۱۸ خرداد ۱۳۹۴، ۱۶:۲۸
کد خبر: 81638641
T T
۰ نفر
آيا سازمان احيا مي شود؟/از نفس انداختن سازماني كه برنامه هاي توسعه را به نگارش درآورد

تهران - ايرنا - پايگاه اينترنتي خبرآنلاين در يادداشت دوشنبه نوشت:اكنون دولت عزم خود را بر احياي سازمان مديريت و برنامه ريزي جزم كرده با اين حال پس از گذشت دو سال از روي كار آمدن دولت تدبير و اميد، تغييرات ماهوي در ان ايجاد نشده است.

در اين يادداشت به قلم سحر شقاقي آمده است: از زماني كه محمد باقر نوبخت نماينده ادوار مجلس و دوست و ياور حسن روحاني و نزديكترين فرد به حلقه رياست جمهوري ، زمامدار و سكاندار سازمان منحله مديريت و برنامه ريزي شد، اميد مي رفت كه احيايي در خور اين سازمان، اتفاق افتد. چرا كه بنا به گفته وي شايد بتوان معدود اداره دولتي در دنيا را سراغ گرفت كه شعار انتخاباتي رييس جمهورش، احياي آن باشد و اين نشان از جايگاه و اهميت سازمان مديريت و برنامه ريزي در ايران دارد.

سازماني كه در سال 1320 براي مديريت بهتر درآمدهاي نفتي در كشور تاسيس شد و مقرر شد برنامه هاي توسعه اي براي كشور به نگارش درآورد و به صورت جامع ،وظيفه مهم توسعه در كشور راعهده دار شود.

اين سازمان با چنين وظيفه سنگيني به كار خود ادامه داد. هفت برنامه عمراني در پيش از پيروزي انقلاب اسلامي وپنج برنامه بعد از پيروزي انقلاب را در كارنامه كاري خود ثبت نمود. به جز برنامه هاي اول و دوم بعد از انقلاب كه كشور دوران جنگ را سپري مي كرد و تمام منابع كشور، صرف برنامه نظامي شد، برنامه سوم توسعه نقطه عطفي در تدوين و اجراي برنامه هاي توسعه در كشور بود .

برنامه اي كه توانست تا ميزان 80 درصد از اهداف تدوين شده را محقق كند و ايران را به مرحله تازه اي از توسعه وارد كند . در واقع برنامه اي بود براي توسعه همه جانبه كشور پس از 8 سال دفاع مقدس و الحق موفق بود .

با اين حال حلاوت اين پيروزي ديري نپاييد. نوبت به نگارش برنامه چهارم توسعه رسيد.برنامه اي كه با اهداف و آرمانهاي بالاتر و بزرگتر و با پشتوانه اي به نام چشم انداز 20 ساله كشور كه به تاييد مقام معظم رهبري رسيده بود مي رفت تا ايران را به كشوري توسعه يافته ،برخوردار از توان بالاي فناوري و علمي، سرآمد در منطقه و با محوريت اقتصاد مبتني بر دانايي تبديل كند ولي در آستانه اجرا ، دولت دچار تغيير و تحولات اساسي شد .

رييس دولت وقت اعتقادي به اين برنامه نداشت و اهداف آن را كوچك شمرد و وقعي به آن ننهاد. برنامه چهارم توسعه به محاق رفت و در عمل ، اجرايي نشد . نه تنها برنامه مذكور كنار گذاشته شد بلكه طي اقدامي بي سابقه و غير مترقبه ، مهمترين نهاد برنامه ريزي و توسعه در كشور توسط رييس جمهور وقت منحل و تبديل به يكي از معاونت هاي رييس جمهوري شد.

در واقع مي رفت كه سازمان وظايف اصلي خود را فراموش كند . تيمي جديد سرپرستي سازمان منحله را عهده دار شد كه در اولين گام، اقدام به بركناري مديران باسابقه و كارشناسان باتجربه كرد، نظام برنامه ريزي با بزرگترين چالش خود پس از انقلاب مواجه شده بود.

در هنگامه اي كه كشور ، بالاترين درآمدهاي نفتي را تجربه كرده بود ، سازمان مديريت و برنامه ريزي به عنوان ناظر و تنها متولي توسعه در كشور ، منحل شد و آثار و پيامدهاي اين انحلال ديري نپاييد كه گريبانگير كشور شد .

ايراني كه طبق سند چشم انداز بيست ساله و قانون برنامه چهارم توسعه قرار بود كشوري توسعه يافته و دست يافته به جايگاه اول اقتصادي ، علمي و فناوري در مقياس منطقه اي باشد الزام هايي پيش رو داشت با اين حال پيش شرط هاي اوليه آن يعني مباني چشم انداز با بي اعتنايي صرف مواجه شد و دولت وقت ، بزرگترين و مهمترين نهاد متولي توسعه در كشور را از نفس انداخت.

از نفس انداختن سازمان مي توانست دلايل متعددي داشته باشد اكنون كه قريب به ده سال از انحلال اين نهاد بزرگ تصميم سازي در كشور مي گذرد شايد بتوان به دلايل پيدا و پنهان آن بيشتر پرداخت.

يكي از مهمترين دلايلي كه كارشناسان با سابقه به آن اشاره مي كردند پيش داوري هاي عقيدتي از سوي برخي افرادي بود كه عنوان مي كردند اين سازمان آمريكايي است و تحصيلكرده هاي غربي درآن فعاليت مي كنند. اين ايده سبب شد تا افكاري براي محدود كردن اختيارات سازمان مطرح شود از جمله وظيفه توسعه استاني به استانداري ها محول شد كه بعدها صدمات جبران ناپذير آن از جمله اجراي طرح هاي غير اقتصادي و نيز هدر رفت منابع بر همگان مسجل شد.

همچنين وظيفه معاونت فني نيز كه نقش مهم و بي سر و صدايي در استاندارد كردن بسياري از فعاليت هاي عمراني كشور از قبيل ساخت و سازها و نظارت بر انتخاب و عملكرد مهندسين مشاور و پيمانكارها و.. داشت دچار ابهام شد و همين مسئله ضربه جبران ناپذيري بر پيكره طرح هاي عمراني وارد كرد.

اگر بخواهيم در مورد مهمترين رسالت سازمان برنامه صحبت كنيم بهتر است بگوييم در طول قريب به 70 سال اين سازمان سعي كرد تا درآمد نفت را كه درآمدي تجديد ناپذير است به ظرفيت هاي ماندگار و پايدار به صورت زيربنايي در بخشهاي مختلف از جمله صنعت، كشاورزي، بازرگاني و... تبديل كند . آنچه پس از انحلال با بي اهميت شدن سازمان و بي توجهي به الزامات برنامه هاي توسعه رخ داد اين موضوع اصلي را با مخاطره مواجه كرد و ديگر آينده سازي ملاك تصميم گيري نبود.

با وجود سازمان برنامه اي كه خاصيت خود را از دست داده آنچه قرباني شد آينده و آيندگان بود .كشور در گرداب روزمرگي دچار شد به همين دليل با وجود شرايطي كه قيمت هاي بالا و بي سابقه نفت در طول سال هاي 88-85 بوجود آمد ، كمبودهاي فراواني را شاهد بوديم و اين درآمدهاي بالا نتوانست كمكي به رشد و توسعه كشور باشد.

اكنون دولت عزم خود را بر احياي سازمان مديريت و برنامه ريزي جزم كرده با اين حال پس از گذشت دو سال از روي كار امدن دولت تدبير و اميد تغييرات ماهوي در ان ايجاد نشده است .

كارشناسان قديمي از آنجا رفته اند و عليرغم تصور عموم مبني بر بازگشت آنها به سازمان چنين دعوتي از سوي محمد باقر نوبخت صورت نگرفته است. مديران محمود احمدي نژاد هنوز بر سر كار هستند .كارشناسان داراي توان و تجربه 20 تا 25 سال كه به راحتي مسايل را مي شناسند و صاحب نظر هستند ، از سازمان رفته اند و در نيروهاي انساني شكاف بزرگي ديده مي شود . از طرفي ساختار تشكيلاتي به صورت صوري طراحي شده ولي به صورت عيني و ملموس ضعيف و شكننده است.

سبك مديريتي سازمان از پس از انحلال ، فاقد تحليل كارشناسي است و ديگر به توان آنها متكي نيست و همين امر كيفيت تصميم گيري ها را با افت شديد مواجه كرده است .

در واقع مي توان گفت شرايط فعلي با وجود احياي صوري نشاني از سازماني پويا و تصميم ساز براي هدف بزرگي چون دستيابي به توسعه ندارد.

منبع: پايگاه اينترنتي خبرآنلاين

اول**1577
۰ نفر