تهران - ایرنا - اعتراف مشاور امنیت ملی سابق آمریکا به نقش واشنگتن در طراحی کودتا علیه کشورهای مختلف، دولتمردان آمریکایی را بیش از پیش در جنایات و اقدامات علیه دولت‌های مشروع در سراسر جهان رسوا می‌کند.

به گزارش روز چهارشنبه ایرنا، «جان بولتون» مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا در مصاحبه روز گذشته با شبکه خبری سی‌ان‌ان ضمن رد اتهام کودتای «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا در ششم ژانویه ۲۰۲۰ (۱۶ دی ۹۸) در حمله به ساختمان کنگره گفت: به عنوان فردی که به طراحی کودتاها، نه در کشورمان بلکه در نقاط دیگر، کمک کرده باید بگویم که این اقدام کار زیادی می‌برد.

بولتون که از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ بود مشخص نکرد که در ساقط کردن چه حکومت‌هایی دست داشته است. وی در گذشته از مداخله نظامی آمریکا در ونزوئلا حمایت کرده بود.

بولتون اگر چه به صورت ناخودآگاه در تایید ضرب المثل «تنها کشوری که در آن کودتا رخ نمی‌دهد، آمریکا است زیرا در واشنگتن سفارت آمریکا وجود ندارد»، گام برداشته است اما گاهشمار شوم کودتا و مداخله‌های نظامی آمریکا در حافظه تاریخی جهان تا ابد نقش بسته و شنیدن آن از زبان مقام آمریکایی فقط مهر تاییدی بر رسوایی هر چه بیشتر ایشان است.  نشریه «لا تِرسِرا» شیلی به دنبال وقایع ساختمان کنگره آمریکا در گزارشی نوشت: تصویری که از آمریکا برای جهان در روز ششم ژانویه به نمایش درآمد، یکبار برای همیشه به این عقیده که «آمریکا کشوری استثنایی و اسطوره دموکراسی است»، پایان داد.

پیشینه

خبرگزاری رسمی کوبا (پرنسا لاتینا) پیشتر در گزارشی به مرور تاریخ اقدامات مداخله‌جویانه آمریکا به صورت مستقیم و غیرمستقیم از سال ۱۹۴۵ و پس از جنگ جهانی دوم پرداخت و نوشت: بیش از سه قرن است که ایالات متحده به دنبال تحمیل خود بر کشورهای جهان از طریق اقدامات سیاسی، اقتصادی و نظامی بر اساس منافع استراتژیک خود بوده است.

مکزیک نخستین قربانی اهداف توسعه‌طلبانه آمریکا در جنگ بین سال‌های ۱۸۴۶ و ۱۸۴۸ بود که در جریان این مناقشه، حدود نیمی از قلمرو خود را از دست داد.  

بر اساس گزارش سرویس تحقیقات کنگره ایالات متحده، فقط تا سال ۲۰۰۲، نظامیان آمریکایی بیش از ۳۰۰ بار، مداخله، اشغال و عملیات‌های گوناگونی را انجام داده‌اند که رویدادهای سال‌های بعدی را نیز باید به این فهرست اضافه کرد.

«آتیلیو بورون» کارشناس آرژانتینی می‌گوید: هیچ کشور دیگری در جهان، چنین رکورد شومی ندارد.

کارشناسان ادعا می‌کنند که آمریکا در سال‌های اخیر اشکال جدیدی از مداخله مرتبط با جنگ‌های غیرمتعارف را اجرا کرده است، که این شیوه نیز راهی برای حمله به یک کشور دیگر اما بدون استفاده مستقیم از نیروهای مسلح (دست‌کم در مرحله اول) است. حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی از جنبش‌ها و جریان‌های خرابکارانه داخلی از شیوه‌های این نوع آتش‌افروزی آمریکا است.

مروری بر تاریخ سیاسی آمریکای لاتین در سال‌های گذشته نشان می‌دهد که پشت هر جنگ داخلی، کودتا و بحران اجتماعی و سیاسی در این منطقه می‌توان رد پای کاخ سفید را مستقیم و یا غیرمستقیم مشاهده کرد. به این ترتیب، جهان هر چند بدون لحظه ای درنگ به تماشای آشوب‌های آمریکا نشست اما اخبار ساختمان کنگره برای مردم آمریکای لاتین که شاید بیش از هر نقطه دیگر جهان طعم کودتا و بی‌ثباتی اجتماعی و سیاسی را در کشورشان چشیده اند، خیره‌کننده‌تر بود.  آنچه بولیوی در سناریوی انتخاباتی در سال ۲۰۱۹ تجربه کرد، درست همان استراتژی اعمال شده برای ایجاد کودتا در ونزوئلا، پاراگوئه، اکوادور، هندوراس و برزیل با هدف تغییر رژیم در چارچوب به اصطلاح کودتای نرم، انقلاب رنگی بود.

اهمیت موضوع

پس از افشاگری‌های «اتاقی که در آن اتفاق افتاد»، جان بولتون این بار با تاکید بر نقش خود به عنوان طراح کودتا و برای رد اتهام برنامه‌ریزی کودتا توسط دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا، در اظهارنظری جنجالی به نقشه‌های کاخ سفید برای براندازی حکومت‌ها در نقاط مختلف جهان اذعان کرد.

اینکه این مقام آمریکایی در تلاش است تا از طریق این اظهارنظر، حمله ششم ژانویه به ساختمان کنگره را آشوبی از قبل برنامه‌ریزی نشده دانسته و پایه‌های متزلزل دموکراسی کشورش را از اتهامات نجات دهد، منطقی است اما مرور تاریخ ژئوپلیتیک بین‌المللی و حافظه تاریخی جهان، وقوع هر گونه کودتا، مداخله نظامی، بی ثباتی‌ها و دخالت در امور داخلی کشورها در نقاط مختلف جهان را به منافع آمریکا گره می‌زند. حادثه کنگره آمریکا و بحث‌ها و اختلاف نظرهای آمریکا مبنی بر به رسمیت شناختن این واقعه به عنوان کودتا از این جهت دارای اهمیت است که در صورت اثبات برنامه‌ریزی کودتا توسط دولت ترامپ، سیاست آشوب‌طلبانه آمریکا به عنوان مروج اصلی کودتا در جهان، به خانه رسیده است!

دولت «جو بایدن» با گذشت حدود دو ماه از تصدی منصب ریاست‌جمهوری آمریکا، سند رهنمود استراتژیک موقت امنیت ملی (Interim National Security Strategic Guidance) را منتشر کرد. «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا همزمان با انتشار این سند اعتراف کرد که کودتاها و مداخله‌های نظامی، راهبردهایی شکست خورده هستند.

اظهار نظری که در طوفان خبرها و گزارش‌ها، چندان مورد توجه قرار نگرفت و اعتراف بولتون بهترین یادآور آن است. بلینکن اعلام کرد: ما دموکراسی را از طریق مداخلات نظامی پرهزینه یا با تلاش برای سرنگونی رژیم‌های استبدادی با زور ترویج نخواهیم کرد. ما این تاکتیک‌ها را در گذشته امتحان کرده‌ایم. هر چقدر هم که نیت خوبی داشته باشند، کار نکرده اند. اعتماد مردم آمریکا را از دست داده‌اند. ما کارها را متفاوت انجام خواهیم داد.

این انصراف رسمی مقام آمریکایی نه تنها پذیرش رسمی دولت آمریکا به تکیه به کودتا و مداخله نظامی به عنوان یکی از راهبردهای اصلی کاخ سفید در پیشبرد اهداف و منافع و مقاصد این کشور است بلکه بیانگر تلاش بلینکن در اعلامیه‌ای رسمی در پاک کردن ذهنیت جهان از پیوند دادن مسئله کودتا به آمریکا است. به این ترتیب، کودتای ساخت آمریکا، محصولی انحصاری متعلق به این کشور است که هیچ کشور دیگری در جهان از مزیت رقابتی آن برخوردار نیست و جامعه بین‌المللی طبق عادت، ردی از آمریکا در هرگونه پروژه بی‌ثبات‌کننده مشاهده می‌کند.

در عقب‌گردی تاریخی موضع سرسختانه مقام‌های آمریکایی مبنی بر رد نقش خود در هرگونه کودتا را می‌توان مشاهده کرد. یازدهم سپتامبر ۱۹۷۳ علیه دولت منتخب شیلی به رهبری «سالوادور آلنده» سوسیالیست کودتا شد و بر اساس اسناد منتشرشده، «ریچارد نیکسون» رئیس‌جمهوری وقت آمریکا به «ریچارد هلمس» مدیر وقت سیا دستور داد «برای جلوگیری از تشکیل کوبای دوم» هر چه در توان دارد علیه قدرت‌گیری آلنده به کار ببندد. هشتم سپتامبر ۱۹۷۴ «ویلیام کولب»  مدیر وقت سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا از نقش اساسی سازمان سیا جهت از پیش‌رو برداشتن سالوادور آلنده، رئیس‌جمهوری وقت شیلی پرده برداشت و یادآوری کرد که دولت نیکسون طی سال‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۳ بیش از ۸ میلیون دلار را به فعالیت‌های سازمان سیا در شیلی اختصاص داده بود تا موانعی برسر راه دولت آلنده و فعالیتش در این کشور ایجاد کند.  «هنری کیسینجر» وزیر امور خارجه دولت نیکسون، پنج روز پس از کودتا گلایه کرد که روزنامه‌های آمریکایی به جای آن‌که سقوط دولتی نزدیک به تفکر کمونیسم را «جشن بگیرند»، از آن اظهار تأسف می‌کنند: در زمان آیزنهاور [اگر چنین می‌شد] تبدیل به قهرمان می‌شدیم. سپس نیکسون نیز به کیسینجر گفت: ما این کار را نکردیم. دست ما در این ماجرا دیده نمی‌شود.  

کیسینجر در آن زمان از هر گونه اعتراف به دست داشتن آمریکا در کودتای ۱۹۷۳ شیلی خودداری کرد و اعترافات امروز بولتون و بلینکن و احتمالا دیگر مقام‌های آمریکایی، از نقش واشنگتن در طراحی کودتا علیه کشورهای مختلف و جنایت‌ها و اقدامات علیه دولت‌های مشروع، پرده برمی‌دارد.

ارزیابی

چنان که در اعترافات و اظهارنظرهای جدید مقام‌های آمریکایی به گوش می‌رسد، از آمریکای کیسینجر تا آمریکای بلینکن، بی تردید تحولات زیادی رخ داده است. اما به راستی این دست اظهارنظرها برای متقاعد کردن جامعه بین‌الملل از صرف نظر کردن قطعی آمریکا از عملیات کودتا و بی ثباتی کافی نخواهد بود. از طرفی، چنانچه ترک عادت کودتا از طرف آمریکا را در مقابل قرار دادن دیپلماسی در اولویت کاخ سفید به رسمیت بشناسیم، جنگ اوکراین، تعلل در احیای مذاکرات لغو تحریم‌ها با ایران، عمر ۶۰ ساله تحریم‌ها علیه کوبا را به هیچ عنوان نمی‌توان توجیه کرد.

روسیه حدود ۱۴۰ روز قبل، جنگی را در خاک اوکراین آغاز کرد و کشورهای مختلف با ادبیات گوناگون، این حمله نظامی را محکوم کردند اما پرونده سیاه و رکورد شوم واشنگتن در کودتا و مداخله نظامی در سراسر جهان، حق آمریکا برای کوچکترین انتقاد از روسیه را بی اعتبار می‌کند. امری که تنها می‌توان در قالب ادبیات دوگانه و تعاریف میلی کاخ سفید توجیه کرد.

جامعه آمریکا برای دهه‌ها از مسیر ایجاد جوامع چند قطبی و صف آرایی مخالفان و موافقان در مقابل هم در کشورها بهره برده است. این در حالی است که تحولات سال‌های اخیر همچون حملات ۱۱ سپتامبر و سقوط افغانستان به عنوان نقاط عطفی در تاریخ آمریکا به معنای فروپاشی آرمان‌گرایی یک رژیم بین‌المللی تک‌قطبی و تثبیت شده پس از پایان جنگ سرد بود. «لوئیس سیمون» مدیر دفتر اندیشکده الکانو در بروکسل معتقد است، «سقوط افغانستان، پایان عصر مبتنی بر باور غربی در طراحی دولت‌سازی از مسیر مداخلات نظامی است. تحولات افغانستان، محدودیت‌های مدل مداخله و به عبارت دیگر شکست این رویکرد را نشان داد». 

بنابراین نه تنها به راه انداختن ماشین جنگی آمریکا برای مبارزه ادعایی با تروریست‌هایی که از آن سوی دنیا، امنیت آمریکا را تهدید می‌کنند، بیهوده بوده بلکه تکیه به کودتا و اصل مداخله نظامی به منظور دولت‌سازی در خارج از مرزهای سرزمینی این کشور نیز امری باطل بوده است.