۲۸ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۱۹
کد خبر: 82702105
T T
۰ نفر
بایدها و نبایدهای ایران در برابر راهبرد ضد برجامی ترامپ

تهران- ایرنا- رییس جمهوری آمریكا با رونمایی از راهبرد تازه علیه ایران پافشاری خود بر خصومت ورزی با تهران و توافق هسته ای را بار دیگر آشكار ساخت. مساله ای كه در این ارتباط مهم به نظر می رسد، بایسته های رفتاری تهران در برابر سیاست های تازه كاخ سفید است.

به گزارش گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، «دونالد ترامپ» رییس جمهوری آمریكا با اعلام راهبرد تازه كاخ سفید در قبال ایران، به گمانه زنی ها درباره تایید یا عدم تایید پایبندی ایران به توافق هسته ای پایان داد.
ترامپ هرچند آمریكا را از توافق هسته ای خارج نساخت، اما بار دیگر شدیدترین حملات را متوجه ایران كرد و خروج از توافق هسته ای را گزینه ای محتمل و منوط به تصمیم كنگره دانست.
اظهارات اخیر ترامپ علاوه بر واكنش بسیاری از دولتمردان و چهره های سیاسی، بازخوردهای بسیاری را در جهان به دنبال آورد. همزمان با پاسخ قاطع مقامات جمهوری اسلامی به گفته های ترامپ، طرف های توافق هسته ای از حمایت قاطع خود از برجام خبر دادند.
در همین ارتباط برخی صاحبنظران سیاست خارجی درباره بایسته های اقدام و عمل جمهوری اسلامی ایران در برابر مواضع خصمانه رییس جمهوری جمهوری خواه آمریكا به طرح دیدگاه های خود پرداخته اند. از جمله «فیاض زاهد» استاد دانشگاه و صاحبنظر مسائل خارجی در گفت و گو با گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، به بیان نظرات خود درباره این مساله پرداخت.

**تلاش ترامپ برای تحقق سه شعار انتخاباتی
بخشی از اظهارات ترامپ در خصوص برجام، تمركز بر وعده هایی است كه در انتخابات ریاست جمهوری داده است، چنانكه بخشی از انرژی دولت ترامپ صرف تلاش برای تحقق وعده های انتخاباتی او می شود.
ترامپ در دوره رقابت های انتخاباتی، چند محور مهم را هدف قرار داده بود. یكی مساله «اوباماكر» یا برنامه تامین اجتماعی و بیمه دموكرات ها بود كه اوباما موفق شده بود بعد از 51 سال نظر مثبت دو مجلس را در مورد آن جلب كند و آن را در كنگره به تصویب برساند. جمهوری خواهان به ویژه ترامپ در دوره انتخابات روی این مساله تمركز كردند كه این بیمه، نامناسب است و از نظر اتلاف سرمایه ها، هزینه هایی را بر دولت تحمیل می كند. در نتیجه مخالفت های دولت ترامپ سرانجام اوباماكر لغو شد.
موضوع دوم مساله مهاجرت بود كه با فراز و نشیب های فراوان و ورود وزارت دادگستری و دیوان عالی قضایی آمریكا و ورود برخی دادستان ها و روسای مراكز قضایی در بسیاری ایالت ها وتو شد. چون آمریكا كشوری فدرال است، دادستان بسیاری از ایالت ها قوانین دولتی كه از واشنگتن در این ارتباط صادر شد را وتو كردند.
موضوع سوم برجام بود كه مورد مخالفت ترامپ واقع شده بود. ترامپ معتقد بود ایران سر دولت اوباما كلاه گذاشته است. كمپین اسراییل و دولت افراطی نتانیاهو و عربستان سعودی هم با آمریكا در مخالفت با برجام همراه شدند. واشنگتن، تل آویو و ریاض مثلثی سه ضلعی علیه برجام تشكیل دادند؛ اسراییل پیرامون موضوع برجام فضای امنیتی ایجاد می كرد، حمایت مالی را عربستان سعودی و فشار بین المللی و سیاسی را دولت ترامپ ایجاد می كرد.

**سخنرانی كمتر از حد انتظار ترامپ و آینده برجام
ترامپ برای این سخنرانی و برنامه ای كه برای ایران و برجام تدارك دیده بود تبلیغات و پروپاگاندای سنگینی انجام داده بود. اشتباه بزرگ ترامپ و نقطه ضعف كاری كه او انجام داد، بالا بردن این سطح از انتظارات بود. وقتی شما سطح انتظارات را بالا می بری ولی در نهایت از برجام خارج نمی شوی و تكلیف آن را به كنگره واگذار می كنی، از نظر افكار عمومی و رسانه ها به این معنا است كه اقناع ایجاد شده را ترمیم نكرده ای. لذا خود این به یك سلاح تضعیف كننده علیه صاحب آن استراتژی تبدیل می شود. این حجم از تبلیغات سیاسی و توجه جهانی نسبت به موضوع توافق هسته ای و بعد عدم خروج آمریكا از برجام و واگذار كردن آن به كنگره مورد انتظار مردم آمریكا نبود.
حال برجام به كنگره سپرده شده. كنگره آن را در پروسه های اداری خود قرار دهد و با توجه به اینكه سطح لابی در كنگره هم از طرف اروپایی ها، چین و روسیه و حتی ایران به صورت نامحسوس اثرگذار خواهد بود، در نهایت تصمیم گیری در مورد توافق هسته ای به یك فرایند فرسایشی تبدیل می شود كه انتظارات در مورد برجام را متناسب با استراتژی ترامپ برآورده نمی كند.
ترامپ زمانی می توانست این بازی را به نفع خود تمام كند كه برجام را مانند مدل صدام حسین پاره می كرد و به صورت یكجانبه خروج آمریكا از توافق را اعلام می كرد. درگیری آمریكا در مذاكرات كره شمالی، فشار نمایندگان اروپایی، اختلافات داخلی جمهوری خواهان و كنگره و فضای افكار عمومی در آمریكا سرانجام ترامپ را به این نقطه رساند كه باز هم مثل مدل بیمه و مهاجران بگوید كه بله، من به وعده خودم عمل كردم ولی كنگره و دیگر نهادها با من همكاری نكردند.
این به این معنی نیست كه عملكرد ترامپ در ارسال برجام به كنگره فشاری به ما وارد نمی كند. واقعیت این است كه ترامپ به تمام انتظاراتش دست پیدا نكرده اما ما هم اگر دقت نكنیم كه در چه زمینی در حال بازی هستیم، می تواند برای ما هم آسیب زننده و تهدید كننده باشد.

**شباهت الگوی سیاست ورزی ترامپ با ریگان
چیزی را كه من دارم در دولت ترامپ می بینم این است كه ترامپ شباهت عجیبی به دولت ریگان پیدا كرده است و خود ترامپ دارد بسیار شبیه ریگان عمل می كند.
اگر بخواهیم دو شخصیت را در تاریخ روسای جمهوری آمریكا و دولت های مستقر در كاخ سفید با هم مقایسه كنیم، بی تردید می توانیم باراك حسین اوباما و جیمی كارتر را با هم مقایسه كنیم. هر دوی آنها از شخصیت های برجسته دموكرات و چهره های مطرح در جامعه آمریكا هستند. هرچند ما در جریان انقلاب اسلامی ایران خاطرات خوبی از كارتر نداریم و فضایی منفی در ارتباط با ماجرای طبس در ذهن ما شكل گرفت، ولی یادمان باشد كه او تنها رییس جمهوری آمریكا بود كه به فلسطین و غزه سفر كرد و یكی از فعالان برجسته در زمینه حمایت از حقوق اقلیت ها و گروه های آسیب پذیر و اقلیت های دینی در سراسر جهان و جزو منتقدین برخی از سیاست های ایالات متحده آمریكا است. بهرحال جیمی كارتر امروزه یكی از چهره های بسیار خوشنام در صحنه دیپلماسی بین المللی است.
جالب این است كه بعد از جیمی كارتر یكی از گانگسترها و آرتیست های هالیوود كه سابقه چندان درخشانی در حوزه سیاسی نداشت و بیشتر بازتاب شخصیت و چهره «جان وین» در فیلم های آمریكایی بود، یعنی ریگان به كاخ سفید راه پیدا كرد.
ریگان هزینه های تعامل با اتحاد جماهیر شوروی را بسیار بالا برد. او در ابتدا جنگ ستارگان را ابداع كرد. بخشی از جنگ ستارگان، مجازی بود. بخشی از آن دمیدن در تنور رقابت هسته ای و فضایی و نظامی اتحاد جماهیر شوروی با آمریكا بود. در زمان ریگان طرح های بسیار گسترده ای در جهت ناكارآمد كردن بیولوژی و ژنتیك محصولات كشاورزی در شوروی شروع شد، قحطی های گسترده ای در مزارع كشاورزی شوروی شروع شد كه بعدها معلوم شد، همه طرح های پیچیده سازمان سیا بوده است. همینطور ریگان كاری كرد كه هزینه های اتحاد جماهیر شوروی به شدت افزایش پیدا كند و همین مساله موجب شد اتحاد شوروی 4 سال بعد از ریگان، در زمان جرج بوش اول سقوط كند.
به نظر بنده به عنوان یك ناظر آشنا به حوزه بین الملل و تاریخ مناسبات روابط خارجی ترامپ از نظر فردی و عملكرد سیاسی شبیه ریگان است. شعار اصلی ترامپ یعنی «ما آمریكا را مجددا باشكوه خواهیم كرد» شعار ریگان است.

**تك های به جا در برابر پاتك آمریكایی ها
مدلی كه الان دستگاه سیاسی كاخ سفید انجام می دهد شبیه همان مدلی است كه ریگان با اتحاد جماهیر شوروی انجام داد. لذا به مقامات امنیتی جمهوری اسلامی در بخش بین المللی و دوستانم در وزارت امور خارجه و مركز پژوهش های مجلس شورای اسلامی توصیه می كنم حتما 10، 15سال آخر اتحاد جماهیر شوروی و 8 سال تعامل ریگان با اتحاد جماهیر شوروی را مطالعه كنند و بررسی این دوره را در دستور كار خود قرار دهند. این الگویی است كه آمریكایی ها آن را یك بار تجربه كرده اند و ما باید با این ضد تاكتیك ها آشنا شویم و متناسب با «تكی» كه آنها انجام می دهند «پاتك» بزنیم. نباید هیجان زده شویم نباید هزینه برخی پروژه ها در كشورمان را آنقدر افزایش دهیم كه بر طرح های عمرانی و ساخت و ساز و بر گسترش و تمركز دولت سایه اندازد.
به عنوان كسی كه سالها است كار امنیتی كرده و استراتژی را می فهمد، به آقای روحانی توصیه می كنم كه یك تیم حرفه ای و متخصص را مامور مطالعه این حوزه قرار دهد. ما نباید در فضای احساسی و در فضای غیر واقعی قرار بگیریم. ما نباید هزینه ای بیش از آنچه لازم است بر كشور تحمیل كنیم. واقعیت این است كه دولت روحانی در ارتباط با برجام كار زیادی نمی توانست با آمریكایی ها انجام دهد، حتی اگر سخنرانی و فشار ترامپ هم نبود.
از نظر من با توجه به برخی مواضعی كه در داخل اتخاذ شد و با توجه به برخی استراتژی هایی كه در مورد كار اقتصادی با آمریكا در نظر گرفته شد، بستن همه مجاری اقتصادی به سوی آمریكا كار غیراستراتژیكی بود. نمی شود دست كشوری را كه برجام محقق كرده از مزایای بهره وری آن در ایران قطع كنی و این سفره فقط برای فرانسه، آلمان و انگلیس، چین و روسیه باز باشد. طبیعی است همراهی دموكرات ها و جمهوری خواهان در فشار علیه ایران، پاسخ مستقیمی است به رفتار ما.
ما باید در این حوزه دقت بیشتری می كردیم. ما می توانستیم اجازه دهیم در حوزه نفت و گاز برخی شركت های آمریكایی بیایند و پروژه بردارند. در واقع می توانستیم و درست تر این بود كه امنیت اقتصادی خود را با منافع اقتصادی آنها گره می زدیم. این نكته بسیار كلیدی است.

**لزوم تقویت مناسبات با دیگر قدرت ها
معتقدم كه روحانی باید تمركزش را بر همكاری با دیگر قدرت های جهان بگذارد. اینك این فرانسه ، آلمان و انگلستان و ایتالیا هستند كه می توانند در انجام پروژه ها، سرمایه گذاری ها، كارهای مشترك در حوزه های مخصوصا مسكن، خودرو و انرژی با ما همكاری كنند.
دولت چین استراتژی ده سال آینده اش، مبنی بر «یك كمربند، یك راه» است؛ استراتژی كه دولت چین برای تحقق آن علاقمند به گسترش روابط اقتصادی با حوزه كشورهای CIS است، ما در بالای خزر 400 میلیون نفر جمعیت داریم. دسترسی غرب به شرق و شرق به غرب از طریق ایران یك مسیر تاریخی است. ما سابقه جاده ابریشم را داریم. مسیر ما نزدیكتر و امن تر است. از نظر اقتصادی توجیه پذیرتر است. ما امروز می توانیم از طریق راه آهن، شرق و غرب را به هم وصل كنیم.
ما می توانیم از علاقه چین برای گسترش نفوذش در این منطقه استفاده كنیم و بخشی از این سود و جهت گیری اقتصادی باشیم. ما اصلا می توانیم بخشی از روش و بخشی از هدف استراتژی های دولت چین وروسیه در این منطقه باشیم و به عنوان یك بازیگر مستقل بتوانیم بین منافع اروپا و این دو قدرت در مناطق خودمان پیوند برقرار كنیم. اینها موردی است كه تمركز ما را از آمریكا دور می كند و ما را وارد حوزه هایی می كند كه امكان بازی و تعامل داریم و این باعث می شود كه ما در زمینی كه ترامپ برای ما طراحی می كند بازی نكنیم. این مساله آثار فشار و جنگ روانی و جنگ سرد علیه ایران را كاهش می دهد و در واقع ترامپ را وادار می كند در زمین بدون بازیگر بازی كند. این كاری است كه ما باید با دقت انجام دهیم.

پژوهشم**9275**1601** خبرنگار: اعظم حمیدپور**انتشار: شهناز حسنی
ایرنا پژوهش، كانالی برای انعكاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearchهمراه شوید.

سرخط اخبار سیاست خارجی