۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۸:۴۰
کد خبر: 83310922
T T
۰ نفر

ميراث

۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۸:۴۰
کد خبر: 83310922
ميراث

روزنامه افسانه فقر مطالعات متون ادبي را دستمايه نوشتاري با عنوان ' ميراث ' كرد و نوشت : اين مهمترين رويداد بد در يك اقتصاد معيشتي است كه در آن بنزين و شكر از دانش مهمترند و براي آنها صف هاي كيلومتري مي بندند، ولي كتاب تنها چيزي است كه براي ارزان و گرانش هيچ صفي شكل نمي گيرد.

در اين نوشتار كه روز يكشنبه به قلم حميد مقدس فرد به چاپ رسيد آمده است: ميراث ادبي و نوشتاري ايران خوانده نمي شود چون ايراني ها كمتر كتاب مي خوانند.
پس ازآنكه چند سال پيش درسازمان فرهنگي و هنري سازمان ملل متحد، يونسكو دو اثر نوشتاري ايران، التفهيم بيروني و پنج گنج نظامي، ثبت جهاني شدند هيچكس آنها را نمي خواند و به ياد ندارد.
همچنانكه نمونه هاي منحصر به فرد ديگر مانند شاهنامه و مثنوي و غزل و قصيده و متون عرفاني و ادبيات معاصر به ويژه در داستان نويسي وشعر و نمايشنامه، درحافظه ايراني جايگاه برجسته اي ندارند.
كم اند كساني كه بتوانند غزل يا قصيده اي را از حفظ بخوانند يا داستاني از شاهنامه يا گفته اي ازمولوي را بي نقص بخوانند، حتي در درس خوانده ها .
اين به جاي خود در همان درس خوانده ها كمتر كسي است كه بتواند غزلي را از رو به درستي و بدون غلط بخواند. ازدرك يا تحليل درست و كامل كه اصلا خبري نيست.
معلوم است كه شمار كساني كه درباره التفهيم چيزي بدانند يا يكي از منظومه هاي نظامي را خوانده باشند از تعداد كساني كه مثنوي يا حافظ را خوانده باشند بسيار كمترند چندانكه خود اينان از آن متن ها كمياب ترند.
اين نارسايي بخش مهمي از آسيب ديدگي حافظه ايراني است و آن را بايد در رديف هاي بالايي آسيب هاي اجتماعي و فرهنگي بگذاريم.
درحالي كه يك دانشجوي متوسط، صرف نظر از رشته تحصيلي، در اقتصادهاي پيشرفته، متون اصلي فرهنگي و ادبي كشورش را خوانده و در هر سال مسابقه هاي بزرگ ادبي در خواندن برگزار مي شود و شمارگان كتاب هاي ادبي، پيوسته رو به افزايش دارد دراينجا هم رتبه همان دانشجوي متوسط، حتي نمي تواند فهرستي از مهمترين آثار ادبي را تهيه كند و هنوز نام برخي از بزرگترين بزرگان ادب ايراني را نمي شناسد.
ادبيات خارجي كه حتما خواننده چنداني ندارد مگر دانشجويان رشته هاي مربوطه كه بيشترشان به انگيزه نمره و مدرك مي خوانند. بي دليل نيست كه شمارگان كتاب هاي ادبي در ايران بيشتر از هزارنسخه نمي شود درحالي كه دانشجويان رشته هاي ادبي از20 هزار نفر بيشترند.
سهم ادبيات در رقم ناچيز سرانه مطالعه ، ناچيز و نزديك به صفر است. اين پديده ويرانگري است كه حافظه ايراني را تخريب مي كند و پيوند آن را با تاريخ و تمدن گذشته و حال مي گسلد.
ايراني ها به اندازه يك هزارم آنچه كه به موبايل و اتومبيل و تماشاي تلويزيون ماهواره اي و سريال هاي نازل تلويزيون اهميت مي دهند خواندن ادبيات ايران و جهان را مهم نمي دانند.
در دو نسل گذشته و تا اندازه اي درنسل گذشته ادبيات ايراني را مي شنيدند و مي خواندند و از اين جهت از نسل امروز كه به پيامك بازي و موبايل و چت معتاد شده جلوتر بودند. جامعه سنتي ايراني، شفاهي بود و در همان حد هم ادبيات و ميراث آن را مي شنيد و تا اندازه اي مي خواند.
جامعه امروز درمرز ميان شفاهي و تصويري بودن گرفتار مانده و تلويزيوني شده و همان مقدار را هم نمي خواند و نمي شنود. در هر دو صورت اين حافظه ايراني است كه تباه مي شود چون ميراث ادبي را بايد خواند.
شرايط اجتماعي ايران براي خواندن، مناسب و فراهم نيست و در اين مورد در برابر حافظه جهاني كم آورده است. از التفهيم گذشته، چند نفر را مي توان يافت كه نام پنج گنج نظامي را بدانند و آنها را خوانده باشند؟ اين پرسشي است كه پاسخش حافظه ادبي مي خواهد و فعلا درسبد هزينه خانوار ايراني و در رديف هاي بودجه عمومي فرهنگي، موجود نيست.
شايد اين حرف ها در شرايطي كه خانواده هاي ايراني گرفتار معيشت و اقتصاد معيشتي هستند، بيجا جلوه كنند ولي همين اقتصاد و زندگي معيشتي است كه حافظه ايراني را دچار فراموشي كرده است.
حافظه اي كه كاركرد اصليش فراموشي شده است مسئله اجتماعي درجه اولي است كه درسوي اقتصاديش هم ازشكل گرفتن يك اقتصاد توسعه گراي مدرن مانع شده است؛ چون چنين اقتصادي پيش از هرچيز ديگر به حافظه تاريخي و ادبي نياز دارد.
مردمي كه اين حافظه در آنها به آلزايمر مبتلا شده باشند از توسعه اقتصادي هم باز مي مانند.هرنوع توسعه به همان اندازه به ميراث نيازمند است كه به كار و سرمايه و دانش فني. مردمي كه ميراث شان را از ياد ببرند فرجامي به جز عقب ماندگي و از توسعه ماندن ندارند.
منبع : روزنامه افسانه
6113

سرخط اخبار استان‌ها