جام جهانی فوتبال که دهههاست همچون رقابتهای المپیک هر چهار سال یک بار نگاه میلیونها نفر را به خود میدوزد هر چند رخدادی ورزشی است اما از تحولات زمانه خود برکنار نبوده و نیست. برگزاری بیستودومین دوره جام جهانی بهانهای است برای اینکه این رویداد را از زاویهای که کمتر مورد توجه قرار گرفته و با توجه به مهمترین وقایع سیاسی، اجتماعی و تاریخی مرتبط با آن روایت کنیم.
در حالی که اروپا گوش خود را برای شنیدن غرش مهیب توپها و آغاز دومین جنگ عالمگیر تیز کرده بود، فوتبال میخواست سوت آغاز شادی را بزند تا بتواند طعم زندگی را به کام جهانیان تغییر دهد آن هم در زمانی که اوضاع جهان به هم ریخته بود، جنگ داخلی در اسپانیا بیداد میکرد، آلمان نازی خاک اتریش را به قلمرو خود ملحق کرده بود، یارکشیها رخ میداد و وحشت جنگ هر لحظه در دلها بیدار میشد.
هرچه که بود فوتبال سوتش را به صدا درآورد تا سومین جام جهانی در ۱۹۳۸ میلادی به میزبانی فرانسه برگزار شود اما سیاست سایه سنگین خود را بر این مسابقات انداخت. پیش از آن اروگوئه در سال ۱۹۳۰ و ایتالیا در سال ۱۹۳۴ میزبان جام جهانی شده و هر دو میزبان به مقام قهرمانی رسیده بودند اما فضا و سرنوشت دوره سوم متفاوت از ادوار پیشین رقم خورد.
سایه سنگین نازیها بر فوتبال
سایه نازیها بر فوتبال در جام جهانی ۱۹۳۸ هنگامی سنگینتر شد که اتریش نتوانست در این جام حضور پیدا کند چرا که در مارس همان سال قوای آلمان نازی وارد این کشور شده بودند. ماجرا از این قرار بود که «آدولف هیتلر» از آغاز زمامداری در رایش سوم (۱۹۳۳–۱۹۴۵ میلادی) این فکر را در سر داشت تا اتریش را به خاک آلمان ضمیمه کند و به همین دلیل هم با زمینهسازی از طرف نازیهای اتریش در داخل خاک این کشور و با تهدید دولت حاکم بر وین، مقدمات این نقشه را فراهم کرده بود.
البته خودداری جامعه ملل و انگلیس و فرانسه از حمایت جدی از اتریش در برابر تهدیدات آلمان، یکی از عوامل مشوق هیتلر بود تا اینکه در نهایت، از سحرگاه دوازدهم مارس ۱۹۳۸م نیروهای آلمان بدون برخورد با کمترین مقاومتی وارد خاک اتریش شدند و هیتلر نیز بعد از ظهر همان روز در میان استقبال گرم هزاران اتریشی، وارد زادگاه خود شد. این اتفاق سبب شد تا اتریش که به جام جهانی فوتبال هم صعود کرده بود عملا نتواند در این جام حضور داشته باشد اما هیتلر اتریشیالاصل چهار بازیکن این کشور را وارد تیم ملی آلمان کرد و این بازیکنان که تیمشان را راهی جام جهانی کرده بودند مجبور شدند برای آلمان بازی کردند.
انصراف اسپانیا و آرژانتین
در این دوره از جام جهانی فوتبال، اسپانیا که به علت درگیر بودن در جنگ داخلی در حمام خون فرو رفته بود، از شرکت در بازیهای مقدماتی انصراف داد. در همین دوره کشورهای آمریکا جنوبی میگفتند میزبانی باید به صورت چرخشی در قارهها باشد اما فرانسه در رقابت با آلمان و آرژانتین توانست میزبان این دوره از بازیها شود. آرژانتین به نشانه اعتراض به میزبانی مجدد اروپا، از حضور در این بازیها انصراف داد تا هواداران خشمگین این تیم به خاطر چنین انصرافی به مقر فدراسیون فوتبال این کشور حمله کنند.
شعار فاشیستی: یا ببرید یا بمیرید
شاید سیاسیترین تیم این دوره را بتوان ایتالیا دانست؛ تیمی که قهرمانی دوره قبلی مسابقات را یدک میکشید و آمده بود تا از عنوان قهرمانی خود دفاع کند. در همین زمان «بنیتو موسولینی» فاشیست رهبری این کشور را در دست داشت به نحوی که در دوره او سایه فاشیسم بر تمام جنبههای زندگی مردم این کشور سنگینی میکرد. اگر چه برخی صاحبنظران وقتی در مورد فاشیسم و نازیسم در قرن بیستم صحبت میکنند فاشیسمی را که در ایتالیا رخ نموده به یک جوک شبیه میدانند و نازیسمی را که آلمانها از سر گذراندهاند یک کابوس بزرگ قلمداد میکنند اما به هر روی آنچه را که در رژیم فاشیستی موسولینی بر ایتالیا گذشت، نمیتوان فراموش کرد.
هرچه که بود در جام جهانی فوتبال فاشیسم ایتالیا آنجایی خود را نشان داد که در نخستین بازی میان ایتالیا و نروژ، بازیکنان ایتالیا با لباس سیاه در حمایت از رهبر خودشان وارد زمین شدند و حتی «ویتوریو پوزو» سرمربی این تیم که همگان او را مهره موسولینی میدانستند، از بازیکنانش خواست تا در ابتدای بازی به سبک فاشیستی ادای احترام کنند. این کار آنچنان طولانی شد که تماشاگران شروع به فحاشی کردند اما پوزو بازیکنان خود را وادار کرد تا زمانی که سروصدای اعتراض و توهین تمام نشده است به حالت سلام و خبردار فاشیستی بایستند و و خودش نیز به همان حالت ایستاد. این کار تیم فوتبال ایتالیا نشان داد این که برخی میگویند «ایتالیاییها سیاست را خیلی جدی نمیگیرند و به همین خاطر توجه چندانی به سیاستگذاران کشورشان ندارند»، گفته دقیقی نیست.
در ادامه، فاشیسم سیطره خود را آنجایی نهایی کرد که موسولینی قبل از بازی فینال که قرار بود میان ایتالیا و مجارستان برگزار شود، در پیامش به پوزو سرمربی تیم تصریح کرد: «یا ببرید یا بمیرید». در این بازی ماتزا و فراری جزء بازیکنان خلاق و تاثیرگذار ایتالیاییها بودند تا در نهایت ایتالیا با نتیجه ۴ بر ۲ از سد مجارستان گذشت و برای دومین بار متوالی جام جهانی را به رنگ لاجوردی درآورد؛ تیمی که پوزو ساخته بود موفق شد اما این موسولینی نبود که در میدان ایتالیا را به قهرمانی رساند بلکه پوزو مردی بود که سالها سکان هدایت این تیم را در دست داشت و به عنوان «ارباب پیر فوتبال ایتالیا» فقط هدفش قهرمانی کشورش بود.