۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۹:۲۸
کد خبر: 83297135
T T
۰ نفر

مسأله كاغذ بايد حل شود

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۹:۲۸
کد خبر: 83297135
مسأله كاغذ بايد حل شود

تهران- ايرنا- كالاي كتاب قابل جايگزيني نيست، يا حداقل جايگزين‌هاي آن كيفيت و اثرگذاري مفيد را ندارند. چاپ و انتشار كتاب به منزله زنده بودن جامعه فكري است و لذا بايد تداوم پيدا كند. راه ‌حل كاغذ نيز بايد با مشاركت دولت و ناشران حل شود و از راه‌هاي مبتني بر رانت نيز بشدت پرهيز شود.

روزنامه ايران در يادداشتي، نوشته است: حضور رهبري معظم انقلاب در نمايشگاه كتاب پيام مهمي داشت. شايد يك وجه آن تأكيد دائمي ايشان به اهميت مطالعه و كتاب است، ولي وجه ديگر پيام اين حضور به شرايط كنوني كشور برمي‌گردد كه علي‌رغم همه اين مشكلات، تأكيد ايشان همچنان بر غناي فرهنگي و نيز نشان ‌دادن آرامش‌ خاطر نسبت به آينده كشور است. تصوير بشاش ايشان در حالي كه مشغول خواندن كتاب شعري از شاملو كه تصويري از او را بر جلد دارد نشان از منش و نگرشي متمايز دارد كه عليرغم اختلافات و افتراقات عميق به جايگاه تخصصي افراد و امكان انتشار اشعار و افكار احترام مي‌گذارند و اين الگويي است كه بايد سرمشق همه قرار گيرد. فارغ از اين نكته، ايشان به چند مسأله نيز اشاره كردند. از جمله اينكه:

«صورت وضعيت نشان‌دهنده اين است كه مردم هنوز كتاب مي‌خرند و براي خواندن، مي‌خرند... دنياي كتاب، دنياي پيچيده‌اي است و اين نكته‌اي است كه آقاي صالحي [وزير ارشاد] بايد توجه كند... بايد مسأله كاغذ را حل كرد؛ اين طور نمي‌شود... وزير فرهنگ و وزير صنعت بنشينند و اين مسأله را حل كنند.»

برخلاف تصور رايج كه وضع كتاب را بد و ناخرسندكننده مي‌داند، بايد گفت كه علي‌رغم مشكلات اقتصادي اين ادعا مقرون به صحت نيست. اين مسأله را در يادداشت روزهاي پيش توضيح داديم كه چرا برخلاف تصور رايج وضع كتاب حداقل تاكنون خوب بوده است. در سال 1396 تعداد عناوين كتاب به مرز صد هزار عنوان رسيد، هرچند بخشي از اين تعداد كتاب‌سازي است ولي حتي بخشي از آن مي‌تواند مهم باشد، بويژه در حوزه‌هايي كه كتابخوانان به آن علاقه دارند. اين در حالي است كه طي سال‌هاي 1390 تا 1396، ميانگين قيمت كتاب سه و نيم برابر رشد داشته كه بسيار فراتر از ميزان تورم است. با اين حال همچنان اقتصاد كتاب پويايي نسبي خود را داشته است.

ولي با اين حال و با توجه به افزايش شديد قيمت كاغذ در يك سال گذشته، به احتمال فراوان ناشران با مشكل جدي مواجه خواهند شد و با توجه به وضعيت عمومي اقتصاد كشور احتمالاً تقاضاي مردم نيز براي كتاب كاهش پيدا مي‌كند. زيرا كتاب جزو كالاهاي پركشش است، يعني اگر درآمد مردم كم شود، نقش و سهم كتاب در سبد مصرفي مردم كاهش بيشتري پيدا خواهد كرد و برعكس.

مردم نمي‌توانند از هزينه‌هاي غذا، حمل‌ و نقل، اجاره، درمان و... كم كنند، بلكه از مسائلي چون اوقات فراغت و فرهنگ كم خواهند كرد. لذا دولت مي‌تواند با برنامه‌ريزي تا حدي به جبران اين نقيصه كمك كند و اجازه ندهد كه سبد كالاي مصرفي مردم از كتاب خالي شود. نكته مهم اين است كه اگر كسي گوشت نخرد يا كمتر بخرد مي‌تواند با برخي از كالاهاي ديگر آن را جايگزين كند، ولي قضيه كتاب فرق مي‌كند، كالاي جانشين آن شبكه‌هاي مجازي كم‌عمقي هستند كه كاركرد مثبت كتاب را ندارند.

به علاوه اگر تقاضا براي كتاب كم شود، مشكل مهم‌تري رخ مي‌دهد و آن عقيم شدن توليد فكر است. در واقع يك بخش مهم بازار كتاب به همين توليدكنندگي اهل فكر مربوط مي‌شود. اهميت اين توليد كمتر از اهميت مصرف آن نيست. اگر مصرف قطع شود، توليد فكر نيز متوقف خواهد شد و اين آغاز انحطاط فكري است. اينكه چگونه اين مسأله حل شود، نيازمند راه‌حل كارشناسي است و به طور قطع مشاركت ناشران در رسيدن به چنين كاري ضروري است. خلاصه اينكه كالاي كتاب قابل جايگزيني نيست، يا حداقل جايگزين‌هاي آن كيفيت و اثرگذاري مفيد را ندارند. چاپ و انتشار كتاب به منزله زنده بودن جامعه فكري است و لذا بايد تداوم پيدا كند. راه ‌حل كاغذ نيز بايد با مشاركت دولت و ناشران حل شود و از راه‌هاي مبتني بر رانت نيز بشدت پرهيز شود. و بالاخره جذابيت كتاب را با سياست‌هاي سليقه‌اي مميزي، كم نكنيم تا دچار زيان مشابه حاصل از بسته شدن مطبوعات نشويم.

*منبع: روزنامه ايران،1398،2،10
**گروه اطلاع رساني**1893**9131
۰ نفر

سرخط اخبار پژوهش