به گزارش روز پنجشنبه ایرنا، دکتر محمود عباسی کارشناس مسائل حوزه شامات در مؤسسه مطالعات راهبردی اندیشهسازان نور در مقاله ای نوشت: مقاومت فلسطین با توجه به دستاورد بزرگی که در روز ۱۵ مهر (۷ اکتبر) با عملیات طوفان الاقصی به دست آورد، سعی نمود از همان روزهای نخست، تمامی ظرفیتها و توانمندیهای خود را جهت مدیریت این پیروزی نظامی، به کار گیرد و با آزادی اسرای فلسطینی بر مبنای معادله کل به کل، زمینه را برای تحقق پیروزی سیاسی در داخل فلسطین و به تبع آن تقویت وحدت ملی و شکلگیری مقاومت فراگیر در بین فلسطینیان فراهم سازد.
بر همین مبنا، راهبرد نظامی - امنیتی مقاومت در سایه تشدید وضعیت نظامی و درگیریهای میدانی در استانهای مختلف غزه همزمان با تداوم حمایت مطلق آمریکا و غرب از این روند، در جهت حفظ قدرت آفندی و پدافندی و ایراد ضربههای کوچک و مداوم به عناصر نظامی صهیونیست در میدان تعریف گردید.
در سمت مقابل، رژیم صهیونیستی در مقام واکنش به این عملیات و با حمایت یکپارچه نظامی – امنیتی، سیاسی و اقتصادی آمریکا، تمامی ظرفیتهای خود را برای مدیریت این شکست راهبردی و ترمیم آن و همچنین مهار پسلرزههای این شکست و پیامدهای آن در سطوح مختلف داخلی، منطقهای و بینالمللی به کار گرفت.
رژیم صهیونیستی از همان روزهای نخست عملیات نظامی، مجموعه اهدافی را برای مدیریت شکست عملیات طوفان الاقصی تعریف نمود که عبارتند از:
نابودی کامل حماس
از بین بردن یا دستگیری سران حماس
آزادی اسرا با تکیه بر روند نظامی
از بین بردن قدرت آفندی و پدافندی مقاومت در غزه (تهدیدزدایی از مبدا غزه)
کوچاندن مردم نوار غزه به سمت صحرای سینا
رژیم (صهیونیستی) به منظور دستیابی به اهداف مذکور، عملیات نظامی خود در غزه را با عملیات هوایی گسترده در دو استان شمالی غزه و سپس دو استان میانی (دیرالبلح) و خانیونس با تکیه بر راهبرد زمین سوخته آغاز نمود و بعد از پایان عملیات زمینی خود در دو استان شمالی، عملیات زمینی را دو استان میانی و خانیونس آغاز نمود.
بر همین مبنا، رژیم (صهیونیستی) برای دستیابی به اهداف خود، عملیات نظامی در غزه را طی سه مرحله تعریف کرد:
مرحله نخست، عملیات هوایی پرشدت در استانهای شمالی (شمال غزه و غزه)، میانی (دیرالبلح) و خانیونس
مرحله دوم، ورود زمینی به استانهای مذکور
و مرحله سوم عملیات کم شدت و متمرکز در استانهای مذکور
رژیم صهیونیستی به منظور دستیابی به اهداف پیشگفته، اقدامات و جنایات مختلف و وحشیانهای شامل کشتار جمعی شهروندان و زنان و کودکان، تخریب گسترده و سازمان یافته زیرساختهای مدنی و انسانی، محاصره کامل نظامی و گرسنگی دادن مردم و ساکنان نوار غزه را در پیش گرفت که برونداد آن تا زمان نگارش این مطلب، به شرح ذیل است:
ارتش صهیونیستی ۲ هزار و ۸۸۸ جنایت و کشتار را در نوار غزه مرتکب شده است.
۳۹ هزار و ۶۲۳ نفر شهید و مفقود شدند.
۳۲ هزار ۶۲۳ شهید به بیمارستانها منتقل شدند.
بیش از هفت هزار نفر همچنان مفقود و زیر آوار هستند.
۱۴ هزار و ۳۵۰ نفر از شهدا کودک هستند.
۲۸ کودک بر اثر گرسنگی به شهادت رسیدند.
۹ هزار و ۴۶۰ نفر از شهدا زن هستند.
۳۶۴ نفر از کادر درمانی و پزشکی به شهادت رسیدند.
۴۸ نفر از نیروهای امداد و نجات شهید شدند.
۱۳۶ خبرنگار شهید شدند.
۷۵ هزار و ۹۲ نفر مجروح شدند.
۷۳ درصد از مجموع قربانیان این جنگ زن و کودک هستند.
۱۷ هزار کودک یکی از والدین یا هر دوی آنها را از دست دادند.
۱۱ هزار مجروح برای ادامه درمان و نجات جانشان باید به خارج اعزام شوند.
۱۰ هزار بیمار سرطانی با مرگ دست و پنجه نرم میکنند و نیازمند درمان فوری هستند.
۷۰ هزار نفر در نتیجه آوارگی به بیماریهای مسری مبتلا شدند.
هشت هزار نفر بر اثر آوارگی به التهاب کبدی ویروسی مبتلا شدند.
۶۰ هزار زن باردار به علت نبود مراقبتهای پزشکی در خطر هستند.
۳۵ هزار نفر به علت وارد نشدن دارو به بیماریهای مزمن مبتلا شدند.
۲۷۴ نفر از کادر درمان و پزشکی بازداشت شدند.
۱۲ خبرنگار که اسامی آنها مشخص است، بازداشت شدند.
۲ میلیون نفر از ساکنان نوار غزه آواره شدند.
۱۶۸ مرکز دولتی ویران شده است.
۱۰۰ مدرسه و دانشگاه به کلی تخریب شده است.
۳۰۵ مدرسه و دانشگاه خسارت جزئی دیده است.
۲۲۷ مسجد به طور کامل تخریب شده است.
۲۹۴ مسجد دیگر خسارت جزئی دیده است.
سه کلیسا بمباران و تخریب شده است.
۷۰ هزار واحد مسکونی به طور کامل تخریب شده است.
۲۹ هزار واحد مسکونی بمباران شده و غیرقابل سکونت است.
۷۰ هزار تن مواد منفجره بر سر مردم غزه رو ریخته شده است.
۳۲ بیمارستان به کلی از خدمت خارج شده است.
۵۳ مرکز درمانی از خدمت خارج شده است.
۱۵۹ مرکز درمانی دیگر هدف قرار گرفته است.
۱۲ آمبولانس بمباران و منهدم شده است.
۲۰۰ مکان تاریخی و باستانی بمباران و ویران شده است.
با وجود حمایت همهجانبه آمریکا از رژیم صهیونیستی خصوصا در بُعد تسلیحاتی و علیرغم ارتکاب انواع جنایتها و حجم بالای تلفات انسانی و ویرانی زیرساختها در غزه که در بالا اشاره شد، دشمن صهیونیستی تاکنون نتوانسته بعد از گذشت ۶ ماه از عملیات طوفان الاقصی، به هیچ یک از اهداف پیشگفته دست یابد و امروز مظاهر شکست رژیم در سطوح میدانی، سیاسی و بینالمللی کاملا ملموس میباشد.
در ارتباط با حجم بالای شهدای غزه و تخریب گسترده زیرساختها، ذکر این نکته ضروری است که جنگ غزه یک نوع مواجهه نامتقارن است و نباید آن را بر مبنای ملاکهای جنگ کلاسیک تحلیل و تفسیر نمود.
معیارهای پیروزی و شکست در جنگ نامتقارن تابع تحقق و عدم تحقق اهداف طرف قویتر است و عدد و رقم معیار نمیباشد. لذا طرف کوچکتر ممکن است تلفات زیادی را از حیث نیروی انسانی و زیرساخت متحمل گردد اما در نهایت طرف قدرتمندتر اگر به اهداف تعیین شده خود دست نیابد، شکست میخورد.
در جنگهای نامتقارن، طرف کوچکتر با حفظ قدرت آفندی و پدافندی خویش و اعمال ضربات کوچک و مداوم به منافع طرف بزرگتر و تحمیل یک جنگ فرسایشی، طرف مقابل (ارتش کلاسیک) را از پای درمی آورد.
بر همین مبنا باید گفت، رژیم صهیونیستی طی مراحل چندگانه عملیات نظامی خود در این جغرافیا تاکنون قادر به مهار توان نظامی گروههای مقاومت نبوده و مقاومت همچنان قدرت آفندی و پدافندی خود را در این جغرافیا حفظ نموده است.