تبعات مهجوريت و فراموشي فرهنگ ترافيك

ادامه مطلب به اين شرح است: وضعيت ترافيك شهري در بيرجند هر روز ابعاد پيچيده تري به خود مي گيرد.
كوچه ها، خيابان ها، حتي بزرگ راه هاي اطراف شهر روز به روز شلوغ تر مي شوند و البته اينگونه به نظر مي رسد كه با افزايش جمعيت، قرار نيست شهروندان با كمي رعايت بيشتر قوانين، كمي صبوري بيشتر و كمي اهتمام و احترام افزون تر به حقوق خود و ديگران، در حل اين معضل كمكي كنند!!
تقريباً هيچ روزي نيست كه در شهر، شاهد تصادف نباشيم و تقريباً هيچ هفته اي نيست كه در داخل يا خارج از شهر، خبر كشته و مجروح شدن افراد بر اثر تصادف را نشنويم.
در ميان خبرهاي ناگوار فوتي و جرحي تصادف ها، ديدن و شنيدن صحنه و خبر مصدوميت و فوت كودكان بر اثر تصادف حداقل براي مني كه چندين صحنه فوت و جرح كودكان را از نزديك ديده ام، به شدت منقلب كننده و تأثّر آفرين است و قطعاً براي همشهريان عزيزي كه از نزديك شاهد چنين صحنه هاي دل خراشي بوده اند يا خبرهايش را شنيده اند نيز اينگونه است؛ خبرهايي كه اين روزها درباره ي فوت يا مصدوميت كودكان در تصادف هاي شهري بيشتر مي شنويم.
همان كودكاني كه به پاي بي مبالاتي ها و بي دقتي ها و بي احترامي هاي ما يا ساير شهروندان نسبت به قانون مي سوزند.
من احساس مي كنم در صورت عدم چاره انديشي براي وضعيت و شرايط خاص شهر بيرجند، ترافيك شهري در سال هاي آينده، چالش اول و مشكل اولويت دار بيرجند و حومه ي آن خواهد بود.
مشكلي كه به سرعت ابعاد مختلف به خود خواهد گرفت و متولياني را كه امروز مي توانند با صرف وقت و هزينه هاي كمتر، چاره انديشي مناسب تر كنند به چالش هاي فراگير و بزرگ دعوت خواهد نمود.
در ماه هاي اخير شهرداري، پليس راهور، شوراي ترافيك و ساير متوليان حقوقي، متحمل تلاش ها و زحماتي شده اند كه جاي تقدير دارد، هر چند هنوز هم نيازمند هم افزايي بيشتر و عميق تر است اما به نظرم مي آيد بخشي از عدم موفقيت بالاي اين تلاش ها به اين دليل است كه ما شهروندان چندان به وظايفمان عمل نكرده ايم.
قانون راهنمايي و رانندگي را هميشه مشتمل بر راه گريزهاي فراوان ديده ايم و نگاهمان به قانون نگاه معامله و داد و ستدي بوده است!
ما دچار يك سردرگمي، تضاد و تعارض و از همه مهم تر بي تفاوتي فرهنگي در حوزه ترافيك شهري هستيم. ارتقاي فرهنگ در حوزه ترافيك شهري، كاري نشدني نيست.
مي توان با يك برنامه ريزي حداكثر پنج ساله، اين فرهنگ را از شرايط كنوني به يك سطح متوسط رضايت بخش و قابل قبول رساند.
مطبوعات، ساير رسانه هاي ديداري و شنيداري مثل صدا و سيما، فضاي مجازي، آموزش و پرورش، دانشگاهها، روحانيون محترم، بهزيستي، نيروي انتظامي، سمن هاي اجتماعي و از همه مهم تر جامعه شناسان و روانشناسان و هنرمندان متعهد و دلسوز هم استاني با محوريت دفتر امور اجتماعي استانداري واقعاً براي اين موضوع به صورت ويژه برنامه ريزي كنند.
ما هم جزئي از همه ي آن افرادي هستيم كه در همين جامعه زندگي مي كنيم و لزوماً قرار نيست در برابر مشكلات و معضلات، جا خالي بدهيم يا از آنها فرار كنيم. ما مي خواهيم و مي بايد مبارزه كنيم، و مي بايد همانند بسياري از كشورها در مبارزه عليه چالش هاي فرهنگ اجتماعي پيروز شويم.
دراين صورت است كه مي توانيم براي آينده اي بهتر در حوزه ترافيك و البته با دغدغه هايي كمتر، اميد داشته باشيم.
7559* 6054