همنوا: در رثاي كارخانه‌ عزيزي كه 15 سال نانم داد

به نوشته همنوا، متاسفانه بلبرينگ‌سازي به روزهاي آخر نفس كشيدنش رسيده است. مثل بيمار محتضر رو به قبله‌اي كه فِس‌فِس نفس‌هاي آخرش، اطرافيان را نگران، عاصي و نا اميد كرده است. ديگر آن شوك الكتريكي دم مرگ بيمار، -كه همان هيئت حمايت استان بود - نيز آن عزيز را از بستر مرگ رها نكرده. بلبرينگ نفله شد، جوانمرگ شد.
متاسفانه بلبرينگ‌سازي به روزهاي آخر نفس كشيدنش رسيده است. مثل بيمار محتضر رو به قبله‌اي كه فس‌فس نفس‌هاي آخرش، اطرافيان را نگران، عاصي و نا اميد كرده است. ديگر آن شوك الكتريكي دم مرگ بيمار، – كه همان هيئت حمايت استان بود – نيز آن عزيز را از بستر مرگ رها نكرده. بلبرينگ نفله شد، جوانمرگ شد. اما آن عزيز سرطان نداشت كه بگوييم قسمتش بيماري و مرگ است، بلبرينگ بيماري ارثي نداشت كه به بخت صنعت نفرين كنيم. بلبرينگ سرپا بود، قبراق بود، تا سال 90 سه شيفت كاري توليد داشت، براي مواد خام اوليه‌اش در انبارها جا نمي‌شد و در محوطه تلنبار مي‌شد، كارگرانش با افتخار و غرور سرشان را بالا مي‌گرفتند كه آنجا كار مي‌كنند، مكانيك‌ها به شوفرها تجويز مي‌كردند كه بلبرينگ تبريز بخر. هپنا، صنايع موشكي، ايساكو، سايپا، ايران خودرو، تراكتور و غيره صف مي‌بستند براي پيش خريد محصولاتش… خدا نگذرد از كساني كه با تنها صنعت بيرينگ ايران چنين كردند.
اما يك سوال:
تا آنجا كه من مي‌دانم بلبرينگ‌سازي از ابتداي انقلاب تا سال 94 واحد حراست قانوني داشت كه مدير آن توسط مقامات ذيصلاح تاييد و منصوب مي‌شد. در كوران روزهاي واگذاري و در سال هاي 91 و 92 و 93 نيز واحد حراست در شركت مستقر بود.
حال سوال اين است كه آيا واحد حراست در ايام واگذاري و فروش شركت كوتاهي كرده و به موقع چگونگي واگذاري، وضعيت اهليت و مشخصات خريداران، كيفيت خريد، قيمت فروش، نحوه خريد، رقم چك‌هاي معامله، برنامه سهامداران، ساير خريدهاي انجام شده به نام شركت، مسافرت‌هاي خارجي سهامداران با خانواده‌شان، حيف و ميل‌ها، جايگزيني بستگان به جاي نيروهاي متخصص و…. را به مقامات ذيصلاح گزارش نكرده بود تا به موقع و قبل از وقوع چنين حوادثي تصميم گيري شود؟ مگر فلسفه وجودي واحد حراست پيشگيري قبل از اتفاق نيست؟!
با ننه‌من غريبم در آوردن و مشكلات بلبرينگ سازي را به گردن يك راننده شوت از همه‌جا انداختن، كه بلبرينگ و كارگرانش نجات پيدا نمي‌كنند!
مشكل اين است كه سيستم مديريتي شهر ما نه تنها به دروغ‌هاي صدمن يك غاز يك به اصطلاح سهامدار بي‌سواد اغوا شده بود كه هيچ، بلكه حتي مدير منصوبش را هم در مقام تعامل كنار گذاشت تا به زعم خود چرخ صنعت توسط بخش خصوصي اين‌چنيني بچرخد!
به هرحال همه بايد پاسخگو باشند!
شايد در ظاهر بلبرينگ ورشكست شده و با خطر تعطيلي روبروست، اما در وراي قضيه، مسئولان وقت اين شهر باخته‌اند كه امتداد نگاه‌شان تا نوك دماغ‌شان بود.
//3071/6132