اين يادداشت در ادامه مي افزايد: ميدانيم كه كتاب همچنان جدي نيست و اين موضوع آن قدر هويداست كه هميشه اهل كتاب مينالند از اين اوضاع و حتي رئيس جمهوري در مراسم گشايش بيست و هشتمين نمايشگاه كتاب تهران نيز ميگويد كه آن طور كه ميبينيم در غرب يا شرق عالم، آدمها يك كتاب را در دست ميگيرند و در اتوبوس و مترو و فروشگاه و فرودگاه و مطب و خيابان آن را دنبال ميكنند، در ايران خبري نيست.
كتاب، به شكل ناجوانمردانهاي در اين سرزمين غريب است و تلاش اهل كتاب و دولتها و فرهنگدوستان و غمخواران نيز تاكنون چندان ره به جايي نبرده است و اين جمله حكيمانه كه «ملتي قدرتمندتر است كه با كتاب بيشتر مانوس باشد» هنوز باور نشده كه نشده است.
با اين حال اتفاق ديگري در عرصه كتاب رخ داده كه كمتر كسي تاكنون به آن توجه كرده و چه بسا كسي توجه نكرده است و اين آفتي تازه بر جان جامعهي كم كتابخوان ماست.
وقتي به هزار دليل كه بخشي از آن را سالهاست ميگوييم، رقابت در كسب «منافع» به عنوان معيار ارزش در ميان اكثر اقشار جامعه شكل گرفته و قدرتمند شده است، بخشي از جامعه به كتاب به عنوان «طعمه» و ابزاري براي كاسبي نگاه ميكند و كتاب را از جايگاه كالايي ارجمند و فرهمند براي تعالي روح و ترقي فكر و انباشتگي دانش بشر به عنصر و ابزاري براي اندوختن ثروت و كسب درآمد و ايجاد لذت تبديل ميكند و همان نگاه را به كتاب دارد كه به فلان كالاي در انبار كه ميتوان آن را خوب فروخت و پولدار شد و به مكنت و ثروت و منزلت رسيد و اتفاقاً خريداران نيز با همان نگاه به سوي آن ميآيند.
عناوين را نگاه كنيد:
«چگونه پولدار شويم»، «چگونه در بورس 2 ميليون دلار سود بردم!» «راز ثروتمند شدن در زماني كمتر از آنچه فكر ميكنيد»، «رازهاي زيبايي پوست»، «چگونه اندامي زيبا داشته باشيم»، «چگونه جذاب باشيم»، «موفقيت در 10 دقيقه»!
اين كتابها را آنها، براي اينها چاپ ميكنند و اتفاقاً در بازار امروز نشر تيراژ خوبي دارد.
وقتي مذاق يك جامعه به اين سمت ميرود كه ثروت و مكنت و منزلت را ميخواهد بسرعت و بدون صرف هزينه و حتي زمان به دست آورد و همگان نيز در اين موضوع عجله دارند و ديرشان شده است نتيجه اين ميشود كه گروهي ميروند به سمت گرانفروشي و كمفروشي تا فساد و اختلاس بزرگ و گروه ديگري هم به سمت فرهنگ رو ميبرند و بلكه يورش ميبرند، آن هم به فرهنگ مظلومي كه كتابهاي بزرگان فلسفه و حكمت و اخلاق خريدار ندارد و انواع كتابهاي مبتذل و اغواگرانه و بعضاً شيادانه در آن حكمراني ميكند و بيچاره نسل جوان تا ميخواهد به سراغ اصل علم و دانش و حكمت رود ـ كه البته كاري سخت است ـ در معرض اين وسوسة خناسانه قرار ميگيرد كه «راز ثروتمند شدن در زماني كمتر از آنچه تصور ميكنيد!»
رئيس جمهوري به نيكي در مراسم افتتاح نمايشگاه كتاب گفت كه بايد از انتشار هر خرافهاي به نام كتاب جلوگيري كرد.
به گمان، ما دو جفا در حق نسل جوان كردهايم. يكي آنكه اين نسل را با كتاب، كتاب ناب و عالمانه و گشاينده، قهر دادهايم يا دست كم زمينه آشتيشان را فراهم نكردهايم و ديگر اين كه دست سوداگران و كاسبكاران را در اين حوزه، به كمال باز گذاشتهايم و حاصل آن شده است كه بخشي از اين نسل اصلاً كتاب نميخواند و آن بخش كه ميخواهد ـ به رغم فرهنگ مسلط كتابنخواني ـ كتاب بخواند ميماند در ميان وسوسهي كتابهاي تقلبي رازهاي شادابي پوست و زيبايي و جذابيت و ثروتمندي در زماني كمتر از آنچه فكر ميكنند!
بخشي از نسل امروز، شوربختانه، به خاطر تسلط فرهنگ رواج يافته منفعت محوري، به جاي ايمان به «معجزه كتاب» به «افسون كتاب» رو آوردهاند و در آن سو نيز، افسونگران و سوداگران و مقاطعهكاران اين بازار، سرگرم تجارت افسونگرياند و در اين اتفاق شوم، مسئولان فرهنگي به خاطر اهمال، البته مقصرند.
* منبع: روزنامه اطلاعات
** اول ** 1337
تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۲
تهران - ايرنا - روزنامه اطلاعات در يادداشتي نوشت: اينها را ميدانيم كه كتاب و كتابخواني در اين سرزمين همچنان غريب است. مردم يا كتاب نميخوانند يا كم كتاب ميخوانند و تقريباً نميدانند چرا…! تيراژ كتاب ـ حتي كتاب خوب ـ به 300 جلد رسيده كه رقت انگيز است. جامعه همچنان كتاب را به عنوان «نياز» به رسميت نشناخته است و بيشتر گمان دارد كاري است تفنني كه آدمهاي بيكار به آن مبتلا ميشوند.