۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۷
کد خبر: 81232297
T T
۰ نفر

میراث دارخونبهای پانزده قرن خط سرخ شهادت

۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۲۷
کد خبر: 81232297
میراث دارخونبهای پانزده قرن خط سرخ شهادت

زنجان - ایرنا - در بخشی از وصیت نامه اش می نویسد: من پاسدارم و وارث خونبهای پانزده قرن خط سرخ شهادت تشیع، كه در عصری استثنایی و پرخاطره قرار گرفته ام و مسوولیت ها بر دوشم سنگینی می كند.

به گزارش ایرنا، قامت بیات به سال 1340 در روستای قره آغاج زنجان چشم به جهان گشود، او دومین فرزند یك خانواده پرجمعیت بود،‌دو خواهر و پنج برادر داشت، پدرش یحیی در قره آغاج، ‌كشاورزی می كرد، وقتی قامت یك ساله شد خانواده اش به زنجان مهاجرت كردند.

قامت قبل از ورود به دبستان مدتی به مكتبخانه نزد فردی به نام ملاعزت رفت و قرآن را فرا گرفت، تمام كوشش وی در مكتبخانه بر یادگیری سریع و بی وقفه قرآن بود، علاوه بر كلام قرآن، پیش از رسیدن به سن هفت سالگی در كلاس های شبانه مدرسه ابتدایی شركت می كرد، قامت در دبستان خاقانی دوره ابتدایی را به پایان برد و در مدرسه راهنمایی انوری و سپس دبیرستان شریعتی تحصیلات خود را ادامه داد.

مادر شهید بیات در تبیین فضایل اخلاقی این شهید بزرگوار می گوید: قامت با فرزندان دیگر من خیلی فرق داشت، او پسری نظیف و مسولیت پذیر بود، زمانی كه من منزل نبودم به خوبی از خواهران و برادران كوچك تر خود مراقبت و خانه را مرتب و تمیز می كرد و به خوبی از عهده كارها برمی آمد، بسیار پر انرژی بود، وقتی پدرش به او وخواهر و برادرانش پول توجیبی می داد، تنها كسی كه آن را پس انداز می كرد قامت بود.

با آغاز نهضت اسلامی، قامت وارد فعالیت های سیاسی شد، به مجلس سخنرانی در مسجد 'ملا' می رفت و به طور مستمر به نوارهای سخنرانی امام خمینی(ره) گوش می داد.

ارادت عمیق و قلبی این شهید بزرگوار به امام خمینی (ره) زبانزد دوستان و آشنایان بود.

چون فعالیت قامت و برادرش در انقلاب زیاد بود پدرشان تصمیم گرفت آنها را به روستا ببرد، با حیله های مختلف آنها را سوار ماشین كرده ولی قامت، یوسف و كریم در اواسط راه از ماشین پیاده شدند و به شهر بازگشتند.

مادر این شهید می افزاید: وقتی علت امر را جویا شدم، قامت گفت: همه در شهر می خواهند انقلاب كنند و ما به روستا فرار كنیم.

قامت بیات در خرداد 1358 دیپلم گرفت و پس از آن وارد سپاه پاسداران شد او اغلب اوقات خود را در سپاه می گذرانید و بقیه وقت خود را مطالعه می كرد.

مادر شهید بیات ادامه می دهد: اغلب تا نیمه شب بیدار می ماند و كتاب می خواند، به رغم اصرار خانواده مبنی بر ازدواج هرگز به این امر تن نداد، او می گفت: در صورتی كه ازدواج كنم نمی توانم به جبهه بروم، این امر مرا از پرواز به درگاه حق محروم می كند.

نیمه دوم سال 1358 كه دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریكا هجوم برده و تعدادی از آمریكاییان را به گروگان گرفتند، به دلایل امنیتی آنها را در تهران نگه نداشتند بلكه به صورت پراكنده به شهرهای مختلف فرستاندند، تعدادی از آنان را نیز به زنجان بردند، مسوول گروه حافظ گروگانها مركب از عده ای از دانشجویان و افسران سپاه، قامت بیات بود.

مهدی علی قنبری كه آن زمان عضوی از این دانشجویان بود اظهار می كند: برای حفاظت گروگانها بهترین افراد سپاه از جمله اصغر محمدیان، مهدی پیر محمدی كه هر دو شهید شدند و قامت بیات انتخاب شده بودند، جاذبه معنوی این افراد به حدی بود كه بعد از یك سال و اندی كه گروگان ها به زنجان منتقل شدند من و عده ای دیگر از دانشجویان به عضویت سپاه درآمدیم.

شهید بیات در غائله كردستان در مبارزه با ضد انقلابیون تجزیه طلب نیز شركت داشت و با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در 31 شهریور 1359 و فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر عزیمت به جبهه ها بدون آنكه مستلزم اعزام بسیج و یا ستادی بشود به جبهه رفت.

مادر این شهید اظهار می دارد: اولین بار كه قامت می خواست به جبهه برود من به ستاد بسیج رفتم و به او گفتم: به مرز نرو آنجا كشته می شوی. او گفت: فقط شما دارای پسرهستید؟ فقط شما مادرید؟ دیگران مادر ندارند؟ نه خیر وظیفه من و امثال من است كه به جبهه برویم. وقتی از جبهه بازگشت، گفت: ما در منطقه دارخوین در روستای محمدیه، 60 نفر بودیم كه وقتی گلوله ای شلیك می كردیم نیروهای بعث فرار می كردند.

بیات دو ماه بعد از اولین عزیمتش به جبهه به زنجان بازگشت و برای تشكیل بسیج به فعالیت پرداخت، او از میان افراد سپاه زنجان برای آموزش مربیگری انتخاب و به تهران اعزام شد، پس از بازگشت از این دوره آموزش مدتی در سومار فرماندهی یك گروه از پاسداران را به عهده داشت و به دلیل سوابق بسیار در جبهه و مدیریت بالا به فرماندهی رسید. او اولین فرمانده اعزامی از زنجان به منطقه جنگی بود و سایر نیروها زیر نظر او خدمت می كردند.

سید اشرف موسوی یكی از همرزمان این شهید بزرگوار گفت: در اتاقی كه با بچه های دیگر می خوابید سعی می كرد در پایین ترین قسمت اتاق بدون زیرانداز بخوابد، ‌ویژگی های خاص بیات سبب شده بود اغلب فرمانده ها او را بشناسند به همین دلیل اولین كسی كه به سمت فرماندهی گردان از جانب شهید مهدی زین الدین، فرمانده لشكر 17 علی ابن ابیطالب(ع) انتخاب شد،‌ او بود.

در عملیات محرم در منطقه سپنتا، ‌بیات فرماندهی عملیات را بر عهده داشت، در مرحله اول عملیات، آتش دشمن بسیار سنگین بود و قامت از ناحیه چشم، پشت و پا مجروح شد، اما هیچ شكایتی نداشت.

همرزمان وی بعد از چند روز كه درد شدید شده بود از حركات صورتش متوجه شدت درد و جراحت او شدند و به اصرار ‌قامت را به تهران اعزام كردند.

پس از آنكه تا حدودی جراحات وی بهبود یافت به منزل رفت اما از مجروحیت خود به خانواده چیزی نگفت و تنها به این جمله كه 'زخمی شدم و حالم رو به بهبودی است' اكتفا كرد.

این شهید بزرگوار با افرادی مثل حاج میرزا علی رستم خانی، ابوالفضل پاكداد، حمید احدی، محمد ناصر اشتری، مهدی میر محمدی، مسعود صدر محمدی كه همگی به شهادت رسیده اند دوست بود.

درقسمتی از وصیت نامه این شهید آمده است، من پاسدارم و وارث خونبهای پانزده قرن خط سرخ شهادت تشیع كه در عصری استثنایی و پرخاطره قرار گرفته ام و مسئولیت ها بر دوشم سنگینی می كند،‌ وقتی به گذشته و آینده می نگرم و می اندیشم تنها دو راه در پیش خود می بینم، یكی اینكه همچون امام حسین (ع) و شهدای كربلا با تمام وجودم در راه خدا رفتن را انتخاب كنم و به صف شهدا بپیوندم و یا اینكه مانند طاغوت ها و یزیدها حیوان وار بمانم و هیچ حركت و هجرتی نداشته باشم و هیچ در هیچ شوم.

قامت بیات در عملیات والفجر مقدماتی، در منطقه رقابیه در 18 بهمن 1361 به هنگام انجام عملیات شناسایی به همراه چند تن از فرماندهان دیگر،‌ بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر به شهادت رسید.

او اولین شهید خانواده بود، پس از شهادت قامت، برادرش رحیم نیز كه در منطقه جنگی حضور داشت، در جزیره مجنون به شهادت رسید.

پیكر پاك شهید قامت بیات بعد از زیارت حضرت معصومه (ع) به زنجان منتقل و در گلزار شهدا به خاك سپرده شد.

7318/596

سرخط اخبار استان‌ها