در ادامه اين يادداشت آمده است: قطعاً كساني كه گفتند پروردگار ما خداي يكتاست و بر اين ايمان خود ثابت قدم ماندند و استقامت ورزيدند، فرشتگان الهي بر آنها نازل ميشوند و به آنها ميگويند ديگر هيچ ترسي از وقايع آينده وهيچ اندوهي از گذشته خود نداشته باشيد و شما را به همان بهشتي كه انبياء وعده دادند، بشارت باد.
رحلت شهادت گونه مرحوم آيت الله حاج آقاي مصطفي خميني در آبان ماه سال 1356 موجي ازبيداري را در جامعه مذهبي و ديني ايران به ويژه در حوزه هاي علميه و بازايان پديد آورد و به همين دليل مجالس يادبود متعددي در شهرهاي مختلف برگزار شد و دوباره نام و ياد مرجع تبعيدي ملت ايران يعني حضرت آيت الله العظمي خميني را در دل ها زنده كرد.
از اين رو رژيم سفاك پهلوي در پي مقابله با اين جريان بيداري پديد آمده برخاست و طبق اسناد مركز انقلاب اسلامي در اواسط دي ماه 1356 پيك دربار، نامه اي ممهور شده را به وزير اطلاعات و جهانگردي مي رساند و داريوش همايون وزير اطلاعات هم اين نامه را براي درج به روزنامه اطلاعات مي سپارد.
سناتور مسعودي صاحب امتياز روزنامه پس از مطالعه نامه، آن را تند و تحريك آميز مي بيند و براي اطمينان بيشتر با وزير اطلاعات و نهست وزير مذاكره مي كند و متوجه مي شود برخي ازمفاد اين مقاله تند و تحريك آميز با نظر مستقيم شخص شاه بوده و بالاخره در روز 17 دي ماه، مقاله اي به عنوان «ايران و استعمار سرخ و سياه» به قلم مستعار «احمد رشيدي مطلق» در صفحه 7 روزنامه اطلاعات به چاپ مي رسد.
در اين مقاله سخنان توهين آميز شاه نسبت به روحانيت كه قبلا چندين بار مطرح كرده بود، مجددا توسط نويسنده مقاله تكرار شد و در حقيقت كوشيد تا حزب توده و روحانيت را به عنوان استعمار سرخ و سياه معرفي كند و آنها را همدست يكديگر توصيف و علاوه بر اينها توهين هايي هم به مرجعيت شيعه يعني آيت الله العظمي خميني كه به نجف اشرف تبعيد شده بودند، كرد.
عصر روز هفدهم دي ماه كه روزنامه اطلاعات به قم مي رسد، طلبه اي جوان اين مقاله را مي خواند و بلافاصله به منزل آيت الله يزدي كه شب ها روضه داشت، مي رود و با صداي بلند و آتشين حاران در مجلش روضه را در جريان اين توهين قرار مي دهد كه بلافاصله آيت الله يزدي به منزل حضرت آيت الله حسين نوري همداني مي رود تا با ايشان در اين بازه صلاح و مشورت كند.
حضرت آيتالله نوري همداني بلافاصله در همان شب تعدادي از علماء و بزرگان حوزه را از جمله حضرات آيات عظام وحيد خراساني، مكارم شيرازي، جعفر سبحاني، محمد مؤمن، محمد محمدي گيلاني، حسن طاهري خرمآبادي و علي مشكيني را براي جلسهاي فوري و مهم دعوت ميكند و همگي در منزل ايشان جمع ميشوند و پس از بحث و بررسي فراوان تصميم ميگيرند كه در اعتراض به اين حركت توهين آميز رژيم شاه، روز هجدهم دي ماه، همه دروس را تعطيل كنند و در روز 19 دي ماه هم اساتيد حوزه در درسها به اين موضوع بپردازند و مخالفت خود را با مفاد اين مقاله اعلام كنند.
آيتالله العظمي نوري همداني در اين زمينه ميگويند: «پس از انتشار مقاله، يعني شب 18 دي، اساتيد حوزه علميه قم در منزل اينجانب اجتماع كردند تا تصميمي در اين مورد گرفته شود كه چه بايد كرد. بعد از صحبتهاي زياد، مدرسان حوزه تصميم گرفتند درسها و مباحث حوزه را تعطيل كنيم و در مقابل رژيم شاه، عكسالعمل شديد نشان دهيم و به هر قيمتي كه هست سخت مقاومت كنيم.
البته مدرسان و استادان حوزه براي تأثير پذيري بيشتر كار، قرار گذاشتند تا مراجع تقليد هم در اقدامي هماهنگ، درسهاي خارج خود را تعطيل كنند، براين اساس مراجعي چون شيخ مرتضي حائري، سيدمحمدرضا گلپايگاني، سيدكاظم شريعتمداري، سيدشهابالدين نجفي مرعشي و ميرزا هاشم آملي (رحمهمالله) با تعطيل كردن درسها موافقت و استادان و مدرسان و طلاب و مردم قم را در اين حركت همراهي و هدايت كردند.»
طبق آنچه در تاريخ و اسناد انقلاب اسلامي آمده است، صبح روز يكشنبه 18 دي ماه طلاب با تجمع در ميدان آستانه حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) به سردادن شعارهايي چون «درود بر خميني» و «مرگ بر اين حكومت يزيدي» پرداختند كه نيروهاي پليس به آنها حمله كردند و در صدد متفرق كردن آنها برآمدند.
در اين هنگام مردم و طلاب به صورت خود جوش به بيت مرجع بزرگ شيعه حضرت آيتالله العظمي سيدمحمدرضا گلپايگاني پناه ميبرند و حياط منزل ايشان و اطراف آن پر از جمعيت انقلابي و خشمگين ميشود.
حضرت آيتالله العظمي گلپايگاني در جمع معترضان به ايراد سخن ميپردازند و سخنراني خود را با آيه «انا لله و انا اليه راجعون» شروع ميكنند و با قرائت اين آيه به كنايه از اينكه ما براي مرگ و شهادت آماده هستيم، جمعيت بسيار به گريه ميافتند و فضاي بسيار حزنآلودي ايجاد ميشود، به طوري كه طلاب و مردم آماده فدا كردن جانهايشان ميشوند.
آيتالله العظمي گلپايگاني در ادامه ميفرمايند: «اينها به ايشان (آيتالله خميني) توهين نكردند، به ما توهين كردند، چرا كه در حقيقت آنها ميخواستند بگويند آن آقا (آيتالله خميني) با ما مخالف است و معناي حرفشان اين است كه ما با اينها (رژيم شاه) موافق هستيم، در حالي كه چنين نيست.
ما از گذشته با رژيم مخالف بودهايم، الان هم مخالف هستيم و در آينده هم مخالف هستيم. اينها اشتباه ميكنند و دارند راه را بيراهه ميروند. اينها فكر ميكنند ما ديگر سكوت كردهايم و چيزي نخواهيم گفت و دست برميداريم. اينها بايد بدانند كه اگر سر نيزه را حتي زير گلوي ما بگذارند، ما حرفمان را ميزنيم!
اين حركت تجمع در بيوت مراجع ادامه پيدا ميكند و عصر روز 18 دي ماه طلاب و مردم انقلابي قم در حسينيه آيتالله العظمي مرعشي نجفي جمع ميشوند و اين مرجع بزرگ و عاليمقام نيز با گريه و ناراحتي بسيار از انتشار اين مقاله توهينآميز اعلام انزجار كرده و خطاب به رژيم شاه ميگويند: «چرا شما يك پدر داغدار را مورد اهانت قرار داديد؟! ... خدا ميداند از وقتي كه اين جريان را شنيدهام، دچار چشمدرد شدهام (كنايه از شدت تألمات و گريستن.»
در غروب همان روز، نماز جماعت با شكوه تظاهركنندگان به امامت آيتالله حاج شيخ مرتضي حائري فرزند مؤسس حوزه علميه قم در مسجد اعظم برگزار شد و پس از آن مردم شعارهاي كوبندهاي مانند «مرگ بر حكومت پهلوي»، «درود بر خميني»، «مرگ بر اين حكومت يزيدي» سر دادند و هنگام خروج، از مسجد درگيريهايي با پليس داشتند، ليكن همه اينها مقدمهاي بر قيام 19 دي قم شد.
از صبح روز 19 دي بازار قم يكپارچه تعطيل شد و مردم قم به سوي مسجد اعظم حركت كردند و مجدداً طلاب و مردم به هم پيوستند و در حمايت از آيتالله العظمي خميني به تظاهرات پرداختند و جمعيت خشمگين مجدداً به سوي بيوت مراجع عظام تقليد به حركت درآمدند.
در اين روز جمعيت ابتدا به بيت آيتالله العظمي ميرزا هاشم آملي رجوع كرد و ايشان نيز طي بياناتي از مقاله منتشره اعلام بيزاري كردند و از شخصيت آيتآلله خميني تجليل ميكنند.
پس از آن جمعيت طلاب و معترضان، به در خانه علامه طباطبايي صاحب تفسير گرانقدر الميزان ميآيند و ايشان هم با وجود بيماري جسمي، طي سخنان كوتاهي مقاله روزنامه اطلاعات را محكوم و از تظاهركنندگان اعلام پشتيباني ميكنند و آنگاه از آيتالله يزدي كه همسايه ايشان بودند، تقاضا ميكنند براي تظاهركنندگان سخنراني كنند.
در ادامه اين اعتراضات، جمعيت به سوي خانه آيتالله مكارم شيرازي حركت ميكنند و سپس به اتفاق ايشان به مدرسه امام اميرالمومنين(ع) كه فضا و گنجايش بيشتري داشت، ميروند و ايشان هم در بيانات مهمي هشدار دادند كه اين اهانت، تنها به آيتالله خميني نيست، بلكه به همه مقدسات و همه روحانيت توهين شده است، لذا بايد از هرگونه جدايي و تشتت بپرهيزيم، اگر بناست زنده بمانيم همه زنده بمانيم و اگر بناست بميريم، بايد همه بميريم!
پس از آن تظاهركنندگان به منزل آيتالله العظمي وحيد خراساني ميروند و در آنجا نيز معظمله در بياناتي انتشار مقاله روزنامه اطلاعات را محكوم ميكنند و آن را «نوشتهاي پليد» مينامند.
در ادامه اين حركتها، طلاب تصميم ميگيرند كه بعد از ظهر به ديدار آيتالله حسين نوري همداني بروند و انقلابيون تدارك بيشتري ميبينند به گونهاي كه تمام كوچه بيگدلي را از روي پشتبامها بلندگو نصب ميكنند و بعد از ظهر روز 19 دي ماه هزاران نفر از طلاب، فضلا و مردم انقلابي قم در بيت آيتالله نوري همداني و سرتاسر كوچه ايشان تجمع ميكنند كه بزرگترين اين تجمعها محسوب ميشود و حضرت آيتالله نوري همداني هم سخنراني بسيار توفندهاي عليه رژيم شاه ايراد ميكنند و نام آيتالله العظمي خميني را در سخنان خود طوري مطرح ميكنند كه شور و هيجان، تمام جمعيت را در بر ميگيرد و پس از آن اشعاري را بر زبان جاري ميكند كه :
شمع حق را پف كني تو اي عجوز
هم تو سوزي هم سرت اي گنده پوز
چون تو خفاشان بسي بينند خواب
اين جهان ماند يتيم از آفتاب
مه فشاند نور و سگ عوعو كند
هر كسي بر طينت خود ميتند!
اين جمعيت انبوه و خشمگين پس از شنيدن سخنراني مهيج حضرت آيتالله نوري همداني به سمت منزل آيتالله سلطاني طباطبايي حركت ميكنند كه در سر چهارراه بيمارستان، مأموران مسلح رژيم به تظاهركنندگان حمله ميكنند و عدهاي به شهادت ميرسند و عده زيادي مجروح ميشوند و بسياري از مردم به مدارس علميه پناه ميبرند و بالاخره تا پاسي از شب، خيابانهاي صفائيه، حجتيه و ارم قم صحنه درگيري نيروهاي نظامي با مردم بود كه آمار شهداء و مجروحين روشن نيست. گرچه روزنامه اطلاعات آمار كشتهها را 6 نفر و شمار زخميها را 8 نفر اعلام كرد.
ليكن حضرت آيتالله العظمي خميني در پيامي كه به همين مناسبت خطاب به ملت ايران از نجف اشرف صادر كردند، به اين جنايت رژيم شاه اشاره كرده و مرقوم فرمودند كه شاه، جمعيت بيگناه فراوان، از جوانان حوزه علميه و متدينين غيور شهر مذهبي قم را در خاك و خون كشيد و به قتل رساند و تاكنون آمار آنها در دست نيست و مقتولين را از 70 تا 300 تا حال گفتهاند و عدد مجروحين را خدا ميداند!
آنچه گفتيم شمّهاي از قيام 19 دي مردم و طلاب حوزههاي علميه قم در سال 1356 بود كه سرآغاز انقلاب اسلامي ملت ايران شد و پس از آن مراسم چهلم شهداء در شهرهاي مختلف كشور به جريان افتاد و قيام مردم تبريز و ديگر شهرها و در نهايت وارد شدن تمام ملت ايران در صحنه انقلاب اسلامي بود كه بحمدالله اين نهضت همچنان ادامه دارد و ايران اسلامي بر عهد و پيمان خود با امام خميني، ثابت قدم و استوار است و در سايه رهبريهاي مقتدرانه مقام عظماي ولايت بر ادامه راه شهداء و امام شهداء رضوانالله عليهم اجمعين مصمم است.بعونالله تعالي.
*منبع: روزنامه اطلاعات ،19دي 1394
**گروه اطلاع رساني**9117**9131
تهران- ايرنا- روزنامه اطلاعات در شماره شنبه 19 دي، در يادداشتي به قلم مرتضي نجفي قدسي مي نويسد: ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التي كنتم توعدون» (فصلت: آيه 30)
سرخط اخبار پژوهش
-
جمعیت سالمندان جهان تا ۲۵ سال دیگر دو برابر میشود
تهران-ایرنا- نتایج برخی مطالعات نشان میدهد: جمعیت سالمندان جهان تا…
-
زخمهای کودکی؛ بادی که میکاریم و طوفانی که درو میکنیم
تهران- ایرنا- تنبیه بدنی هر چند امروزه در نظامهای تربیتی به عنوان…
-
مناطق آزاد تجاری، گلوگاهی برای بسترهای پولشویی در جهان
تهران- ایرنا- جدیدترین نتایج مرتبط با پژوهشهای علمی تئوریک و تحقیقات…
-
پهلوی از زبان پهلوی (۱۵)/ فلیکس آقایان: شاه به بهاییها میدان داد چون کودتا نمیکردند
تهران- ایرنا- سناتور دوره پهلوی درباره دلیل اتکای محمدرضا پهلوی به…