۲۹ بهمن ۱۳۹۷، ۱۸:۰۵
کد خبر: 83214225
T T
۰ نفر
حافظه محوري در نظام آموزشي راهبرد ضد خلاقيت

اصفهان - ايرنا- حافظه محوري به عنوان يكي از چالشهاي اساسي موجب حذف خلاقيت و پويايي در دانش آموزان شده است، نظام آموزشي ايران به تاكيد كارشناسان حاضر در ميزگرد ايرنا اصفهان ، بايد از آموزش هاي نظري فاصله گرفته و به مهارت محوري تغيير يابد.

به گزارش ايرنا، به اعتقاد كارشناسان اين چالش مهم علاوه بر نظام هاي آموزشي شامل مدرسه و دانشگاه در حوزه نهاد خانواده و نهادهاي ترويجي و تبليغي نيز وجود دارد كه بازنگري آن امر اجتناب ناپذير است.
هم اكنون پنج مدل آموزش و پرورش و يا پنج دسته مدرسه در دنيا فعاليت دارد، مدارس سنتي به طور معمول روي نرخ گذر و درصد قبولي كار مي كنند مدارسي كه از مكتب خانه ها شروع شدند و همچنان هم خيلي از مدارس متاسفانه بر اساس اين مدل حركت مي كنند.
بعد از اين مرحله، مدارس حجم گراست، چون رقابت كاذبي با عنوان كنكور شروع شد، دنيا به آنها مدارس خام مي گويد و ما به آنها مدارس خاص مي گوييم و اين همان مدارسي است كه به برگزاري كلاس ها و كتاب هاي آموزشي اضافه براي پيش رفتن به سمت غول كنكور اقدام مي كنند به گفته كارشناسان اين دو دسته مدرسه بيش از 90 درصد مدارس ايران را تشكيل مي دهد.
بعد از جنگ جهاني دوم در دهه 70 اين گونه مدارس در دنيا تعطيل شد و مدارس كيفي وارد شدند كه روي 12 مولفه شامل، پيشرفت تحصيلي، آموزش هاي استاندارد، مشاركت پذير كردن، صحت آموزي، انطباق پذيري با شرايط جامعه و... كار مي كردند.
بعد از آن نيز وارد مدارسي شدند كه قدرت تشخيص را در دانش آموزان ايجاد مي كرد و نقطه مقابل حافظه است و به آنها مدارس استاندارد گفتند كه دانش آموز به عنوان يك جستجوگر و فراگير و معلم به عنوان مدير يادگيري ديده مي شود.
تعدادي از كشورها فراتر رفتند و وارد مدارس نوع پنجم با عنوان مدارس جهاني شدند كه اين مدارس ويژه اي هستند كه شايد 20 تا 30 مورد در دنيا نداريم و اينها وصل به دانشگاه هاي بزرگي هستند و به منطبق سازي فرآيند آموزش پايه با آماده سازي تخصصي براي ورود به بازار شغل مي پردازند.
خبرگزاري جمهوري اسلامي استان اصفهان در اين ارتباط ميزگردي با عنوان 'چالش هاي حافظه محوري در نظام آموزشي ايران' با حضور رضا اسماعيلي استاد جامعه شناس و معاون فرهنگي دانشگاه آزاد اسلامي اصفهان، مسعود انصاري مهر استاد دانشگاه و مشاور مديركل آموزش و پرورش در كيفيت بخشي به آموزش، زهره متقي كارشناس و رييس اداره پژوهش آموزش و پرورش اصفهان، شهرام صانعي كارشناس و مشاور فرهنگي مديركل آموزش و پرورش و عليرضا مهدي استاد دانشگاه و كارشناس و مديركل روابط عمومي آموزش و پرورش اصفهان برگزار كرد.

** آموزش و پرورش بايد تغيير دهنده باشد نه تثبيت كننده
استاد رشته جامعه شناسي گفت: بزرگترين چالش در حوزه حافظه محوري در آموزش، برخاسته از نوع نگاه به دستگاه عظيم تعليم وتربيت به عنوان يك نهاد تثبيت كننده و نه يك نهاد تغيير دهنده و تحول آفرين است.
رضا اسماعيلي افزود: اگر اين نگاه به آموزش و پرورش و نهادهاي آموزشي عوض شود حافظه محوري كمرنگ تر خواهد شد و يا جايگاه واقعي خود را خواهد يافت.
وي موضوع انسان شناسي در نظام هاي آموزشي را مورد تاكيد قرار داد و گفت: در نهادسازي و نظام سازي آنچه كه با آن مواجه هستيم چگونگي نگاه ما به انسان است.
اين محقق و پژوهشگر تاكيد كرد: اين چالش مهم علاوه بر نظام هاي آموزشي شامل مدرسه و دانشگاه در حوزه نهاد خانواده و نهادهاي ترويجي و تبليغي نيز وجود دارد.
وي افزود: آنچه در اين مقوله نيازمند بازنگري مي باشد اين است كه ما از چه نوع انسان شناسي برخوردار هستيم و در واقع يكي از ويژگي هايي كه انسان به عنوان موجودي عصبي و عضلاني، شناختي ، عاطفي و عمل گرا دارد اين است كه ما در اصل وجه هايي از اين موجود انساني را گرفتيم و با شيوه ها و روش هايي تحت تربيت و آموزش قرار داديم و حس كرديم كه بخش هاي ديگر را ناديده گرفته ايم.

**نگاه ناقص و جزيي نگر چالش ديگر حافظه محوري است
اين استاد دانشگاه آزاد اسلامي استان اصفهان افزود: مهمترين چالشي كه در اين زمينه مواجه هستيم نگاه ناقص، جزيي نگر و از پيش تعيين شده اي است كه ما راجع به انسان داريم و در شرايطي هستيم كه با توجه به پيشرفت هاي فناوري، انسان هاي نويي در حال تولد هستند.
وي خاطرنشان كرد: مشكل جدي ديگر ما اين است كه با نوع تفكر به گذشته خودمان و با استفاده از شيوه هاي و راهبردهاي مبتني بر تجارب گذشته و دانش و تجربيات محدود خود مي خواهيم انسان هايي كه در اين دنياي جديد شكل گرفته اند را براي فردا تربيت كنيم.
اسماعيلي تصريح كرد: اين چالش در پي آن است كه با يك نظام آموزشي متعلق به گذشته، معلم ها، تعليم دهنده ها و استادها مي خواهند براساس گذشته خود، چيزهايي را كه آموخته اند و تجربياتي را كه دارند و با دانش كه بيشتر به سمت گذشته گراست دانش آموزان را براي آينده تربيت كنند.
اين عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي گفت : در درجه اول بايد با چالش انسان شناختي كه با آن مواجه هستيم و در حوزه هاي مختلف نيازمند بازانديشي و بازنگري است، ظرفيت هاي مهم انساني را بتوانيم شناسايي كنيم.
وي تاكيد كرد: در اين راستا در بحث هويتي و انواع مختلف آن نبايد خلايي بوجود بيايد و هويت فرهنگي، تاريخي، ملي، اسلامي و اجتماعي بايد حفظ شود كه بسيار مهم است.

**شناسايي جايگاه آموزش و پرورش براي فرداي جامعه ضروري است
اسماعيلي با تاكيد بر شناسايي و شناختن جايگاه آموزش و پرورش در فرداي جامعه گفت: بايد در اين راستا سهم نظام آموزشي از مهدكودك تا دانشگاه نيز مشخص شود.
وي ادامه داد : آنچه الان در اين زمينه مهم است جايگاه و سهم و وزن نظام آموزشي در اقتصاد، سياست، فرهنگ و جامعه ماست كه همه اذعان داريم كه اين سهم ناكافي است به عنوان نمونه بررسي ميزان سهم آموزش و پرورش از بودجه مي تواند يكي از اين موارد باشد.
اين جامعه شناس تاكيد كرد: در حوزه جايگاه آموزش و پرورش نيازمند تغيير نگاه نظام پارلماني و دولت هستيم و مي بينيم در بسياري از شاخص ها و ويژگي هاي مثبتي كه در انقلاب اسلامي اتفاق افتاده و مورد تاكيد است هيچ جا صحبت نشده كه در حوزه آموزش و پرورش، فرهنگ، وضعيت دانشگاه ها به جز در حوزه فناوري هاي صنعتي چه اقداماتي صورت گرفته است.

** نوع نگاه مسوولان به آموزش و پرورش تغيير كند
اسماعيلي تصرح كرد: آنچه مهم است اگر نوع نگاه مسوولان، پارلمان و دولت به آموزش و پرورش تغيير نكند حافظه محوري يك پديده طبيعي و برخواسته از نيازهاي افراد محسوب مي شود.
وي يادآور شد: بر اين اساس نيازمند مهندسي روش هستيم و بايد بررسي كنيم كه براي انتقال از حافظه محوري به مهارت محوري با چه عوامل، كارگزاران، عناصر انساني و چه زمينه هايي مي توانيم وارد اين بحث شويم و يا با چه موانع و مقاومت ها و پيامدهايي مواجه مي شويم.

**جامعه سنت گرا بر حافظه محوري تاكيد دارد
اين محقق و پژوهشگر اجتماعي گفت: تاكيد ما در اين زمينه اين است كه ما چون در يك جامعه سنت گرا هستيم بر حافظه محوري تاكيد مي شود، اگر يك جامعه تغييرگرا و عمل گرا باشد آن موقع مي توان به تغيير نگرش از حافظه محوري به مهارت محوري دست يافت.
اسماعيلي تاكيد كرد: براي اينكه اين تغيير نگرش ممكن شود و جنبه عملياتي پيدا كند چاره اي جز گفتمان سازي و قاعده سازي نداريم.
وي يكي از كاستي ها مهم نهادهاي آموزشي در جوامع را پايين بودن قدرت تبديل ايده هاي ضروري و بنيادين به گفتمان برشمرد و گفت: رسانه ها و مراكز ترويجي و اشاعي بايد كمك كننند تا ايده تغيير حافظه محوري به مهارت محوري به گفتمان تبديل و نقل مجالس و محافل و نشست ها شود.
وي دومين گام بعد از گفتمان سازي را قاعده سازي است كه در اين مورد پيشرفت هاي قابل ملاحظه اي داشتيم ولي بايد تاكيد شود كه برخي مواقع نيازمند قانون زدايي است زيرا جامعه ايران متاسفانه قواعد و قوانين بسياري دارد و با انباشتي از قوانين دست و پاگير مواجه است.
اسماعيلي با اشاره به زمينه سازي در حوزه هاي سخت افزار، نرم افزار و مغزافزار گفت: ما به مغز بهاي خوبي نمي دهيم و در واقع مغزافزار نيستيم و دستمزد داريم ولي مغزمزد نداريم.
وي تاكيد كرد: بايد به تغيير نظام از حافظه محوري به مهارت محوري بها بدهيم زيرا پشتوانه فلسفي دارد و ما نيازمند خلق هستيم.

**حافظه محوري يك رويكرد و نگرش است
معاون پژوهش اداره كل آموزش و پرورش اصفهان گفت: حافظه محوري يك رويكرد و نگرشي است كه بر آموزش و پرورش بخصوص در ايران حاكم شده است.
زهره متقي افزود: اين رويكرد و نگاه اگر بخواهد جاي خود را به يك شيوه و رويكرد جديد بدهد ضرورت دارد كه چرخشي در اين نگرش ايجاد شود.
وي اين مهم را برگرفته از آن دانست كه چه نگاهي به خود تعريف آموزش و پرورش، ماموريت ذاتي اين دستگاه و به مولفه هاي آن شده است و اگر بنا باشد اين تغيير صورت بگيرد بايد تمام اين موارد تغيير كند.
وي يادآور شد: وقتي صحبت از حافظه محوري در وضعيت موجود مي كنيم از آموزش و پرورشي مي گوييم كه وظيفه آن فقط آموزش يعني داد و ستد و نقل و انتقال اطلاعات و انباشت اطلاعاتي است كه در ذهن دانش آموز است.
متقي خاطرنشان كرد: به قول معروف تفاوت نسل قبل و نسل جديد فقط در خط جزوه هاي آنهاست و گرنه اطلاعات از اين نسل به نسل ديگر انتقال مي يابد و اينها ويژگي هاي آموزش و پرورشي است كه حافظه محور است.
اين كارشناس و پژوهشگر آموزشي، نگاه به مدرسه را در اين سيستم ايجاد فضايي دانست كه دانش آموزان به عنوان گيرنده اطلاعات در اين مرجع جمع شوند و كسب اطلاعات مي كنند و به نوعي يك تحويل داري صورت مي گيرد.
وي، كلاس را در سيستم حافظه محور، موقعيتي ناميد كه دانش آموزان را در يك فضا جمع مي كند و مولفه هايي مانند معلم با نقش محوري و مرجع علمي بودن و دانش آموز به عنوان فراگير در اين سيستم ايفاي نقش مي كنند.

**اصلاح رويكرد حافظه محوري نيازمند تغيير نگرش به آموزش و پرورش است
معاون پژوهش اداره كل آموزش و پرورش اصفهان افزود: از سويي وضع موجود در حال حركت به سوي يك وضعيت مطلوب است در اين راستا فرآيندي طي مي شود و سند تحول بنيادين مي گويد كه تعريف آموزش و پرورش بايد تغيير كند يعني اين دستگاه ديگر صرف يك نهاد آموزشي نيست بلكه يك نهاد تربيتي است نهادي كه بايد دانش آموزان را به شايستگي هاي پايه برساند.
وي تاكيد كرد: در شايستگي هاي پايه، حافظه ديگر حيطه شناختي صرف نيست بلكه حيطه حركتي - رواني و عاطفي هم هست و شايستگي هاي پايه شامل تمام مهارت هايي است كه بايد در تربيت هاي 6 گانه دانش آموز جا بگيرد.
متقي تصريح كرد: در اينجا با تغيير ماموريت ذاتي آموزش و پرورش، حافظه محوري ديگر جواب نمي دهد و اين چرخش ايجاد مي شود و معلم در اين وضعيت نقش تسهيل كننده يادگيري و هدايت كننده و راهنما هست و ديگر آن نقش به اصطلاح ارائه كننده دانش را ندارد.
اين كارشناس پژوهشي بيان كرد : در اين تغيير نگرش تعريف از كلاس و مدرسه ديگر فضايي نيست كه در آن فقط تبادل اطلاعات صورت گيرد بلكه كلاس جايي است كه بتواند تجربه و موقعيت يادگيري براي بچه ها ايجاد كند و مدرسه بتوان دانش آموزان را براي بزرگسالي آماده و تمام تجربياتي كه براي زندگي كردن دارد بياموزند.

** تفاوت بين وضع موجود وضع مطلوب مقايسه شود
متقي يادآور شد: وقتي از صحبت حافظه محوري در نگرش جديد مي كنيم به جاي پرداختن صرف به حيطه هاي شناختي به حيطه هاي حركتي رواني، عاطفي مي پردازيم و به جاي اينكه دانش آموزان فقط گيرنده باشند به مهارت هايي مانند تفكر منطقي، حل مساله، خلاقيت و تفكر انتقادي در او پرداخته مي شود و نقد آموخته ها هم در آنها شكل مي گيرد و تبديل به يك چرخش مي شود.
وي تصريح كرد: اگر بخواهيم چالش هاي حافظه محوري را بررسي كنيم بايد تفاوت بين وضع موجود و وضع مطلوب را مقايسه كنيم و اينكه آيا دانش آموز به تفكر منطقي رسيده يا نه.
اين پژوهشگر اضافه كرد : اگر نگرش ما به آموزش و پرورش يك نهاد آموزشي به جاي يك نهاد تربيتي و اجتماعي است يعني هنوز ما با چالش هاي حافظه محوري مواجه هستيم.
معاون پژوهش آموزش و پرورش اصفهان گفت: بنابراين حافظه محوري نه به شيوه تدريس و نه به شيوه ارزشيابي نتيجه مدار كه به كنكور ختم مي شود و نه به بحث جايگاه معلم به هيچ كدام ارتباط ندارد بلكه به نگرش ما به ماموريت ها و مولفه هاي آموزش و پرورش بستگي دارد.
وي اظهارداشت: حافظه محوري چيزي فراتر از حاكميت حافظه و شيوه و راهبرد است و در مجموع مي توان گفت كه حافظه محوري به معناي حاكميت پذيرنده بودن و پذيرش است.

**نمي توان بدون در نظر گرفتن فرهنگ به دنبال تغيير در نظام آموزشي باشيم
وي خانواده ها و والدين دانش آموزان را يكي از مخاطبان بزرگ نظام آموزشي كشور برشمرد و گفت: هر گونه تغييري در مباحث آموزشي بايد با فرهنگ سازي صورت گيرد، اگر ما بخواهيم در دوره ابتدايي، آموزش پژوهش محور ايجاد كنيم برخي پدران و مادران در مقابل آن مقاومت و مخالفت مي كنند.
متقي اضافه كرد : پس آموزش و پرورش تابع درخواست هاي مخاطبان شده است پس بايد فرهنگ و چرخش هايي در نگاه مخاطبان و سياستگذاران بوجود بيايد و بعد به دنبال آن تغيير ايجاد كنيم.

**نگاه ارگانيكي هنوز در آموزش و پرورش ايران بوجود نيامد
استاد مديريت آموزشي دانشگاه اصفهان گفت: 2 نگاه به آموزش و پرورش مي شود كه شامل نگاه مكانيكي و ارگانيكي است كه نگاه دوم هنوز در آموزش و پرورش ايران بوجود نيامده است.
مسعود انصاري مهر افزود: نگاه مكانيكي صد در صد منطبق با آموزش و پرورش ايران است يعني فرمان از بالا مي آيد و يك نگاه ارگانيكي داريم كه هر كس سهم جداگانه اي در موفقيت هاي مدرسه دارد.
وي تصريح كرد: وقتي كه يك فرد به عنوان وزير به تنهايي بخواهد تصميم بگيرد اگر يك خطا بكند تمام آموزش و پرورش را به هم مي ريزد.
اين محقق و پژوهشگر اجتماعي افزود: ما جاي اصلي و پايه آموزش و پرورش را رها كرده ايم زيرا انتخاب ها سياسي است و براساس شايستگي، اصلح بودن، انديشه و تخصص صورت نمي گيرد.
اين استاد دانشگاه به تشريح اين موضوع از منظر مديريت آموزش پرداخت و گفت: ما پنج مدل آموزش و پرورش در دنيا و يا پنج دسته مدرسه در دنيا داريم، مدارس سنتي معمولا روي نرخ گذر و درصد قبولي كار مي كنند مدارسي كه از مكتب خانه ها شروع شدند و همچنان هم خيلي از مدارس متاسفانه بر اساس اين مدل حركت مي كننند.
وي ادامه داد: از مدارس سنتي وارد مدارسي شديم به نام مدارس حجم گرا، چون رقابت كاذبي با عنوان كنكور شروع شد، دنيا به آنها مدارس خام مي گويد و ما به آنها مدارس خاص مي گوييم و اين همان مدارسي است كه به برگزاري كلاس ها و كتاب هاي آموزشي اضافه براي پيش رفتن به سمت غول كنكور اقدام مي كنند كه اين دو دسته مدرسه بيش از 90 درصد مدارس ايران را تشكيل مي دهد.
انصاري مهر افزود: اما ببينيم بعد از جنگ جهاني دوم در دهه 70 اين گونه مدارس در دنيا تعطيل شد و مدارس كيفي وارد شدند كه روي 12 مولفه شامل، پيشرفت تحصيلي، آموزش هاي استاندارد، مشاركت پذير كردن، صحت آموزي، انطباق پذيري با شرايط جامعه و... كار مي كردند.
وي اضافه كرد: بعد از آن وارد مدارسي شدند كه قدرت تشخيص را در دانش آموزان ايجاد مي كرد و نقطه مقابل حافظه است و به آنها مدارس استاندارد گفتند كه دانش آموز به عنوان يك جستجوگر و فراگير ديده مي شود، معلم به عنوان مدير يادگيري، معاون مدرسه يك راهنماي اجرايي و مدير يك رهبر آموزشي و هماهنگ كنننده ديده شود.
مشاور مديركل آموزش و پرورش در كيفيت بخشي آموزشي افزود: تعدادي هم فراتر رفتند و وارد مدارس نوع پنجم با عنوان مدارس جهاني شدند كه اين مدارس ويژه اي هستند كه شايد 20 تا 30 مورد در دنيا نداريم و اينها وصل به دانشگاه هاي بزرگي هستند و به منطبق سازي فرآيند آموزش پايه با آماده سازي تخصصي براي ورود به بازار شغل مي پردازند.
وي تصريح كرد: اين مدارس از حافظه مداري به سمت تحليل گري و سپس به سمت رفتارگرايي و كارآفريني به عنوان چهارمين بعد استعداد پيش مي روند.
وي با برشمردن اين سير آموزش و پرورش جهاني گفت: اما ما هنوز در مدارس نوع يك و دو مانده ايم و تمام دستورالعمل هاي اسناد بالادستي كه در آموزش و پرورش ايران طراحي شده اگر هم بخواهند نمي توانند با اين دست و پاگيري كه وجود دارد عملي شود.
اين استاد دانشگاه اصفهان افزود: وقتي ما حاضر به تغيير نيستيم و هنوز اعتقاد داريم كه بروكراسي مستند محور يعني مدير مدرسه اجازه ندارد از خودش تصميم بگيرد و بايد براساس ابلاغ عمل كند و معلم اجازه ندارد از مدل ها، الگوها و سيستم هاي ارزيابي خودش استفاده كند چون بايد سوالات و روش يكسان و مشخص باشد پس با اين شرايط اين تغيير ممكن نخواهد شد.
وي در بخش ديگري به زيرساخت هاي آموزش و پرورش در ابعاد مختلف پرداخت و گفت: در بحث سخت افزاري، سرانه ها مطرح است و در دنيا كل سرانه آموزشي براي دانش آموزان هشت مترمربع شامل فضا، امكانات و كلاس است كه 2،6 دهم تا 3،1 دهم فضاي كلاس درس است.
انصاري مهر تصريح كرد: در ايران در خوش بينانه ترين حالت 1،6 دهم، در اصفهان 1،2 دهم و در مدارس غيردولتي هفت دهم است.
وي ادامه داد: حالا اگر بخواهيم روي حافظه كار نكنيم و روي كار گروهي و يا روش هاي مثل روش هاي يادگيري در دنيا عمل كنيم و يا هم افزايي را به عنوان پايه آموزشي و يك مشاركت اجتماعي مانند مدارس پيش رو در دنيا قرار دهيم به خاطر نداشتن سرانه فضا نمي توانيم از اين روش هاي پيروي و آنها را اجرايي كنيم.
اين پژوهشگر فرهنگي ادامه داد : پس اولين مساله اين است كه ما در محيط سخت افزاري شامل امكانات، فضا، تجهيزات و وسائل هنوز نتوانستيم مباني پايه و زيرساخت هاي ساده را كه بر مبناي آن بتوانيم نسبت ها را رعايت كنيم عملي و اجرايي كنيم.
وي، محيط نرم افزاري را شامل اسناد بالادستي، منابع، سيستم ها، روش ها و الگوها عنوان كرد و گفت: از سوي ديگر نظام بروكراسي حاكم است كه اسناد را براي ما مشخص و به ما ابلاغ مي كنند و مسير كار و راه به ما مي دهند و ما اختياري نداريم.
انصاري مهر يادآور شد: اين در حالي است كه اختيار و مسووليت در مديريت 2 مقوله توام است وقتي به يك معلم مي گوييم تو مسوول آموزش هستي بايد اختيار آموزش هم به او داده شود، مدير هم بايد اختيار سبك مديريت و منابع و سيستم هاي ارتباطي و شيوه هاي ارزيابي به او داده شود ولي وقتي اين اختيارات را نداشته باشد يعني در عمل او را به سمت يك نظام آموزشي استاليني هدايت مي كنيم.
وي تصريح كرد : ما با اين اطلاعات و محدوديت هاي نرم افزاري خود كاري كرده ايم كه مضاف آن همان حافظه مداري است كه طرف فقط بتواند چيزي را حفظ و پياده كند و دانش آموزان ما فراگيران فكر افزاري هستند كه هدف، مدل و شيوه هاي ارتباطي ندارند و حتي ارزيابي هاي آنها هم غيراستاندار است.
اين استاد دانشگاه با بيان آماري از وضعيت آموزشي در دنيا گفت: از 198 كشوري كه در دنيا آموزش و پرورش رسمي دارند 14 كشور فقط معيار آنها صفر تا 20 است و روي كمي نگري كار مي كنند و ما هنوز با افتخار مي گوييم كارمان درست است و افراد با معدل بالا را تشويق مي كنيم.
وي اضافه كرد : ما ياد نگرفتيم كه رقابت با مسابقه فرق مي كند رقابت عبارت است از مقايسه فرد با گذشته خود است بنابراين برگزاري آزمون پيشرفت تحصيلي در بين مدارس با هدف بررسي رشد مدارس نسبت به يكديگر اشتباه است زيرا بايد رشد فعلي مدارس با گذشته آنها بررسي و ارزيابي شود.
انصاري مهر تصريح كرد: وقتي ما دانش آموزان را با اين سيستم و با برگزاري چنين مسابقات كاذبي تربيت مي كنيم معلوم مي شود كه حافظه هنوز برجسته است و هنوز مدارس خام و در تعبير ما خاص پابرجاست.

**زيرساخت ها براي تغيير حافظه محوري به مهارت محوري فراهم نيست
مشاور مديركل آموزش و پرورش در كيفت بخشي آموزشي افزود: در زمان حاضر زيرساخت هاي تغيير از حافظه محوري به سمت مهارت محوري در سيستم آموزشي ما آماده نيست.
وي يادآور شد: آموزش و پرروش ما بنا به فرموده و تاكيد رهبر معظم انقلاب دچار روزمرگي است و بايد به دنبال تحول و اصلاح در مدل هاي آموزشي باشيم.
انصاري مهر تصريح كرد: تا زماني كه داشته هاي ما جهان سومي است ولي خودمان را با كشورهاي پيشرفته مقايسه مي كنيم به جايي نخواهيم رسيد.
وي ادامه داد: كشورهاي پيشرفته از جمله ژاپن تابع يك قانون و استاندارد تعريف شده هستند ولي ما يك منشور حقوق شهروندي را هنوز نتوانستيم پياده كنيم كه بگوييم تو حق داري حرف بزني و يا به معلمت بگويي كه اين روش تو غلط است.
اين استاد دانشگاه اضافه كرد : اكنون آموزش و پرورش بسيار بزرگتر از سيستم مديريت ماست و وقتي مشكلات آن با هم جمع مي شود بحران را ايجاد مي كند كه بايد هرچه سريع تر آن را مديريت كرد.

**حافظه بد نيست ولي حافظه محوري مشكل است
محقق و پژوهشگر مسائل فرهنگي نظام تعليم و تربيت گفت: خود حافظه چيز بدي نيست بلكه مشكل اصلي حافظه محوري بودن نظام آموزشي است.
شهرام صانعي افزود: زماني حافظه محوري در گذشته ها يك ارزش بود و به عنوان نمونه بزرگان شعر و ادب فارسي در زمان هاي گذشته اشعار بسياري را حفظ بودند كه در آن زمان جايگاه با ارزشي داشت.
وي اظهارداشت: در آن زمان خيلي از تحصيل كرده هاي قديمي خودشان يك فرهنگ دهخدا و فرهنگ لغت بودند و لغات و معاني بسياري را حفظ بودند.
مشاور فرهنگي مديركل آموزش و پرورش اصفهان افزود: الان هم حافظه ضد ارزش نيست ولي الان ارزش ها متحول شده و ما نيازي به حفظ نداريم و با استفاده از ابزارهاي نوين مي توانيم به هرچه مي خواهيم دست يابيم.

**حافظه محوري در مقابل بحث خلاقيت قرار مي گيرد
اين محقق و پژوهشگر فرهنگي افزود: مشكل آن است كه حافظه محوري در مقابل مهارت محوري قرار مي گيرد و مانع بروز و پرورش استعدادهاي ذاتي دانش آموزان مي شود.
وي با اشاره به پژوهشي كه بمنظور مقايسه و سنجش نقش حافظه محوري و خلاقيت در بين يك جامعه آماري 20 هزار نفري صورت گرفته است گفت: در اين جامعه سه گروه انتخاب شدند، يك گروه كساني كه براساس حافظه محوري تربيت شدند و دوم آنهايي كه خلاق بودند و ديگر آنهايي كه كند ذهن بودند و دچار ديرفهمي هستند.
صانعي خاطرنشان كرد: نتيجه آن اينگونه شد كه آنهايي كه حافظه محور بودند به ظاهر نمرات درسي بالاتري داشتند ولي راندمان فراگيري آنها به شدت و بصورت معني داري پايين بود.

**تغيير حافظه محوري به مهارت محوري ضروري است
مشاور فرهنگي مديركل آموزش و پرورش اصفهان گفت: در عصر كنوني كه دانايي ملاك و محور پيشرفت محسوب مي شود تغيير حافظه محوري به مهارت محوري ضرورت دارد.
وي خاطرنشان كرد: اين تغيير حلقه گمشده دانايي است زيرا اول بايد آدم هاي دانا تربيت كنيم و بنا به مصرع معروف 'توانا بود هر كه دانا بود' منظور از توانايي همان مهارت است يعني كسي كه دانا باشد مي تواند به توانايي و مهارت دست يابد.
صانعي يادآور شد: در اين راستا بايد نگاه نقطه اي به آموزش و پرورش تغيير كند زيرا اين دستگاه جدا از بقيه عناصر اجتماعي نيست و همه با هم مرتبط هستند.
وي با اشاره به تصويب و اجراي سندهاي متعدد آموزشي در دوره هاي مختلف گفت: با اين سند ساز و كارهاي در اختيار، اميدي براي تحول آفريتي و بهبود وجود ندارد.
اين محقق مسائل فرهنگي تصريح كرد : اگر يك خط سير از سنت و مدرنيسم و دنياي پرشتاب امروز مقايسه كنيم مي بينيم كه ما با يكسري عضلات تنبل و تربيت نشده تعليم و تربيت و اجتماعي مواجه هستيم.
وي با اشاره به 2 منبع معرفتي نظام تعليم و تربيت شامل مطالعه و مشاهده گفت: اين برداشت اشتباه است كه مطالعه صرف كتاب خواندن بلكه فرآيندي كه در فرد ايجاد طلوع كند و دانش آموزان ذهن خود را پر از اطلاعات كنند و در ارزشيابي نهايي فقط همان اطلاعات آنها را مي سنجند.
صانعي مشاهده را صرف تماشا كردن ندانست و گفت: مشاهده در اصل فرآيندي است كه در فرد ايجاد شهود كند و در فرد خلاق اطلاعات به هم متصل و خلاقيتي حاصل مي شود.

**پيوند ارگانيك بين نظام آموزشي و مابقي بخش ها وجود ندارد
محقق و پژوهشگر فرهنگي گفت: فكر مي كنم كه متاسفانه پيوند ارگانيك بين آموزش و بقيه بخش ها در ككشور وجود ندارد زيرا هدف دانش آموز از درس خواندن كسب نمره است و نمره را براي طي كردن پايه هاي تحصيلي و مدرك گيري و در نهايت انتخاب شغل مي خواهد.
وي خاطرنشان كرد: در اين فرآيند براي گرفتن نمره گاهي به تقلب روي مي آورد و به راه هاي غير متعارف روي مي آورد زيرا هدف دانايي، خلاقيت و مهارت آموزي نيست.
صانعي ادامه داد: اين افراد پس از كسب مدرك به دنبال پارتي مي روند زيرا در كشور شايسته سالاري اتفاق نيفتاده است و پارتي است كه مي تواند فراد را در جاي مناسب بنشاند.
مشاور مديركل آموزش و پرورش اصفهان افزود: تازماني كه نگاه همه جانبه و كلان به مسائل نباشد نمي توانيم به سمت تغيير پيش رويم و در اين مسير به جنبش هاي كيفي سازي، اخلاقي و مناسبات آزاد نياز داريم.

**يكي از آسيب هاي بزرگ نظام آموزشي ايجاد تفكر همگراست
استاد رشته جامعه شناسي گفت: يكي از آسيب هاي بزرگ نظام آموزشي ايجاد تفكر همگرا و رسيدن به پاسخ هاي مشخص و مشترك است.
عليرضا مهدي افزود: معلمان ما بدنبال تفكر همگرا هستند و اگر مسيري جدا از مسير تعيين شده و مشترك در تدريس طي شود را ناصحيح مي دانند.
مدير روابط عمومي و ارتباطات رسانه اي اداره كل آموزش و پرورش اصفهان ادامه داد : در نظام هاي آموزشي توسعه يافته تفكر واگر بناست و بدنبال پاسخ هاي متفاوت ولي صحيح هستند.
وي خاطرنشان كرد: تفاوت بين تفكر همگرا و واگرا به مرز توسعه يافتگي و نيافتگي آموزش و پرورش و نظامهاي مختلف اجتماعي بر مي گردد.

**متمركز بودن آموزش ها، حافظه محوري را قوت مي بخشد
وي تاكيد كرد: بخشي از مشكلات نظام آموزشي به دليل متمركز بودن آن است و فرد را به حافظه محور صرف تبديل مي كند.
مهدي با بيان اينكه در تمام سيستم هاي آموزشي حتي آموزشي عالي نياز است كه علم بي دولت باشد، گفت: هر جا دولت ها دخالت كردند آنطور كه بايد و شايد نتيجه اي حاصل نشد زيرا دولت ها براساس اهداف و منافع سياسي و اجتماعي خود مسائل علمي را مديريت مي كننند و بر اين اساس روح علم خدشه دار مي شود.
وي تصريح كرد: بر اين اساس يكي از ضروريات نظام آموزشي ما پرداختن به علم بي دولت است.
اين پژوهشگر اجتماعي اضافه كرد : وقتي كه هيچ زيرساختي به لحاظ فيزيكي، نرم افزاري، نيروي انساني و ...فراهم نيست و تاريخ چند هزار ساله فكر معلم ها را به شكل سنتي شكل داده است اين تغيير فوق العاده سخت مي شود.

**نظام آموزشي نيازمند نياز سنجي و سنجش فرهنگي است
استاد رشته جامعه شناسي دانشگاه ادامه داد : در نظام آموزشي نياز است تا به نيازسنجي و سنجش فرهنگي بپردازيم تا بتوانيم خود را به شرايط اوليه براي تغيير و تحول منطقي و صحيح برسانيم و براي هر گونه تغييري در سيستم آموزشي بايد خانواده ها و ذهنيت فرهنگي جامعه را آگاه كنيم.
وي با بيان اينكه آموزش و پرورش ريشه در سياست و مذهب در كشورهاي جهان سوم دارد، گفت: اين موضوع بزرگترين و اصلي ترين مشكل نظام هاي آموزشي هاي رسمي و غيررسمي است.
مهدي نظام آموزشي را بازتابي از شرايط اجتماعي و فرهنگي جامعه دانست و گفت: هر اتفاقي كه روي مي دهد آموزش و پرورش را بسيار زياد تحت تاثير خود قرار مي دهد.
وي تصريح كرد: تمام اتفاقات اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي كه در جامعه بوجود مي آيد در آموزش و پرورش تاثير بسيار زيادي دارد.
اين جامعه شناس بيان كرد : در جوامعي كه آموزش و پرورش توسعه يافته اي وجود ندارند قالب هاي آموزشي ريشه در عرف و آداب و راهكارهاي پذيرفته شده هنجارمند دارد.
وي تاكيد كرد: اين موارد دست نيروي انساني را باز نمي گذارد كه افراد آنطور كه بايد و شايد به خلاقيت، نوآوري و شكوفايي برسند.
مهدي، آموزش و پرورش را در اين جوامع يك ابزار ايدئولوژيك دانست و گفت: تمام دولت ها و حكومت ها سعي مي كنند از آموزش و پرورش به عنوان ابزار اجتماعي استفاده كنند كه موفق هم شده اند.
به گفته وي در اين رويكرد نگاه به فرآيندهاي تربيتي و آموزشي و پرورشي بصورت ماموريتي است و سند تحول و اسناد هاي ديگر مي آيند و مي روند و سيستم هاي ديگري هم تكرار و تمرين مي شوند ولي همه در فرع قرار مي گيرد و بر اين اساس نمي توانيم هيچ انتظاري از آموزش و پرورش داشته باشيم.

**در آموزش و پرورش تخريب خلاق وجود ندارد
اين جامعه شناس يادآور شد: در آموزشي و پرورش اصلا بحث تخريب خلاق وجود ندارد شايد ذات فعاليت هاي آموزشي و پرورش اينچنيني است و هر كشوري متناسب با وضعيت فرهنگي و اجتماعي خود به سمت آن حركت مي كند يا از آن دور مي شود.
وي خاطرنشان كرد: يكي از ويژگي هاي نظام هاي سرمايه داري بحث تخريب خلاق است و كمپاني هاي اقتصادي وقتي رقابت مي كنند آن كسي كه نوآوري و خلاقيت دارد بهتر سرپا مي ماند.
هم اكنون بيش از ۱۴ ميليون دانش آموز در كشور به تحصيل مشغول هستند.
6994/6026/

سرخط اخبار استان‌ها