۱۷ مهر ۱۳۹۶، ۸:۵۳
کد خبر: 82689594
T T
۰ نفر

پيامدهاي خروج آمريكا از برجام و چند نكته

۱۷ مهر ۱۳۹۶، ۸:۵۳
کد خبر: 82689594
پيامدهاي خروج آمريكا از برجام و چند نكته

تهران- ايرنا- خروج ايالات متحده آمريكا از برجام مي‌تواند براي لايه‌هاي گوناگون دخيل در پرونده هسته‌اي ايران و در لايه‌هاي سه‌گانه بين‌المللي، منطقه‌اي و داخلي براي كنشگران مركزي اين پرونده پيامدهايي داشته باشد.

روزنامه آرمان در سرمقاله اي به قلم مهدي مطهرنيا تحليلگر بين‌الملل و آينده پژوه سياسي، آورده است: در مرحله نخست برجام را بايد در ميدان مركزي آن متوجه دو پايتخت واشنگتن و تهران دانست.

خروج هركدام از آنها بدون ادله محكمي كه بتواند قضاوت افكار عمومي در دولايه توده‌ها و نخبگان در سه محيط داخلي، منطقه‌اي و بين‌المللي‌شان را مجاب سازد، مي‌تواند هزينه‌هاي اعتباري و اعتمادي براي دولت‌هاي تهران و واشنگتن داشته باشد. بدين جهت است كه هركدام به ويژه آمريكا در پي تحريك نيروهاي مخالف براي تحت فشار قرار دادن دولت مستقر در تهران يعني حسن روحاني و وزير امورخارجه‌اش هستند كه از برجام درآيند و بدين ترتيب اين تهران باشد كه برجام را تشييع جنازه مي‌كند. از طرف ديگر خروج ايالات متحده آمريكا از برجام ضربه‌اي به حيثيت و اعتبار واشنگتن وارد مي‌كند. بدين معنا ممكن است اين عمل بتواند آوردگاه‌هاي بيروني را براي دولت حاكم بر واشنگتن تقويت كند و به‌گونه‌اي وجهه سياست خارجي آمريكا را به‌زعم ترامپ تهاجمي نمايد، اما از درون به سياست خارجي آمريكا نيز ضربه خواهد زد.

چرا كه دولت فدرال با تغيير رئيس جمهور در قواعد داخلي بايد وعده‌هاي بيروني و سياست خارجي خود، امضاي رئيس جمهور قبلي، امضاي كنگره و شوراي امنيت سازمان ملل را ناديده بگيرد. اين ضربه‌اي اعتباري و حفره‌اي اعتماد گريز براي دولت فدرال در درون ايالات متحده آمريكا ايجاد مي‌كند، چرا كه نظم نهادينه شده ناشي از تلاش‌هاي 44 رئيس جمهور آمريكا را مورد ضربه و اختلال قرار خواهد داد. اين مي‌تواند در ميان مدت و آينده نيز براي ايالات متحده آمريكا بسيار هزينه‌آور باشد. شايد به سرعت پيامدهاي چنين اقدامي از سوي ترامپ خود را نشان ندهد، اما زلزله‌اي دروني و گسلي براي انجام اين زلزله دروني را بازساخته و تشديد مي‌كند. از سوي ديگر در ابعاد منطقه‌اي اتحاديه اروپا و روسيه و چين به عنوان كنشگر پيراموني قراردارند كه آنها نيز متعهد به برجام وتوافقنامه ژنو هستند.

خروج آمريكا از برجام به واقع مي‌تواند حاوي پيامي آشكار به ملت‌ها و كشورهاي اتحاديه اروپا، روسيه و چين از جهت عدم اعتماد و دادن اعتبار به واشنگتن حداقل در دوران ترامپ باشد. آمريكا در سال 2008 ميلادي به بدترين وضعيت از منظر جذابيت‌هاي حكومتي و همگرايي‌هاي بين‌المللي در كشورهاي اروپايي رسيد. باراك اوباما 8 سال تلاش كرد تا جايگاه آمريكا را در چارچوب قدرت هوشمندتر آمريكايي در جهت همگرايي با آن سوي اقيانوس و دادن چهره‌اي مثبت به واشنگتن در افكار عمومي جهان فراهم سازد. اما ترامپ در كمپين انتخاباتي خود و پس از آن اين آورده‌هاي اوباما را با چالش‌ها و حتي بحران‌هاي بسيار جدي روبه‌رو ساخته و اين اقدام او در خروج احتمالي از برجام مي‌تواند ضربه‌اي كاري به اعتبار آمريكا در نزد ملت‌ها و دولت‌هاي ديگر وارد سازد.

اگر چه نبايد براي اين ضربه چندان اعتباري قائل بود، چرا كه به هر تقدير اتحاديه اروپا، روسيه و چين در نهايت و در بزنگاه‌هاي تاريخي به جاي ديدن جذابيت اين قدرت در نظام بين‌الملل، قدرت آمريكا را مي‌بينند. از لحاظ بين‌المللي نيز خروج آمريكا از برجام مي‌تواند ادامه حركت كنوني براي ايجاد فضايي مثبت در اداره بحران‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي را از بين ببرد. اكنون 1+5 مدلي براي نظام بين‌الملل محسوب مي‌شود كه در آن 5 قدرت بزرگ جهاني به اضافه آلمان توانايي مذاكره و رجحان آن بر رودررويي و مواجهه‌هاي سخت را دارند. در مقابل، شكست برجام مي‌تواند تا حد زيادي هزينه‌هاي آمريكا را براي شكل دادن به آينده نظم نوين جهاني از بين ببرد. چون همين الگو مي‌توانست در سوريه، كره شمالي، عربستان، يمن و مسائل و بحران‌هاي بين‌المللي مورد توجه قرار گيرد و خشونت‌ها را كاهش دهد. بنابراين خروج از برجام تسري اين مدل در شعاع گسترده‌تر را با چالش روبه‌رو مي‌سازد.

*منبع:روزنامه آرمان،1396،7،17
**گروه اطلاع رساني**1893**9131**انتشاردهنده: شهربانو جمعه
۰ نفر

سرخط اخبار پژوهش