تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۸

تهران- ایرنا- نئولیبرالیسم در منطقه برای پیشبرد اهداف خود نیازمند به دولت -ملت‌ها نیست، بلکه کافی است با ایجاد طبقات طرفدار حامی منافع خود را پیش ببرد و  به بهانه کمک و گستراندن عدالت در منطقه سلطه و قدرت خود را تحکیم بخشد و از آب گل آلود ماهی بگیرد.

در اثر ناآگاهی و نادانی برخی از حاکمان محلی در کشورهای خاورمیانه و سیاست عوام فریبانه استعمارگران با ترفندهایی همچون؛ کمک به اقشار آسیب پذیر، ریشه کن نمودن فقر، بهبود شرایط زیستۀ مردم، دادن وعده‌های مالی و توطئه‌های سیاسی، امروزه کشورهای استعمارگر بیش از هر زمان دیگر به دنبال سامان بخشیدن به قدرت و نفوذ خود وگسترش نظام سرمایه داری و برنامه‌های نئولیبرالی در خاورمیانه هستند. علیرغم اینکه تنش‌ها و جنبش‌ها در کشورهایی همچون؛ تونس، مصر، یمن، فلسطین، سوریه و لبنان همواره ادامه داشته است، اما کشورهای استعمارگر بارها و بارها به بهانه رونق بخشیدن به اقتصاد و برطرف کردن فقر و توزیع عادلانه منابع به دنبال تحکیم قدرت خود در منطقه بوده‌اند.

آدام هنیه در کتاب "تبار خیزش" خواننده را متوجه این امر نموده است که، کشورهای حوزه خلیج فارس و به طور کل خاورمیانه نباید توجه را از اقتصاد سیاسی منطقه به سمت مسائل حاشیه‌ای همچون فقر و نابرابری برده شود، زیرا این مسائل متأثر از نظام اقتصادی سرمایه داری و کشورهای نئولیبرالی است که همواره در طول تاریخ به دنبال گستراندن اقتصاد سیاسی نولیبرال و عوام فریبی مردم در منطقه بوده‌اند.

باید بدانیم که سرمایه داری امروزه به شکلی نوین و با حمایت حاکمان بومی در منطقه خاورمیانه شکل جدیدی از استعمار تاریخی را تحت عنوان نئولیبرالیسم پدید آورده است.

نئولیبرالیسم در منطقه برای پیشبرد اهداف خود نیازمند به دولت -ملت‌ها نیست، بلکه کافی است با ایجاد طبقات طرفدار حامی منافع خود را پیش ببرد و  به بهانه کمک و گستراندن عدالت در منطقه سلطه و قدرت خود را تحکیم بخشد و از آب گل آلود ماهی بگیرد.

از نگاه هنیه، دولتهای غربی و نظام سلطه گر سرمایه داری به دنبال تقسیم و کنترل بازار جهانی و تمرکز قدرت و ثروت در خاورمیانه و وابستگی هرچه بیشتر کشورهای خاورمیانه هستند. امروز امپریالیسم درون‌مایه اصلی اقتصاد سیاسی منطقه است و کشورهای غربی به خصوص آمریکا به دلیل موقعیت هیدروکربنی خاورمیانه به دنبال تثبیت قدرت و جلوگیری از قدرت گرفتن سایر رقبا هستند.

این بسط دادن و بازتولید سلطه و گسترش امپریالیسم و نظام نئولیبرال در منطقه دارای ویژگی‌های عمده و اساسی است:

۱.اتحادیه اروپا و کشورهای عضو پیمان اروپا و مدیترانه به ویژه کشورهای شمال آفریقا، را به گونه‌ای به خود نزدیک کرده‌اند و نوعی وابستگی تولیدی و تجاری در کشورهای شمال آفریقا پدید آورده‌اند.

۲.روابط ممتاز آمریکا در منطقه از طریق دو پل ارتباطی خود یعنی؛ اسرائیل و عربستان سبب شده است که، ایالت متحده با باج دادن به این دو کشور، از آنها به عنوان ابزاری در جهت سلطه خود در منطقه استفاده کند، به گونه‌ای که به عربستان اجازه کنترل بر منابع عظیم هیدروکربنی در منطقه و به اسرائیل صادرات صنعتی پیشرفته را وعده داده است و این کمک‌های مالی و نظامی وابستگی هرچه بیشتر این کشورها را به استعمارگران دوچندان نموده است.

۳.امروزه کشورهای استعمارگر از دولتهای ناآگاه منطقه به عنوان یک ابزاری در جهت کشاندن سایر کشورهای منطقه به درون هژمونی مد نظر خود در تلاش هستند. به عنوان مثال کشورهایی همچون اردن و مصر با افتتاح مناطق صنعتی واجد شرایط با کشوری همچون اسرائیل قرارداد منعقد کرده‌اند.

۴.اصلاحات نئولیبرالی در منطقه محصول اروپا و آمریکا بوده است. این امر به تشدید روابط سلسله مراتبی درون منطقه دامن زده است که به تقویت به ظاهر جایگاهِ کشورهای عربی خلیج فارس به خصوص عربستان و شمال آفریقا شده است. هرچند کار سبب آلوده شدن برخی کشورهای منطقه به سیاست‌های شوم غربی‌ها و گره خوردن شرکت‌های خوشه‌ای و صنعتی با طبقات سرمایه دار بومی و ضعیف تر شدن اقشار کم درآمد(مثلِ روستاییان) و خصوصی شدن منابع کشاورزی و ناتوانی آنها از تأمین منابعی همچون آب و درنهایت واگذاری زمین‌ها به اقلیت‌های ثروتمند(ابزارهای دست غربی ها)و سلب مالکیت زمین از آنها خواهد شد.

۵.آخرین رکن مهم بسته نولیبرال، توسعه و بازسازی بازارهای مالی است که بر اصول مهم‌ای تاکید می‌کند از جمله؛ حذف نفوذ دولت بر تخصیص اعتبار و وام دهی، گشایش درگاه بانکی در حمایت از رقابت‌های خارجی، خصوصی سازی بانک‌های دولتی، معرفی بازارهای مالی غیر بانکی مثل اوراق قرضه، بیمه، رهن و سهام، خصوصی سازی خدمات دولتی، حذف قوانین بازار کار، گرایش به سمت بازار آزاد و اقتصاد تجاری لیبرالیستی، وابسته نمودن دولت‌ها از طریق بسته‌های معیشتی همچون وام دهی به آنها.

۶.پیامد این برنامه‌ها و سیاست‌ها؛ نبود امنیت شغلی، بیکاری اخراج نیروی کار، نبود قوانین کار سختی کار، نبود اضافه کار، خود سری حکام بازیچه، بی ثباتی شغلی، بحران‌های اقتصادی، کاهش هزینه‌های مردم، بیکاری در میان فارغ التحصیلان به ویژه زنان، افزایش شغل‌های غیر رسمی، افزایش فقر، رشد اقتصادی محدود منطقه، گسترش شکاف طبقاتی و در نهایت کشاندن تمام وجود زندگی اجتماعی و اقتصادی به زیر بیرق نظام خصوصی و سرمایه داری و کشیدن ثروت از دست تهی دستان و بازسازی ریشه‌ای نظام سرمایه داری و نئو لیبرالیستی و به خدمت گرفتن نیروی کار ارزان و از رونق افتادن تولیدات داخلی کشورهای منطقه خواهد شد.

راهکار 

امروزه کشورهای منطقه بیش از هر زمان دیگری نیازمند به مبارزه پان منطقه‌ای هستند و این امر زمانی محقق خواهد شد که شکلی از رهبری و سازمان یافتگی وجود داشته باشد و یک نوع کنش سیاسی شکل بگیرد که همسو با منافع مردم و کشورهای منطقه و در تضا با کشورهای غربی باشد. 

امروزه بیش از هر زمان دیگری نیازمند جنبش‌هایی حتی غیر سازمان یافته بر علیه کشورهای استعمارگر در منطقه خاورمیانه هستیم و به دنبال آن شکل گیری کمیته‌های کارگری و سندیکاهای کارگر، تحصن‌ها و اعتصابات ملی، اعتراضات خیابانی و ایجاد شبکه‌های سیاسی از انواع اقشار جامعه  برعلیه هر گونه نفوذ غربی و استعماری، می‌تواند راهگشا باشد.

آگاه سازی کشورهای منطقه و مردم  ازسیاست‌های غلط و عوام فریبی و سلطه امپریالیسم با ترفندهای همچون؛ کمک به ملت‌های منطقه و مردم و به دنبال آن خصوصی کردن خدمات و گستراندن سلطه و نفوذ خود با استفاده از ابزارهای همچون حاکمان بومی و محلی و کشورهای حوزه خلیج فارس می‌تواند راهگشا باشد.