تبريز- ايرنا- آستان مقدس امامزاده علي بن مجاهد در شهرستان تبريز كه گفته مي شود از نوادگان امام سجاد (ع) است در حاليكه كنار بزرگترين بازار مسقف جهان واقع شده، در غبار تنهايي و غربت رو به فراموشي است.

تبريز پر است از زيبايي ها و آثار باستاني فراوان كه گرد فراموشي بر روي بسياري از اين آثار نشسته و يكي از همين آثار باستاني كهن، بقعه امامزاده علي بن مجاهد است كه در اصطلاح مردم تبريز آن را 'چهار منار' يا 'دورد قبر' مشهورند.
نخستين بار با اين آستان مقدس را در تاسوعاي حسيني سال 1394 زماني كه براي گذاشتن شمع به مساجد و امامزاده هاي مختلف شهر به خصوص بازار تبريز مراجعه مي كردم، توسط پيرمردي كه داخل بازار بود آشنا شدم و او مسير بقعه را به من نشان داد.
در طول مسير وقتي جوياي چنين مكاني از مردم عادي مي شدم، بسياري از آنها مي گفتند در مسيري كه مي روي امامزاده اي وجود ندارد؛ مي گفتند راه را اشتباه مي روي، ولي بار ديگر مردي ميانسال مسير را تاييد كرد و گفت: داخل كوچه كه بروي مي تواني به نيت دو مسجد شمع روشن كني.
بالاخره مكان مورد نظر را يافتم و در خارج از مسجد و امامزاده اي كه در جوار هم قرار دارند و در مكاني كه براي روشن كردن شمع ايجاد شده بود، شمع خود را روشن كردم؛ از پيرمردي كه حضور داشت دليل بسته بودن امامزاده را جويا شدم كه اظهار كرد اين آستان ساليان دراز است كه به بهانه مرمت و بازسازي بسته شده است.
از آن روز به بعد هر از گاهي با خود مي انديشيدم آيا مرمت يك اثر باستاني و آستان مقدس يك امامزاده بيش از 10 سال طول مي كشد؟ بالاخره امروز به همراهي آقاي عبدالجبار، مدير روابط عمومي اداره كل اوقاف و امور خيريه استان موفق شدم وارد اين آستان مقدس شوم.
اين امامزاده در محله راسته كوچه تبريز، انتهاي مسجد جامع از سمت راست به بازار قديمي تبريز و از سمت چپ به بازار مشروطه راه دارد و ما بين دو مسجد واقع شده كه يكي از اين مساجد، مسجد 'شيخ' است كه به عنوان قديمي ترين مساجد تبريز و ديگري مسجد 'چهار قبرها' است كه به تازگي احداث شده است.
درب اصلي امامزاده قفل است و ما از در مسجد 'چهار قبر' وارد مي شويم؛ كفش هايم را در دهليز مسجد جا گذاشته و پس از طي مسافتي كوتاه وارد حياط امامزاده مي شوم.
در سبز آهني و پنجره اي كه باز مي شود، متاسفانه آنچه كه از يك بقعه متبركه تا كنون در ذهن داشتم با باز شدن در حياط به يكباره بهم مي ريزد، باورم نمي شود كه اين حياط امامزاده است و در تصور خود كه هنوز به محل مورد نظر نرسيده ايم دمپايي هاي خاكي سفيد رنگي كه جلوي در حياط وجود دارد را مي پوشم.
روبرويم شبيه خرابه اي است كه در مقابل ديواري كه در حدود سي قدم با من فاصله دارد پراز تيرآهن، تخته هاي شكسته، حلبي، آجرو اسباب و اثاثيه كهنه است كه به امان خدا رها شده اند؛ هنوز جلوي در ايستاده ام سمت راستم صندلي كثيفي است كه روي آن موكت طوسي رنگ كثيفي كه آغشته به رنگ روغن است، وجود دارد.
سه پله را در بهت و حيرت طي مي كنم و به سمت راست خود مي پيچم؛ در حياطي قدم مي نهم كه به خرابه اي متروكه و از ياد رفته شبيه است، تصور مي كنم اينجا ويرانه اي است كه در جنگ جهاني دوم از يادها رفته و من اكنون آن را پس از سال ها كشف كرده ام.
انگار ساليان دراز است كه كسي به اين مكان قدم نگذاشته است؛ انگار نه انگار كه يكي از نوادگان امام سجاد (ع) در اين مكان آرميده است، هنوز با خود مي گويم تا بقعه متبركه فاصله زيادي است و جلوتر كه بروم وضع بهتر خواهد شد ولي زهي خيال باطل.
ده، پانزده قدمي كه جلوتر مي روم بقعه اي با گنبدي بزرگ و چهار مناره بدون كلاهك مشاهده مي كنم، مي ايستم به اطراف خود بار ديگر نگاه مي كنم؛ اينجا خرابه اي است كه در دل آن مرقد 'علي بن مجاهد بن زيد بن علي بن ابيطالب' (ع) واقع شده است؛ دلم مي گيرد احساس قربت و دلتنگي و فراموشي به من دست مي دهد.
نزديك تر مي روم، براي ورود به بقعه بايد 19 پله پايين بروم تا به حياط اصلي امامزاده برسم و در حياط مكاني شبيه چاه آب كه پر شده وجود دارد؛ كمي جلوتر رفته هشت پله كم عرض را بالا مي روم، بين بقعه و پله ها فاصله است كه توسط چوب هايي كه به عنوان پل تعبيه شده اند با احساس ترس از افتادن پل چوبي را طي مي كنم و در لب پنجره غربي بقعه مي ايستم.
بقعه چهار گوش است و در وسط هر يك از ديوارهاي شرقي، غربي و جنوبي پنجره اي نهاده شده است؛ از پنجره اي كه ايستاده ام داخل بقعه را مي نگرم، پر است از داربست و وسايلي جهت مرمت كه به امان خدا گذاشته شده و شايد هم فراموش شده است كه اينجا زماني در حال مرمت بوده تا كار ادامه يابد.
سنگي زير پنجره در داخل بقعه وجود دارد كي مي توان به عنوان پله استفاده كرده و وارد شد؛ پس از ورود به اطراف خود مي نگرم و از اينكه نواده امامم به فراموشي سپرده شده ناراحتم؛ در كنار غربي درب ورودي امام زاده سه پله ديگر به زير زمين به چشم ميخورد، وارد مي شوم دو اتاقك تو در توي كم عرض پهلوي هم قرار گرفته اند.
اكنون از لحاظ مكاني دقيقا وسط بقعه زير زمين قرار دارم، اين دو اتاق از طريق دو طاق جناغي خيلي كوچك بهم مرتبط مي شوند براي ورود به داخل اتاقك ديگر بايد بنشينم؛ به سختي وارد اتاقك دوم مي شوم فضاي معنوي عجيبي حاكم است، با خود مي انديشم تا به كي اين مكان مقدس همچون خرابه اي باقي خواهد ماند.
از زير زمين بيرون مي آيم، به سمت يكي از مناره ها مي روم و از پله هاي تنگ و بلند آن بالا مي روم تا از بلنداي اين گنبد به اطراف نگاه كنم؛ به سختي و با دمپايي هاي بزرگي كه بر پا دارم از پله هاي قديمي بالا ميروم و با خود مي انديشم كه انسان هاي آن دوران لاغر اندام بودند كه راه پله اي به اين كم عرضي ساخته اند.
اكنون بالاي بقعه قرار داردم و ديد گسترده اي به اطراف دارم؛ همه جا پر است از حلبي، آجر، چوب و آهن آلاتي كه در حياط رها شده اند، متوجه مي شوم دو قبر در حياط وجود دارد كه خوشبختانه هنوز زير آوار پنهان نشده است.
ابراز تاسف مي كنم از وضعيت موجود و يكي از همراهاني كه كنار ماست گوشه اي از حياط را كه حلبي هاي بسياري در آنجا تلمبار شده را به من نشان مي دهد و مي گويد در زير اين حلبي ها مقبره سه علمدار قرار دارد كه به واسطه وجود مقبره اين سه اين علمدار اين مكان به چهار قبر مشهور است و متاسفانه همانطور كه مشاهده مي كني اين مقبره ها اكنون مورد بي مهري قرار گرفته است.
پايين مي آيم و از مدير روابط عمومي اوقاف در خصوص وضعيت اسفناك اين مكان مي پرسم كه چرا اداره كل اوقاف در خصوص اين مكان مقدس و تاريخي كاري نكرده و تا كنون با وجود اينكه در سال 1385 به ثبت ملي رسيده، همچون ويرانه اي بيش مانده است.
عبدالجابر پاسخ مي دهد: اين مكان از دهه 1380 براي مرمت و بازسازي به اداره كل ميراث فرهنگي استان سپرده شد ولي تا كنون تكميل نشده است.
رئيس اداره اوقاف ناحيه يك شهرستان تبريز نيز كه در اين بازديد مارا همراهي مي كند، مي گويد: با همكاري خيران اين توانايي را داريم كه در صورت تحويل گرفتن اين مكان از اداره كل ميراث فرهنگي آن را تا 2018 كه تبريز به عنوان شهر نمونه گردشگري جهان اسلام معرفي شده است، مرمت و بازسازي و درب آن را براي زيارت باز كنيم.
از اين مكان خارج مي شوم و به سمت داخل كوچه براي ديدن درب اصلي امامزاده مي روم؛ تابلوي سازمان ميراث را با عنوان طرح مرمت گنبد مقبره امير مولا(چهار منار- دورد قبرلر) مشاهده مي كنم در همين تابلو نوشته شده دوره ساخت مربوط به سلجوقي، صفوي و قاجار است و اين بنا به شماره ثبت 651 در آثار ملي ثبت شده است.
گزارش از مينا بازگشا
6120/518