۲۷ خرداد ۱۳۹۷، ۹:۰۷
کد خبر: 82944378
T T
۰ نفر
همبستگي ملي در سايه پيروزي غرورآفرين فوتبال

تهران- ايرنا- پيروزي غرورآفرين ملي‌پوشان فوتبال ايران در نخستين ديدار جام جهاني دربرابر مراكش بهترين فرصت را براي شادي مردم فراهم كرد تا به خيابان‌ها بيايند و جشن بگيرند. اين رويداد نشان داد كه سرمايه‌هاي اجتماعي مانند همبستگي كه مبنايش اميد و اعتماد است در مناسبت‌هاي مختلف متجلي مي‌شود.

به گزارش گروه اطلاع رساني ايرنا؛ «فوتبال؛ فرصتي براي شادي و نشاط مردم؛ مديريت صحيح مصرف و عبور از تنگناي بي آبي و محمدامين قانعي راد؛ جامعه شناسي مردم دار با دغدغه ايران» از جمله مهمترين موضوعاتي است كه در مطبوعات امروز (يكشنبه) برجسته شده است.

**فوتبال؛ فرصتي براي شادي و نشاط مردم
تيم ملي فوتبال ايران در نخستين ديدار خود در آوردگاه جام جهاني 2018 توانست در مصاف با قهرمان آفريقا، اين ديدار را با پيروزي پشت سر بگذارد و سه امتياز شيرين كسب كند. غيور مردان ايراني با پيروزي خود نشان دادند كه نه تنها بهترين تيم آسيا بلكه آبروي آسيا هستند. درپي اين پيروزي مردم با همبستگي ملي در سراسر كشور به خيابان‌ها آمدند و به جشن و شادماني پرداختند تا از اين طريق فارغ از تعلقات قومي، زباني، مذهبي و منطقه‌اي در درجه اول ملي، همبستگي خود را نشان دهند.

روزنامه «ايران» در يادداشتي با عنوان «فوتبال و همبستگي اجتماعي» به قلم محمود شهابي دانشيار جامعه شناسي و مطالعات فرهنگي دانشگاه علامه طباطبايي مي نويسد: درباره تأثير پيروزي فوتبال در ايجاد همبستگي و نشاط اجتماعي بايد توجه داشت كه نسبت به چهار سال گذشته مسائل جدي در جامعه شكل گرفته كه اهميت شادي‌هاي جمعي را مضاعف مي‌كند. نخست آنكه در حال حاضر ما تحت تحريم‌ها قرار داريم و آينده كسب و كار و فضاي اقتصادي و اجتماعي چندان قابل پيش‌بيني نيست به همين دليل فضاي اجتماعي شرايط متفاوتي دارد بنابراين طبيعي است با توجه به انواع مسائل و مشكلات در دو سال اخير هر آنچه كه بتواند غرور ملي را احيا كند و افراد را متقاعد كند كه همچنان به ايراني بودن خود افتخار كنند، غنيمت است. جامعه ما نشان داده واقع بين است؛ مردم فوتبال دوست و فوتبال آشناي ايران مي‌دانند تا چه اندازه از تيم ملي‌شان انتظار داشته باشند. مطمئن باشيد حتي اگر تيم ملي فوتبال دو بازي آخر را آبرومندانه ببازد بازهم مثل بازي ايران و آرژانتين كه يك بر هيچ به آرژانتين باختيم مردم پايكوبي خواهند كرد. اين ناكامي فوتبالي به هيچ وجه اثر مخربي روي مردم نخواهد داشت.

در ادامه اين يادداشت آمده است: پخش شادي مردم در خيابان پس از پيروزي فوتبال ايران مقابل مراكش گام خوبي است چرا كه مديران رسانه و امور فرهنگي جشن‌ها را به رسميت مي‌شناسند. بويژه آنكه ما در جهان تحت فشار دشمنان هستيم و به وحدت و شادي حتي لحظه‌اي و موقت نياز داريم. البته بايد فكري بر اين نوع شادي‌ها كرد بايد ديد چه كسي از چه چيزي به‌عنوان منبع شادي و نشاط استفاده مي‌كند و ببينيم اين نوع شادي‌ها تا چه اندازه اين قابليت را دارند كه بتوانند به رسميت شناخته شوند و البته دولت‌ها نيز تا چه اندازه مي‌توانند در سطح و ميزان شادي‌ها مداخله كنند و از سوي ديگر تا چه اندازه مي‌توان شادي را به مردم واگذار كرد.

روزنامه «همدلي» در يادداشتي با عنوان «شادي و شعفي كه فوتبال به كالبد ناراحت جامعه تزريق كرد» به قلم سجاد تقي پور نوشت: جام جهاني فوتبال در روسيه آغاز شد تا براي يك‌ماه هم كه شده جمعيت اكثراً جوان كشورمان چه شاغلاني كه مشكلات اقتصادي دارند و عدم تطابق حقوق و مزايا با هزينه‌هاي زندگي را لمس مي‌كنند و چه بيكاراني كه نااميد از وضعيت زندگي خود هستند در اين يك‌ماه مشغول تماشاي بزرگترين رويداد فوتبالي جهان باشند و فرصت فكر كردن به ساير مشكلات براي آنان به حداقل برسد.ديديم كه مردان فوتبال ايران مردانه در مقابل تيم قدرتمند مراكش از جان مايع گذاشتند تا شادي و شعف را بر دل و جسم و زبان مردم ايران بنشانند. نمايش ضعف‌ها، نارضايتي‌ها و مشكلات به شدت كاهش يافته و مي‌توان گفت پس از پيروزي فوتبال و البته برد شيرين واليبال مردان ايران مقابل لهستان فضاي همدلي و شادي بر فضاي مضطرب و بيمار مجازي و واقعي غالب شده و حس رضايت همگاني متبادر شده و كاملا قابل درك است.

در ادامه آمده است: چه خوب بود مشكلات معيشتي، اقتصادي و ساير مشكلات حل مي‌شدند تا مثل اين لحظات قلب‌ها به هم نزديك مي‌شدند و حس نبود اختلافات سياسي و عقيده‌اي و تضاد نظرات به حداقل مي‌رسيد و يا اصلا قابل لمس نبود.البته مسئولين بايد براي شاد نگه داشتن اقشار مختلف مردم آستين‌ها را بالا بزنند و شرايط و زيرساخت‌هاي لازم را براي تزريق شور و شعف به جامعه مهيا سازند.

روزنامه «ابتكار» در يادداشتي با عنوان «چيه اين جادوي فوتبال؟!» به قلم سيدعلي محقق آورده است: با پيروزي تاريخي تيم ملي فوتبال برابر مراكش در جام جهاني، براي ما ايراني‌ها فارغ از قوميت و موضع سياسي و طبقه اجتماعي و وسع اقتصادي و روستايي و شهري و بالاشهري و پايين‌شهري بودن، به شبي عجيب و به يادماندني با حسي مشترك و همدلانه تبديل شد. براي ساعاتي و يا روزهايي شاد شاد شاد و سرشار از غرور ملي و فارغ از همه مشكلات كوچك و بزرگ و فراگيري كه هست، به‌سر خواهيم برد و چقدر جامعه ايراني در اين مقطع خاص و شايد هميشه به اين شادي فراگير نياز داشت و دارد.در حافظه تاريخي ما معدود شب و روزهايي از اين جنس به ياد داريم كه آنها را يا فوتبال رقم زد و يا براي حادث شدنشان جوانان زيادي از جان خود گذشتند، مثل فتح خاطره‌انگيز و البته خونين خرمشهر...

در ادامه مي خوانيم: فوتبال به معناي اعم و فوتبال باشگاهي به طور اخص، اگرچه يك صنعت و ركني براي اقتصاد است، اما جام‌جهاني فارغ از نمودارها و نرخ‌هاي اقتصادي، آوردگاهي براي انسجام و افتخار و بالندگي كشورها، جوامع، اقوام و مليت‌ها و هويت‌ها فارغ از رتبه اقتصادي و توان نظامي و جهان‌چندمي بودن و توسعه‌يافتگي مطابق شاخص‌هاي متداول است.

**مديريت صحيح مصرف و عبور از تنگناي بي آبي
بحران كم آبي خطري محسوب مي شود كه در سال هاي گذشته كشور را تهديد مي كند. هر چند بخشي از اين مشكل ناشي از نبود مديريت صحيح در اين حوزه است كه مصاديق مشخصي چون اتلاف در شبكه انتقال و توزيع آب دارد. از اين رو اگر بتوان در مصرف و مديريت آب‌هايي كه موجود است به‌ درستي عمل شود مي توان كشور را تا حدودي از تنگناي بي آبي نجات داد.

روزنامه «ايران» در مطلبي با عنوان «پاسداري از آب مأموريت اصلي سازمان است» در گفت وگو با عيسي كلانتري رئيس سازمان حفاظت محيط زيست مي نويسد: يكي از مشكلات محيط‌زيستي ما به‌دليل اين بود كه وقتي بنده مثلاً وزير كشاورزي بودم، سازمان محيط زيست هيچ وقت نيامد در مقابل من قرار بگيرد كه آب مصرف نكنم. وظيفه سازمان محيط زيست است كه بخواهد محيط زيست كشور، زنده بماند. اول بايد از آبش پاسداري كند. ما الان همه آب‌ها را مصرف كرديم. تمام تالاب‌هاي ما خشكيده، همه جا را ريزگرد گرفته. درياچه‌ها خشك شد، يك كلمه نيامدند بگويند چرا درياچه‌ها خشكيده؟ دليلش اين بود كه نمي‌دانستند. اينجا اصلاً كسي نبود كه اين مسائل را بفهمد. شما از 23 سال پيش كه درياچه اروميه شروع كرد به خشك شدن، يك نامه از محيط‌زيست بياوريد كه اعتراض كرده به سياست‌هاي دولت كه چرا درياچه اروميه دارد خشك مي‌شود! يا اينكه تالاب شادگان، بختگان، هامون دارد مي‌خشكد! نمي‌فهميدند. در نتيجه اينها خشك شد.من كه كارم بهره‌برداري آب در وزارت كشاورزي بود بدون توجه به حقابه‌هاي زيستي، همه‌اش را مصرف كردم. نخستين قرباني، محيط زيست شد. چطور آب اهميت ندارد. قطعاً آب از يوزپلنگ بيشتر اهميت دارد. قطعاً آب از گرگ بيشتر اهميت دارد.

در ادامه اين گفت وگو مي خوانيم: ما الان در كشور داريم 110 درصد را مصرف مي‌كنيم. اصلاً محيط‌زيستي باقي نمي‌گذارد. ما بايد با اين بجنگيم كه مصرف را حداقل كنيم تا برود به‌سمت طبيعت. به‌همين دليل است كه ما مي‌گوييم يك سري سدها خوب است يك سري نه. يك سري جاها ما بايد با انتقال آب موافق باشيم يك سري جاها مخالف. روي همه نمي‌توانيم يك خط قرمز بكشيم.

روزنامه «شرق» در مطلبي با عنوان «كم آبي در 7 استان» در گفت وگو با محمد حاج‌رسوليها مدير عامل شركت مديريت منابع آب آورده است: وضعيت منابع آب در استان‌هاي بحراني متفاوت است. بخشي از منابع آبي سدهاي استان‌هاي واقع در حوضه خزر، درياچه اروميه و حوضه‌هايي مثل مرزي شرق به آب شرب وابستگي ندارند يا در خيلي از سدهاي حوضه مركزي كه خيلي وابستگي به شرب ندارند و تأمين‌كننده آب شرب نيستند مي توانيم آب را تأمين مي‌كنيم و مشكلي نيست. آن سدهايي كه درصد وابستگي آنها به آب شرب زياد است، قطعا در سال جاري از كمبود بارش‌ها تأثير گرفته و در تأمين آب كشاورزي در اين مناطق مشكل خواهيم داشت. استان خوزستان، كهگيلويه‌وبويراحمد، بوشهر، فارس و بخشي از استان هرمزگان پنج استاني هستند كه از سد كوثر آب دريافت مي‌كنند به همين دليل اين سد حساسيت خاص خود را دارد. در استان سيستان‌وبلوچستان در چاه نيمه‌ها كل ورودي آب سه ‌ميليون مترمكعب بوده است. سال گذشته ورودي آب چاه نيمه‌ها 527 ميليون مترمكعب بود بنابراين ورودي آب امسال تقريبا يك درصد سال گذشته است. البته اين هم از معضلاتي است كه در اين شرق كشور با آن مواجه شده‌ايم.

در ادامه مي خوانيم: درباره سياست‌هاي سازگاري با كم‌آبي، نياز دارد كه مردم هم از اين موضوع حمايت كنند. قطعا بايد درباره مباحث مديريت آب، نسخه‌هاي ما استاني باشند. تجربه نشان داده است كه ما نمي‌توانيم يك نسخه در سطح ملي بپيچيم و بايد به سطح استان‌ها برويم. هر نقطه زيرحوضه و حتي شاخه‌اي از رودخانه بحث‌هاي خودش را دارد. هرچند بخش‌هاي مختلف در يك‌سري مباحث كلي، مي‌توانند مشترك باشند، بايد برنامه‌هايمان را از پايين به بالا بياوريم و استان‌هاي ما درگير برنامه‌ريزي باشند. اگر اين كار را نكنيم تعارضات اجتماعي و مشكلات اجتماعي افزايش مي‌يابد.

روزنامه «مردم سالاري» در گزارشي با عنوان «كشت گلخانه اي بهترين گزينه براي مديريت منابع آبي» نوشت: توسعه كشت گلخانه اي بهترين گزينه با توجه به بحران كم آبي، كاهش ميزان بارشها به همراه تغييرات اقليمي‌و كاهش راندمان آبياري در كشاورزي براي برون رفت از تهديدات خشكسالي است. در سالهاي اخير بحران كم آبي و خشك شدن درياچه اروميه موجب چالش‌هاي جدي در بخش‌هاي مختلف استان به خصوص بخش كشاورزي استان شده است.اين در حالي است كه بالا بودن راندمان آبياري در بخش كشاورزي يكي از مهمترين عوامل خشك شدن درياچه اروميه مطرح مي‌شود براي حل اين مشكل در سالهاي اخير راهكارهاي متعددي از جمله اجراي طرح آبياري تحت فشار و نيز كشت گلخانه اي مورد تاكيد كارشناسان و مسئولان اين بخش قرار گرفته است. اما در سالهاي اخير بروكراسي‌هاي دست و پاگير از جمله روند كند صدور مجوز به همراه عدم اعطاي تسهيلات كم بهره موجب شده سياست‌هاي اتخاذ شده در اين بخش به خوبي اجرا نشده و همچنان كشاورزي استان به حالت سنتي خود ادامه دهد.

در ادامه آمده است: كارشناسان معتقد هستند افزايش كيفيت محصول توليدي، افزايش توليد در واحد سطح، ايجاد فرصت‌هاي شغلي براي دانش آموختگان بخش كشاورزي، دستيابي به اهداف صادرات محصولات، متمركز كردن كشت و توليد بيش از يك محصول در سال، كاهش آفات و بيماري‌ها، كاهش استفاده از نهاده‌ها و هزينه‌ها از ديگر مزاياي كشت‌هاي گلخانه اي است.

**محمدامين قانعي راد؛ جامعه شناسي مردم دار با دغدغه ايران
محمدامين قانعي‌راد متولد 1334 شهر ري است. وي داراي مدرك كارشناسي پژوهشگري اجتماعي، كارشناسي ارشد و دكتراي جامعه‌شناسي از دانشگاه تهران بود. استاد جامعه‌شناسي و رييس پيشين انجمن جامعه‌شناسي ايران كه 2 دوره از درخشان‌ترين دوران‌هاي انجمن جامعه‌شناسي ايران را مديريت كرد. وي مصداق حقيقي استاداني بود كه به منزله يك جامعه‌شناس دردآشنا با درك رسالت اجتماعي خود توانست الگوي موثري از فرهيختگاني را عرضه كند كه توانستند نقش جريان‌ساز خود را در انتشار آگاهي و بهره‌گيري از علم نافع ايفا كنند و همواره دغدغه ايران داشت. اين جامعه شناس 24 خرداد 1397 خورشيدي دار فاني را وداع گفت تا اصحاب انديشه اجتماعي سوگوار وي شوند.

روزنامه «ايران» در يادداشتي با عنوان «رادمرد جامعه شناسي ايران» به قلم سيدضياء هاشمي دانشيار گروه جامعه شناسي دانشگاه تهران و مديرعامل ايرنا نوشت: ضايعه درگذشت استاد انديشمند، جامعه شناس فقيد «دكتر سيدمحمدامين قانعي راد» عموم دوستان، بستگان، علاقه‌مندان و دانشگاهيان ايران را سوگوار ساخت. دانشمندي كه تمام وجودش را وقف اصلاح و پيشرفت جامعه ايران كرده بود و در اين راه تلاش علمي در حوزه جامعه شناسي را نجات بخش و سرنوشت ساز مي‌دانست.او كه خود يكي از نخستين دانش آموختگان دكتري جامعه شناسي در دانشگاه‌هاي ايران بود، در اوج دلسوزي و مسئوليت‌پذيري به نقد و تحليل مسائل جامعه ايران مي‌پرداخت ولي هيچگاه اين رويكرد انتقادي منجر به يأس و نااميدي‌اش نسبت به تحقق هدف مطلوب يعني اصلاح جامعه و كشورش نشد. او دانش و دانشگاه را در قبال تحولات اجتماعي مسئول مي‌دانست و به‌عنوان يك چهره دانشگاهي هيچ گاه نسبت به سرنوشت جامعه بي‌تفاوت نبود. جايگاه دكتر قانعي راد در اجتماع علمي ايران بسيار رفيع است.

در ادامه آمده است: اين سوگ البته پيامي براي دوستداران آن «چهره ماندگار» دارد؛ مسائل و چالش‌هاي جامعه ايران، امروز بيش از هميشه نيازمند ايده‌پردازي و چاره‌جويي صاحبنظراني است كه علاوه بر علم و دانش از انگيزه و مسئوليت‌پذيري لازم برخوردارند و با بينش علمي و تعهد اجتماعي خود مي‌توانند در شناخت ابعاد و عوامل پيدايش مسائل و مشكلات جامعه و شناسايي و معرفي راه‌هاي برون رفت از آنها نقش آفرين باشند. بي‌شك «دكتر قانعي راد» يكي از قافله سالاران اين كاروان و از شاخص‌ترين انديشمنداني از اين جنس بود كه در دوران حيات پربار خود دستاوردهاي گرانسنگي براي همكاران، شاگردان و عموم مخاطبان به يادگار گذاشت.

روزنامه «همدلي» در گزارشي با عنوان «هجرت مردي كه نگران ايران بود» نوشت: نبودن برخي انسان‌ها، تنها نبودن يك جسم خاكي نيست، بلكه فقدان يك جان آگاه است؛ فقدان چراغي براي روشنگري، اشارتي براي خردورزي. درگذشت «سيدمحمدامين‌قانعي‌راد» استاد جامعه‌شناسي، چنين فقداني است. آن‌هايي كه او را به‌خوبي مي‌شناسند و با او حشر و نشر داشته‌ و به كارنامه يك عمر كوشش‌هاي خستگي‌ناپذير و صادقانه او آگاهي دارند خوب مي‌دانند كه ايران ما، چه مرد بزرگي را از دست داده است.«سيدمحمدامين قانعي‌راد» مردي كم‌نظير و نكته‌بين بود كه دغدغه ايران و ايراني را همواره با خود به همراه داشت. مردي كه جامعه‌شناسي را از حصار كتاب‌ها و كلاس‌هاي درس بيرون كشيد و در سطح اجتماع جاري كرد.

در ادامه مي خوانيم: قانعي‌راد در حالي كه در ميان التهاب‌ها و هياهوي فوتبالي اين روزهاي كشور به آرامي خاموش شد كه از چند سال پيش بيماري سرطان در جانش ريشه دوانده بود. به نحوي كه در يك سال اخير حتي جسم رنجورش نيز او را همراهي نكرد. اما او جسم نحيف‌اش را به زحمت مي‌انداخت. پژوهش مي‌كرد، مي‌نوشت، مصاحبه مي‌كرد، در شبكه‌هاي اجتماعي فعال بود و تلاش كرد تا گره‌اي از كلاف پرگره مشكلات جامعه‌شناسي ايران را باز كند.

روزنامه «اعتماد» در يادداشتي با عنوان «در سوگ يك جامعه‌شناس» به قلم شروين وكيلي نوشت: دغدغه‌اش از ابتداي كار علم در ايران بود. چندين كتاب در اين زمينه داشت و پژوهش‌هاي جدي و معتبري درباره سازوكارهاي توليد علم در ايران انجام داده و منتشر كرده بود. پاي حرفش كه مي‌نشستي، از ساز و كارهاي جلوگيري از توليد علم، و از مدارهاي قدرتِ منتهي به توليد ضدعلم و ضدانديشه نيز نكته‌ها براي گفتن داشت. در اين زمينه‌ها بسيار خوانده و بسيار نوشته و بسيار انديشيده بود. به همين خاطر وقتي خطري كه بر نهادهاي دانشگاهي سايه افكنده بود، جدي شد كنج امن و آسوده خلوت علمي‌اش را ترك كرد و به ميدان آمد و جايگاهي درست و سنجيده را نيز براي كنشگري برگزيد و آن انجمن جامعه‌شناسي ايران بود كه سازماني مردم‌‌نهاد است و مستقل از بسياري از آلودگي‌هاي سازمان‌هاي ديگر. كوشا بود و منظم و دقيق و سختگير و رك‌ و راست و صريح.

در ادامه مي خوانيم: دكتر قانعي‌راد ديروز خرقه تهي كرد و از ميان ما رفت. اما ردپايي ماندگار و خاطره‌اي ارجمند از خود به جاي گذاشت. با حضور اثرگذار و نيرومند و سنجيده‌اش در روزگاري كه غياب رسم بود، با صداي بي‌لكنت و آوازه گشاده‌اش در دوراني كه سكوت توصيه مي‌شد و با سازماندهي و مديريت انساني و مهربانانه‌اش در زمانه‌اي كه اين فن از يادها رفته بود.

پژوهش**9370**9131
۰ نفر

سرخط اخبار پژوهش