۲۹ آذر ۱۳۹۳، ۹:۰۷
کد خبر: 81432732
T T
۰ نفر

كودكان كار در ظلمت شب چله

۲۹ آذر ۱۳۹۳، ۹:۰۷
کد خبر: 81432732
كودكان كار در ظلمت شب چله

رشت - ایرنا - چله شبی دیگر فرا می رسد، اما این بار با واقعیتی گس؛ كودكان كار، یك دقیقه تا زمستان یا یك دقیقه تا فروغ خورشید!

باز هم شب چله و آیینی برآمده از هزاران هزار سال پیش به یادگار از نیاكان نیك اندیش، به گونه ای كه 'فریدون جنیدی' یكی از شاهنامه پژوهان كشور در گفت و گو با خبرنگار ایرنا می گوید: عده ای به اشتباه می گویند شب چله، جشن زایش خورشید است؛ در حالیكه چنین نیست و شب، در شب چله در نهایت تیرگی خویش است.

وی می افزاید: نیاكان ما در هفت هزار سال پیش به گاه شماری خورشید دست پیدا كردند و با تفكر و تأمل دریافتند كه نخستین شب زمستان، بلندترین شب سال است؛ پس، طولانی ترین شب سال را با شاهنامه و حافظ و نیایش بیدار می مانیم تا شاهد فروغ خورشید باشیم.

نمی دانم چرا دلم برای آجیل های چند ده هزار تومانی شب چله لك نزده، و برای هندوانه هایش دلتنگ نیست و شیرینی شیرینی هایش از همین الان دل زده می كند؛ شاید مطلبی با این مضمون كه هر انسان زیر 18 سال كه به منظور كسب درآمد به فعالیت اقتصادی و یا مشاغل كاذب اشتغال داشته باشد ' كودك كار' نامیده می شود؛ كودكان كار كه در زمینه های مختلف تولیدی و خدماتی و یا مشاغل كاذب به كار مشغولند، ضمن محرومیت از حقوق اولیه انسانی، حق آموزش و سلامت جسمی و روانی، در معرض انواع آسیب ها و خشونت های روحی و جسمی قرار دارند، موجب بروز چنین حسی شده بود.

ایده ای نو از یك دوست شیفته موسیقی، با عنوان '40 لبخند زمستانی' سبب شد تا در آستانه شب چله آیین هایمان همراه شویم، تا او 40 بسته كوچك آراسته با انار و شیرینی و آجیل را به 40 كودك كار هدیه كند.

اگرچه ایده این دوست در راستای دریافت حسی برای خلق آهنگی نو انجام می شد؛ اما می خندید و می گفت : شاید بشود در آستانه یك جشن آیینی، دست به كاری زد كه 40 غصه سرآید.

شب تیره بود؛ سرد و بارانی و سایه نورهای مدام آویخته بر درختان كاج و مغازه ها در سنگفرش خیس خیابان، به زرد نقش های نقاشی می مانست كه همگام شدیم؛ و نخستین كودك ' آرمان ' 9ساله بود كه انگشتان سرخ شده پایش بر اثر سرما از هلال جلو دم پایی آبی اش دماسنج سرما بود؛ و دانستم گاه مهربانی چه نزدیك است و سرما تنها بهانه ایست برای غفلت ...

لباسش بی رنگ و رو اما گرم بود؛ شاخه گلی سرخ با روبانی سفید در دست داشت و تكه نانی در دست دیگرش و جنبش ماهیان آكواریوم را در مغازه ای ابتدای خیابان قلمستان ورانداز می كرد و دوستانش كمی آن طرف تر در میان بولوار ثانیه های چراغ سبز را می شمردند تا قرمز شود.

رخ شیرین آرمان كوچك ، سرخی انار را كه دید به لبخند شكفت؛ و نخستین لبخند گرم زمستانیمان رقم خورد.

اگرچه آرمان با دیدن دوربین ترسیده بود و به هیچ وجه اجازه نداد حتی در لنز دوربین باز شود؛ اما آنگاه كه در مقابلش زانو زدم تا چشم در چشمان خسته اش بیاندازم، انگار اعتمادش جلب شد و معصومیت نگاه پر سووالش قابلیت ثبت ابدی در ذهن را داشت.

آرمان لكنت زبان داشت و گفت: پدرم مرده و با مادر و سه خواهر و برادر دیگرم در محله معلولان رشت زندگی می كنم.

واژه ها از زبان آرمان اگرچه با سختی تلفظ می شدند اما قدرت كلامش گیرا بود، می گفت: درس نمی خوانم و ساعت 10 صبح دو شاخه رز می خرم و تا هر زمان كه گلها را بفروشم به خانه نمی روم.

گلی كه در دست داشت، طبیعی بود اما دیگر دوستانش رزهای مصنوعی می فروختند؛ و آرمان می گفت : زیبایی گلهای طبیعی را دوست دارم و هیچوقت سراغ گلهای مصنوعی نمی روم.

مردی رهگذر ساكن همان حوالی، شاهد ماجرا شد و به گونه ای مسوولانه تاكید كرد: این ها همیشه اینجا هستند؛ صبح با ماشین می آورندشان و شب همان وانت پی شان می آید و آرمان با نگاهی مشوش گفت 'من جزوشان نیستم.'

آرمان كوچك تازه اعتمادش جلب شده بود كه از او خواستم مرا به خانه دعوت كند ، اما برای این دعوت دلیل خواست و وقتی متوجه شد خبرنگار هستم؛ گره به پیشانی انداخت و خواست بسته شب چله را پس بدهد، و با قاطعیت گفت: نه! شما ما را تحویل می دهید.

اصرار نكردم و از او شب چله را پرسیدم، هیچ نمی دانست؛ و حتی شب چله را به 'یلدا' هم نمی شناخت؛ گویا شب برایش تنها ظلمات بود و خواب ...

مسیر را تا چهار راه حافظ ادامه دادیم و پسركی دیگر - 12 تا 13 ساله - دستمال كاغذی می فروخت و دو گام پایین تر از چهار راه اداره كل بهزیستی گیلان بود و او نیز بشدت از این نام واهمه داشت.

حس می كردم آرمان و دوستانش همه آنچه را می خواستم گفته بودند و دیگر نپرسیدم؛ اجاره ها بسیار بود، درس نمی خواندند، باید كار می كردند تا زندگی بگذرد و ... تا شاید فردا فروغ خورشیدشان رخ بنماید.

استاد ' علی اكبر مرادیان گروسی ' شاعر و پژوهشگر گیلانی می گوید: صحبت حكام ظلمت شب یلداست ، نور ز خورشید خواه بو كه برآید (حافظ).

وی ادامه می دهد: پیچیدگی های امروز نبود و زندگی خیلی ساده بود این همه تجمل و تشریفات نبود هركس در فراخور حال خود خشكباری مهیا می كرد و در مناطقی كه میوه انگور فراوان بود، دوشاب درست می كردند و در كوزه می ریختند و در شب چله یا با برف می خوردند و یا با كنجد و گردو مخلوط می كردند كه معجونی بود با طبع گرم كه همین الان هزار بار از هله هوله های امروز سالم تر است.

وی اظهار كرد: جشن شب چله، جشن بزرگ‌داشت دانش در دوران باستان بوده و ایرانیان در هفت‌هزار سال پیش، به گاه‌شماری خورشیدی دست پیدا كردند و دریافتند كه نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است.

اما اگر شب چله نمادی از پاسداشت دانش است، پس امروز برای كودكان كار چگونه تعریف می شود؟ آرمان و دوستانش كه به مدرسه نمی رفتند...

'بر اساس آمار سازمان جهانی كار (ILO)، سالانه 250 میلیون كودك 5 تا 14 ساله در جهان محروم از كودكی می‌شوند؛ طبق این آمار 120 میلیون‌نفر از آنان وارد بازار كار شده و مشغول به كار تمام‌وقت هستند و 61 درصد این كودكان در آسیا هستند.'

مدیركل بهزیستی گیلان در ارتباط با موضوع كودكان كار بیان كرد: متاسفانه گاه گل فروشی ، فروش دعا و فال و ... از سوی كودكان پوششی است برای انجام خطرات بسیار همچون فروش مواد مخدر ، فروش اعضای بدن و ... كه از سوی باندهای مدیریت شده انجام می شود.

' حسین نحوی نژاد ' در گفت و گو با خبرنگار ایرنا تاكید كرد: پیشگیری و حل معضل كودكان كار در گیلان، بطور جد نیازمند عزم استانی است.

وی ادامه داد: البته شأن بهزیستی مددكاری است و نه انتظامی و برای زدودن پدیده كودكان كار تنها عزم استانی گره گشا خواهد بود.

وی اظهار كرد: بهزیستی نمی تواند در جمع آوری كودكان كار نقشی داشته باشد اما این آمادگی را دارد كه پس از جمع آوری توسط ارگان های ذیربط ، بازتوانی آنان را در پیش گیرد.

وی تاكید كرد: بحث كودكان كار از بحث متكدیان جدا نیست و بر اساس تصویب و ابلاغ شورای عالی اجتماعی كشور در سال 78 ؛ فرمانداری ها با همكاری شهرداری می بایست كودكان كار را جمع آوری و سازمان های ذیربط كودكان مربوط به حوزه خویش را ساماندهی نمایند.

نحوی نژاد تصریح كرد: موضوع یادشده نیازمند تشكیل سامانكده ای است كه از سوی فرمانداریها و با همكاری شهرداری صورت پذیرد.

وی اضافه كرد: البته طرح حمایتی ' كودك و خانواده ' دیماه امسال از سوی این اداره كل با تاكید بر آموزش كودكان كار بصورت سرپایی اجرایی می شود و اعتبارات آن نیز تا پایان سال تامین شده است.

وی عنوان كرد: بیشتر كودكان كار در گیلان بومی و دارای خانواده هستند كه می بایست از سوی شهرداری و یا با حكم قضایی، جمع آوری و تحویل بهزیستی شوند تا در زمینه آموزش ، بهداشت ،فن آموزی و ... اقدام شود.

نحوی نژاد گفت: البته نمی توان این موضوع را نادیده گرفت كه بسیاری از كودكان كار توسط باندهای سوء و برای سودجویی های مالی مدیریت می شوند.

رییس سازمان بهزیستی كشور دوم آذرماه امسال گفت: 80 درصد كودكان خیابانی و متكدیان در كشور دارای ولی قهری و غیرموثر هستند و اعتیاد، طلاق، فقر و احساسی كار كردن مردم علت افزایش تكدی گری است كه باید در زمینه آگاهی بخشی جامعه در این زمینه فعالیت های موثری انجام شود.

به گزارش ایرنا 'همایون هاشمی' در هشتمین همایش علمی كاربردی معاونان پشتیبانی و منابع انسانی بهزیستی كشور در شیراز بیان كرد: در سال گذشته تعداد پنج هزار و یكصد نفر از كودكان كار و خیابانی را در كشور ساماندهی كردیم كه پیش بینی می شود این میزان تا پایان امسال به 15 هزار نفر برسد.

وی ادامه داد: برای جمع آوری و ساماندهی افراد پر خطر در جامعه، كم كاری دستگاه های دیگر بر سازمان بهزیستی متحمل شده كه در این زمینه كمپی برای جمع آوری و آسیب شناسی كودكان خیابانی و متكدی گران راه اندازی شده است.

كودكان كار چه بی دلیل واهمه داشتند؛ حال تا عزمی استانی برایشان شكل گیرد و كاش واهمه داشتند كه این عزم، چرا شكل نمی گیرد؛ شاید محور زندگیشان گامی زودتر به فروغ خورشید دست یابد...

شب چله ها مجلل شده در حالیكه جشن ها با درآمدها نمی خواند، مادر بزرگ قصه نمی گوید حافظ فقط تفألی است در شب چله و دیگر بس، همه چیزمان دیگر شده، حرفهای خنده داریست شاید ...

به هر روی؛ چله شبی دیگر در راهست اما این بار با واقعیتی گس؛ و هنوز نمی دانم این شب برای كودكان كار، یك دقیقه تا زمستان است یا یك دقیقه تا فروغ خورشید ...ك/4

گزارش از: مرضیه ضامن

1881/695

سرخط اخبار استان‌ها