۲ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۹
کد خبر: 82239972
T T
۰ نفر
شهيد حاج يدالله كلهرانسان خودساخته ومهربان دفاع مقدس

كرج-ايرنا- هشت سال دفاع مقدس شاهد حضور انسان هايي بود كه خودساختگي ، عشق به خاندان عصمت و طهارت (ع)، محبت به مردم و شجاعت در وجود آنان موج مي زد و سردار شهيد حاج يدالله كلهر نمونه اين انسان هاي خودساخته و مهربان است كه آوازه نامش جاودانه شد.

به گزارش ايرنا،درتوصيف بخشي از زندگي سردار شهيد اسلام حاج يدالله كلهر آمده است كه خاستگاه درخت تنومندي كه بعد ها لاله هاي سرخ بسياري در سايه روحيات و عواطفش رشد يافتند روستاي بابا سلمان از توابع شهرستان شهرياربود.
تولدش به سال 1333در خانواده مذهبي از پدري كه كار، جوهر وجوديش بود و مادري كه درنگاه همگان به پارسايي و متانت معروف بودو در آن هنگام به رغم فقر شديد فرهنگي ناشي از سياست هاي استعماري رژيم ستم شاهي ، خانواده ايي كه شهيد كلهر در آن پرورش يافت عميقا مذهبي به طوري كه عشق به خاندان اهل بيت و ائمه اطهار (ع) و مضامين معنوي و اسلامي در خون شهيد موج مي زد كه گويا به جاي شير مادر از حب ولايت و دوستي خاندان پيامبر(ص) سيراب شده بود،دوران كودكي و نوجواني شهيد كلهر با پرورش و رشد عالي ترين صفات انساني آميخته بود.
در روستاي محل سكونت او عده اي بهايي و يهودي سكونت داشتند كه رفتار ديگر ساكنان با آنان چندان قابل تحمل نبوداما سردار شهيد حاج يدالله كلهربه سادگي با آنان درآميخت و به قدري به آنان محب كرد كه تعدادي از اين افراد به دين اسلام مشرف شدند و در شهادت شهيد گريه هاي آنان كه مسلمان نبودند بسيار قابل توجه بود و كوه هاي اطراف بابا سلمان لبخند مهرباني را كه شهيد در تمام دوران زندگي بر لب داشت به خاطر دارد.
اين لبخند يكي از مهمترين عوامل جذب همگان به سوي شهيدبود، توسل شهيد كلهر از كودكي به ائمه اطهار (ع) زبانزد خاص و عام بود، پس از دوران تحصيل نهال قد كشيده وجود شهيد تن به كار سپرد و در گرماگرم حوادث دوران با پتك بر مشكلات و سختي هاي زندگي كوفت ، روحي كه چون آهن سرد به نظر مي رسيد در هنگام ديدار مردمان به چشمه ي لطيف و مصفا مبدل مي گشت .
شهيد كلهر تا زمان فرارسيدن انقلاب اسلامي به تدريج از تجارب ارزشمندي كه بعد ها در مسير زندگي پر پركتش به ياريش آمد بهره مند شدو سرانجام با شروع امواج خروشان انقلاب دل و جان با اين امواج سپرد.
نخستين صداي الله اكبر در دل شب هاي بابا سلمان از فراز گلدسته هاي مسجد روستا و هنجره كوچك يدالله كلهر برخاست .
شهيد كلهر فعالانه در تمام صحنه هاي انقلاب حضور داشت و همواره با شجاعت و مردانگي پاي درركاب قافله خون وشهادت نهاده بود، ماحصل شركتش در صحنه هاي انقلاب گلوله هاي در پاي راستش بود .
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ديگر كسي جلودار اين سينه مالامال از عشق به امام راحل(ره) به نظام مقدس جمهوري اسلامي نبود.
كلهر ديگر آرام نداشت ، همواره در تكاپو براي اعتلاي نهال خونين انقلاب بودو اما نقش اساسي شهيد كلهر از سال 58با پيوستن به سپاه آغاز شد.
او از ميان تمام رنگ ها رنگ سبز سپاه را كه قرار بود كفنش باشد و رنگ سرخ شهادت را كه جاودانگيش را رغم مي زد برگزيد.
عاشقانه به سپاه پيوست و تنها انگيزه اش پيوستن به غافله راهيافتگان وصال بود، سريع در درگيري هاي كردستان درخط مقدم درگيري حضور يافت و تمام تلاش و توجه خود را معطوف به پاكسازي كوه هاي سرسبز كردستان از حضور ناپاك ايادي شياطين بزرگ و كوچك كرد.
بي ترديد تمام كوه هاي سربه فلك كشيده كردستان در برابر عظمت روح اين بزرگوار شهامت بي حد و اندازه اش و گريه هاي خاشعانه شب هاي عبادتش سر خم مي نمودند و عجب نبود اگر كوه در برابر صلابتش خود را حقير حس كند.
پس از هجوم دشمن بعثي به ايران اسلامي كلهر وظيفه اصلي اش را شروع كرد ،تنها سه روز پس از ازدواجش با نگاهي مهربان و شرمساز،همسرش را به خانواده سپرد و رهسپار راهي شد كه مي دانست بازگشتي در آن نيست ،راهي كه جاده پر افتخار تمام بندگان صالح خدا بود، خط سرخ شهادت.
در فراز هايي از وصيت نامه سردار رشيد اسلام حاج يدالله كلهر آمده است، خدايا شاهد باش به عشق تو درمسير تو حركت كردم و اينك فقط پيوستن به تو را انتظار دارم.
خدايا من خواهان شهادتم نه به اين معني كه از زندگي كردن در اين دنيا خسته شده ام و يا خواسته باشم خود را از دست اين سختي ها و نابساماني هاي دنيوي خلاص سازم بلكه مي خواهم گناهان زيادي كه را انجام داده ام به وسيله رنج كشيدن در راه تو و دادن چند قطره خون ناقابلم به خاطرتو پاك گردد ، مي خواهم شهيد شوم تا خونم به سرور شهيدان امام حسين (ع) گواهي دهد كه من مانند مردم كوفه نيستم و رهرو راهش بودم .
پدر عزيزم مرا ببخش كه فرزند خوبي برايت نبودم و از من راضي باش تا خدا هم از من خشنود گردد و مرا بيامرزد و اميدوارم بتوانم با تقديم خون ناچيز و جسم ضعيف خود به اسلام و قرآن رضايت شما و خدا را فراهم كنم ، صبور باشد و مبادا بي صبري و گريه كني و تو مادر مهربانم ، در شهادتم گريه نكن ، افتخاركن و شجاع باشد و به ديگر مادران شهدا بيشتر سربزن و به آنها دلداري بده و اگر خواستي گريه هم بكني بر سيد الشهداء حسين ابن علي (ع) گريه كن نه برمن.
همسر خوبم مي دانم كه همسر خوبي برايت نبودم و روز اول ازدواج زمان زيادي نتوانستم پيش شما بمانم ، به هر حال شما هم مرا حلال كن و اميدوارم بتواني در مقابل تمام سختي ها چون كوهي استوارو مقاوم باشي و استاد خوبي براي تنها دخترم مريم كه هنوز هم پدر خود را به خوبي نمي شناسد باشي و شما خواهران مهربانم زينب گونه باشيد و مانند حضرت زينب (س) پيام شهدا و برادر كوچك خود را به همه برسانيد و مبادا گريه كنيد كه دشمن از اين گريه كردن ها خوشحال خواهد شد، حجاب اسلامي داشته باشيد و به همه گوشزد نماييد.
و اما پيامي به تمام دوستان و برادران و آشنايان: روي مسائل اسلامي بيشتر تكيه كنيد و هميشه در فكر رشد ديگران و خود باشيد و سعي همگي بر اين باشد كه بيشتر به ياد خدا باشيد و رابطه خودتان را با او نزديكترنماييد و سعي كنيد هميشه در خط امام كه همان خط قرآن است حركت كنيد و از آن خارج نشويد.
در آخر از تمام برداران و آشنايان برايم حلاليت بطلبيد تا گناهانم كمتر شود.
7410/ 6155 خبرنگار: مژگان السادات سجادي**انتشار دهنده:محمد عزيزپور

سرخط اخبار استان‌ها