اين سرمقاله در ادامه آورده است: آمريكا در مورد جنگ با داعش فاقد دستور كاري جامع، مشخص و واضح است. به عبارتي استراتژي آمريكا را مي توان با سياست خارجي «صبر كن و ببين چه پيش مي آيد» توصيف كرد. البته آمريكا در تحليل تجربيات سياسي و نظامي خود درخاورميانه، به اين نتيجه رسيده است كه استفاده از نيروي زميني نيز نمي تواند بحران سوريه را پايان دهد و در مقابل منجر به گسترش جنگ هاي نيابتي منطقه اي و بين المللي در سوريه خواهد شد.
اعزام سربازان بيشتر به سوريه نمي تواند گزينه مناسبي باشد و تنها احساسات ضدآمريكايي- ضد غربي را تشديد مي كند. بعلاوه، افزايش سربازان آمريكايي مي تواند بستر لازم را براي داعش فراهم كند تا نيروهاي بيشتري براي مبارزه با سربازان خارجي جذب كند. به عبارتي اين اقدام تنها تعارضات را بيش از پيش نظامي كرده و آن را به سوي افراطي شدن پيش مي برد.
درحال حاضر سوريه تبديل به يكي از بزرگترين سرزمين هاي درگير جنگ نيابتي در عصر حاضر شده به طوري كه اگر تا سالها اين جنگ ادامه داشته باشد، هيچ يك از طرفين به پيروزي قطعي دست نخواهند يافت.
اين سبك و سياقي كه آمريكا و غرب در برخورد با داعش و تروريست در پيش گرفته اند به هيچ وجه راهگشاي بحران سوريه و خاورميانه نخواهد بود. از طرفي هم كشيدن بار اين مسئوليت تنها از سوي ايران، روسيه، عراق و سوريه، تنها موجب باتلاقي شدن فضاي سوريه خواهد شد كه بيرون آمدن از آن بسيار سخت خواهد بود.
لذا قدرت هاي غربي بايد به تجديد بنيان هاي سياست خارجي خود در مورد كشورهاي خاورميانه اي بپردازند. حمايت از رژيم هاي اقتدارگرا كه صرفاً دولتهايي مطيع ميباشند، منجر به ظهور گروه هاي افراط گرا و نتايج ناخواسته شده و اين سياستهاي غلط جنگ نظامي درمنطقه را به تقابل ايدئولوژيك مبدل كرده است.
به همين جهت تنها راه حل قابل اعتماد در حل و فصل اين درگيريها راهكار سياسي است. اگر كشورهاي منطقه روي منافع مشترك خود (مانند مبارزه با گروه هاي افراطي) تمركز كنند، مي توانند وارد روند صلح شوند. اما در هر صورت شكاف استراتژيكي و ژئوپلتيكي ميان قدرتهاي جهاني و منطقهاي در خاورميانه وجود دارد كه ميتوان به نوع روابط ايران وعربستان، آمريكا و روسيه اشاره كرد.
امروز واشنگتن و مسكو بر سر مسائل مختلفي همچون اوكراين و تحريمهاي اقتصادي اختلاف شديد دارند و در سطح منطقهاي نيز ايران، عربستان سعودي و تركيه هر يك منافع خود را به اشكال مختلفي در منطقه تعريف كرده اند.
اما نكته مهم اين است كه تمام طرفهاي درگير در تحولات خاورميانه در مورد موقعيت فعلي خود در سوريه و عراق احساس اطمينان كامل ندارد و اين موضوع ضرورت استفاده از قدرت نرم را افزايش ميدهد. البته مراد از قدرت نرم، سبك و مدل آمريكايي نيست كه در سكوت منتظر تحولات جديد ماند، بلكه گرايش كشورهاي منطقه و غرب به حل و فصل سياسي بحران سوريه است. بهره گيري از توان ديپلماسي و ايجاد همگرايي جهاني در برخورد با تروريسم، ميتواند راهگشاي اين بن بستهاي فعلي باشد.
ازآنجا كه جنگ سوريه به يك جنگ ايدئولوژيك تبديل شده، نميتوان انتظار داشت كه حل و فصل مسائل را تنها برعهده ايران و روسيه با استفاده گزينه نظامي گذاشت.
اين مهم از سوي مقامات ايران بارها اعلام شده است، اما طرف هاي غربي و متحدان منتطقهاي آنها توجهي به اين مسئله ندارند و روسيه نيز براي حفظ جايگاه جهاني خود و اهميت استراتژيك سوريه براي اهدافشان در خاورميانه پا به عرصه جنگي نامعلوم گذاشته است، و آمريكا هم همچنان با سكوت خود از دور به مشاهده وقايع نشسته است.
*منبع: روزنامه آفرينش، 9 آذر 1394
**گروه اطلاع رساني**2059**9131
تهران- ايرنا- روزنامه آفرينش در شماره دوشنبه نهم آذر در سرمقاله اي به قلم حسين اميدوار مي نويسد: استراتژي فعلي آمريكا در مبارزه با داعش كه برگرفته از سكوت ديپلماتيك وامتناع اوباما از اتخاذ سياستي جامع در زمينه حضورنظامي در سوريه ميباشد، بيانگر مفاهيمي است كه ميتوان از آن به عنوان راهبردهاي آمريكا براي تحولات آينده منطقه نام برد.
سرخط اخبار پژوهش
-
روند افزایشی مصرف ماریجوانا در میان آمریکاییها
تهران- ایرنا- مقایسه یافتههای نظرسنجیهای سالانه در مورد تعداد آمریکاییها…
-
تلاطم در بازار نوشیدنیها؛ نقش مردم ایران در کاهش جهانی قیمت چای
تهران- ایرنا- بانک جهانی در گزارشی با بررسی شاخص قیمت نوشیدنیها و…
-
ایران دو بار در سال میزبان پرندگان مهاجر
تهران- ایرنا- بررسیها نشان میدهد با وجود افزایش بیسابقه سرعت و…
-
«نشخوار فکری» که به اتاق عمل ختم میشود: من زشتم؟
تهران- ایرنا- تصویر بدنی منفی یکی از پیشایندهای افراد جهت گرایش به…