تا حدودي در كنترل و اختيار ايران قرار گرفته است .
عربستان سعودي بر اساس اين نتيجه گيري ها از يك دهه پيش خود را در تنگنايي بزرگ مي بيند ، بنابراين تلاش مي كند كه با بهره گيري از تمامي راهكارها و ابزار موجود مانند اهرم هاي سياسي، تبليغات رسانه اي ، فشارهاي اقتصادي ، عمليات نظامي ، خلق وحمايت از گروههاي تندرو تكفيري وتروريستي و حتي بهره گيري از اهرم حج ، از حوزه نفوذ جمهوري اسلامي ايران در خاورميانه بكاهد.
تلاش ديپلماتيك محور رياض بويژه از يك دهه پيش براي مانع تراشي در مسير گفتگوهاي هسته اي ايران با غرب كه حتي تا تشويق كشورهاي غربي و رژيم صهيونيستي براي حمله نظامي به ايران پيش رفت، در همين راستا قابل ارزيابي است.
بازي با قيمت نفت و ايجاد شوك اقتصادي و تلاش براي كاهش صادرات نفت ايران از ديگر اقدامات محور رياض براي در تنگنا قرار دادن ايران ارزيابي مي شود.

اهداف عربستان يا ريشه هاي تقابل با ايران ؛

برخي كانون هاي سياسي غرب و منطقه و برخي رسانه هاي بزرگ جهاني تلاش مي كنند تخاصم همه جانبه محور رياض با تهران را تماما ناشي از اختلافات مذهبي ارزيابي كنند و از آن با عنوان جنگ يا رويارويي شيعه و سني ياد مي كنند . حتي اين كانونها براي اثبات مدعاي خود به صف آرايي كشورهاي سني مذهب در برابر كشورهاي شيعه اشاره مي كنند و تا آنجا پيش مي روند كه از اتحادي بين كشورهاي شيعه تحت عنوان 'هلال شيعي' ياد مي كنند ؛
ولي واقعيت اين است كه رقابتهاي ژئوپلتيك علت اصلي و اساسي تقابل عربستان سعودي با ايران است؛ زيرا اختلاف مذهبي ايران و عربستان ، پديده ديرين است . بنابراين اگر قرار بود اين اختلاف عامل تخاصم جدي باشد ، بايد اين تقابل دهه ها قبل آغاز مي شد و نه پس از تغييرات ژئوپلتيك اخير در منطقه خاورميانه .

واقعيت آن است كه تقابل و تخاصم ايران و عربستان بويژه طي سه دهه گذشته ناشي از رقابتهاي ژئوپلتيك و نگاه متفاوت دو طرف به مقوله 'امنيت' است.
عربستان سعودي مايل است :
- رهبري جهان اسلام را بدست گيرد.
- رهبري جهان عرب را در اختيار داشته باشد.
- نقش محوري در صادرات و كنترل بهاي نفت داشته باشد.
- علاوه بر محورهاي بالا ، رياض نگاهي كاملا متفاوت با تهران نسبت به مساله 'امنيت' در خاورميانه دارد.
- سال 1991 ميلادي ، نقطه عطفي در تغيير دكترين نظامي و امنيتي عربستان سعودي بود. در اين سال صدام حسين كويت را به اشغال نظامي خود درآورد. اين رويداد موجب شد كه رياض خود را در برابر خطر عظيمي ببيند كه توانايي مقابله و دفع آن را ندارد؛ لذا بلافاصله با تقاضاي واشنگتن براي اعزام نيروهاي نظامي آمريكا به عربستان سعودي موافقت كرد.
گرچه عربستان سعودي پيش از دهه 1990 ميلادي نيز يكي از متحدان آمريكا در خاورميانه بود ولي پس از سال 1991 به لحاظ امنيتي و سياستهاي امنيتي نيز به محور واشنگتن بيش از گذشته وابسته شد و دكترين امنيتي رياض در خاورميانه تغيير محسوسي يافت.

از ديدگاه ايران امنيت خاورميانه و بويژه خليج فارس بايد توسط كشورهاي حاضر در منطقه تامين و حفظ شود. ايران حضور هيچ كشور خارجي را در خاورميانه به بهانه تامين امنيت نمي پذيرد ؛ در حالي كه عربستان سعودي بويژه پس از اشغال كويت توسط صدام حسين و مداخله نظامي آمريكا در اين زمينه، هيچ مشكلي با حضور نيروهاي خارجي و فرامنطقه اي در خاورميانه و حوزه خليج فارس ندارد و حتي از آن استقبال مي كند.
از ديدگاه ايران حضور نيروهاي بيگانه و فرا آتلانتيك در خاورميانه و خليج فارس ، به منزله مخدوش شدن استقلال كشورهاي منطقه ، عاملي براي بي ثباتي و مداخله مستقيم بيگانه است و در نتيجه حضور نيروهاي بيگانه در منطقه عاملي 'ضد امنيتي' تلقي مي شود.
در حالي كه عربستان سعودي، حضور نيروهاي نظامي فرامنطقه اي در خاورميانه و خليج فارس را نه تنها عامل پايداري حكومت خود مي داند بلكه آن را ضامن امنيت و ثبات منطقه توصيف مي كند.

براين اساس كاملا روشن است كه تقابل رياض با تهران ناشي از رقابتهاي ژئوپليتيك ، ژئواستراتژيك و امنيتي است و در اين راستا اختلافات مذهبي براي عربستان سعودي يك ابزار و تاكتيك است و نه هدف و استراتژي .

ابزارهاي عربستان براي تقابل با ايران؛
همانگونه كه گفته شد ريشه هاي اختلاف عربستان بيشتر از آنكه مذهبي باشد كاملا نشات گرفته از رقابتهاي سياسي و ژئوپلتيك است و رياض براي كسب تفوق همه جانبه در خاورميانه نسبت به ايران، همواره از همه ابزارهاي ممكن حتي دامن زدن به اختلاف مذهبي سود جسته است.
- تلاش گسترده ديپلماتيك و بهره گيري از لابي هاي سياسي
- بازي با قيمت نفت با هدف ايجاد شوك هاي اقتصادي
- استفاده از اختلافات مذهبي
- بهره گيري از تبليغات رسانه اي
- ايجاد گروههاي تكفيري و تروريستي و حمايت از آنان
- ايجاد تشكل هاي سياسي و نظامي كه مستقيم يا غير مستقيم در برابر ايران قرار گيرند.
براي مثال عربستان سعودي 25 ماه مه 1981 ميلادي با هدف آنچه كه آن را مقابله با خطر انقلاب اسلامي ناميد ، شوراي همكاري خليج فارس را تشكيل داد و طي سه دهه عملا تلاش كرده است كه اين مجموعه را به تشكلي عليه ايران تبديل كند.
همچنين عربستان در 25 مارس 2015 ميلادي برابر با 6 فروردين 1394 اعلام كرد در راس يك ائتلاف از كشورهاي منطقه ، يك حمله هوايي گسترده عليه يمن را آغاز كرده است
در اين عمليات كه با عنوان 'طوفان قاطعيت' آغاز شد هواپيماهاي پنج كشور عضو شوراي همكاري خليج فارس (عربستان سعودي، امارات متحده عربي، قطر، كويت و بحرين) به همراه مراكش، مصر، اردن و سودان در اين حمله مشاركت داشتند و سومالي نيز اجازه استفاده از پايگاه‌هاي نظامي خود براي حمله را داد. از پاكستان نيز براي پيوستن به ائتلاف دعوت شد اما آنها حاضر به مشاركت نشدند.
از ديد كارشناسان سياسي و نظامي ، گرچه اين ائتلاف براي حمله به يمن تشكيل شد ولي هدف آن صف آرايي در برابر ايران بود.

دشواريهاي پيش روي رياض

عربستان سعودي براساس طرحي گسترده و با بهره گيري از ابزارهاي متعدد در تلاش براي دستيابي به اهداف استراتژيك خود در خاورميانه و جهان عرب است ؛ اما رياض در اين مسير با دشواريهايي مواجه است كه اين دشواريها نه تنها مي تواند اهداف را دور از دسترس نگهدارد ،بلكه ممكن است نظام سياسي عربستان سعودي را با مخاطره جدي روبرو كند.
عمده ترين دشواريهايي كه عربستان در اين مسير پيش رو دارد ، ابزارهايي است كه به آنها متوسل شده است.
1 - استفاده از ابزار نفت به منزله شمشير دولبه اي است كه اقتصاد عربستان را نيز نشانه گرفته است. بازي با قيمت نفت موجب شد كه اقتصاد عربستان بعد از شش دهه ، براي اولين بار با كسري بودجه مواجه شود. تداوم اين روند مي تواند عربستان را كه در جبهه هاي مختلف سياسي و نظامي درگير است بشدت تحت فشار قرار دهد.
2- ساختار نظامي ارتش عربستان متكي بر خريدهاي هنگفت تسليحاتي است. ارتش اين كشور چون متكي به توليدات داخلي و نيروهاي بومي نيست در يك بازه زماني طولاني علاوه بر اينكه نظام اقتصادي عربستان را تحت فشار قرار خواهد داد ، در ميدانهاي درگيري مانند يمن نيزكارايي لازم را ندارد.
تعداد كل نيروهاي نظامي عربستان به 225 هزار نفر مي رسد. با وجود اينكه عربستان مزاياي بسيار بالايي در اختيار نيروهاي ارتش قرار مي دهد ولي عمدتا شهروندان اين كشور حاضر به حضور در ارتش و انتخاب زندگي نظامي نيستند. به همين علت ارتش عربستان بشدت به لحاظ نيروهاي بومي در تنگنا قرار دارد . برخي آمار حكايت از آن دارد كه اكثريت با تعداد زيادي از نيروهاي نظامي عربستان را افراد غيربومي و شهروندان كشورهاي جنوب آسيا تشكيل مي دهند. نيروهاي غيربومي هيچگاه براي درگيري هاي جدي و بلند مدت مطمئن نيستند.
3- گرچه عربستان در راستاي فعاليت هاي منطقه اي خود ، از گروههاي تكفيري و تندرو حمايت مي كند ولي ممكن است كه اين گروهها بخشي از عرصه فعاليت خود را به عربستان منتقل كنند.
4- استفاده از اختلافات مذهبي نيز از جمله ابزارهاي بسيار نامطمئني است كه رياض به آن دست يازيده است. حدود 20 درصد از جمعيت عربستان را شيعيان تشكيل مي دهند كه عمدتا در مناطق نفت خير اين كشور زندگي مي كنند. بنابراين بهره گيري از اختلافات مذهبي نمي تواند همواره به نفع رياض باشد.
5 – عربستان در داخل نيز با شرايط شكننده اي مواجه است. ساختار سياسي كهنه ، رقابتهاي درون خاندان سلطنتي و شيوه حكومت قبيله اي كه مبتني بر حكومت يك قبيله بر تمام كشور است از جمله موانع حركت عربستان بسوي اهداف خود محسوب مي شود.
6- با اين وجود عمده ترين مشكل عربستان مي تواند در كنترل بازي هايي باشد كه طراحي و اجرا مي كند. به بيان ديگر گرچه طي بويژه سه دهه گذشته رياض تلاش كرده است كه با طراحي سناريوهاي مختلف در منطقه، حوزه نفوذ خود را گسترش دهد ولي ممكن است همواره نتواند كنترل اين بازيها را تا انتها در اختيار داشته باشد.
7- عربستان سعودي به رغم تكيه بر دلارهاي نفتي، لابي هاي ديپلماتيك و ابزارهاي متعدد براساس يك ساختار پيشا مدرن حركت مي كند ؛ بنابراين فاقد قدرت اقناع افكار عمومي داخل و خارج اين كشور است. اين وضعيت بزرگترين پاشنه آشيل رياض محسوب مي شود.
خاورم ** 1583 **1859

سرخط اخبار جهان