شتاب توليد آثار سينمايي در فاصله كمتر از پنج ماه تا جشنواره سي و سوم فيلم فجر رو به افزايش گذاشته و در اين ميان بسياري از سينماگران در پي جذب مشاركت مالي از نهادهاي حاكميتي و دولتي به ويژه سازمان سينمايي هستند اما آيا رويكردي در پيش گرفته شده تا سازمان سينمايي بر روي آثاري سرمايه گذاري نكند كه قدرت جلب نظر منتقدان و توان بازگشت سرمايه را از طريق گيشه ندارند؟
به گزارش «تابناك»، 133 روز ديگر، زنگ سي و سومين جشنواره فيلم فجر به عنوان مهمترين رويداد فرهنگي ساليانه كشور به صدا در خواهد آمد و رقابت فيلمسازان براي به دست آوردن سيمرغهاي محدود اين رويداد آغاز خواهد شد؛ رقابتي كه در اين دوره به واسطه كاهش تعداد سيمرغها افزايش خواهد يافت و به همين دليل برخي فيلمسازان ترجيح دادند كه آثارشان را به جشنواره نياورند و به يك باره راهي سينماها نمايند و براي فروش بيشتر آثارشان تلاش نمايند.
اما در عين حال بسياري از فيلمسازان از ماههاي گذشته در تلاش بودهاند و حال نيز به همين كوشش ادامه ميدهند تا با اعتبارات عمومي قابل توجه كه از نهادهاي حاكميتي يا دولتي بالاخص مركز گسترش سينماي مستند و تجربي و بنياد سينمايي فارابي دريافت ميكنند، آثارشان را بسازند و با توجه به تيپ اين كارگردانها، آثار برخي از ايشان به اكران نميرسد و توقيف ميشود و آثار گروهي ديگر نيز با پسوند فاخر همراه شده و در گيشه شكست ميخورد و توان جذب مخاطب را نخواهد داشت.
به همين دليل سازمان سينمايي در رويهاي متفاوت، در برابر پيشنهادها براي توليد آثار، اقدام به مشاركت نسبي كرده و مشاركت در اكثر پروژهها را منوط به حضور سرمايه گذار ديگري نموده تا سازندگان با جذب سرمايه دولتي، اثري شخصي كه فاقد جذابيت براي مخاطب نباشد را نسازند و با توجه به ورود سرمايه بخش خصوصي به پروسه توليد اثر سينمايي، كارگردان خود را متعهد به ساخت اثري بنمايد كه توان جذب مخاطب و فروش در سينماي ايران (به عنوان مهمترين نشانه برخورداري از مخاطب) را داشته باشد.
مدعيان توليد فيلم سينمايي موفق، «چك تضمين» ميدهند؟
با استمراربخشي به اين رويكرد در ماه هاي اخير، با توجه به عدم بازگشت سرمايه بسياري از اين پروژهها -به واسطه مخاطب محدودي كه بسياري از آنها دارند- بخش خصوصي حاضر به مشاركت مالي نشده و طبيعتاً سازمان سينمايي و نهادهاي زيرمجموعهاش نيز به همين نسبت اقدام به مشاركت مالي نكردهاند و بدين ترتيب ميلياردها تومان از اعتبارات عمومي كه قرار بود تحت عنوان دهان پر فيلمهاي فاخر بر باد برود و ثمرهاش آثاري شود كه كسي حاضر به خريد بليت سينما براي تماشايش نيست، براي مشاركت چندصدميليوني در تعداد بسيار بالايي از پروژهها حفظ شد.
واقعيت آن است كه در هيچ نقطهاي از جهان به جز كشورمان، آثاري با هزينه سنگين براي بيان يك موضوع حساس توليد نميشوند كه توان بازگشت سرمايهشان را نداشته باشند و تمام فيلمهاي هاليوودي تنها زماني توليد ميشوند كه توجيه اقتصادي داشته باشند و آثاري كه در امريكا با مضاميني ضد ديگر كشورها توليد ميشود نظير «ديكتاتور» و سه گانه «سيصد»، تنها پس از آنكه سوددهياش مشخص شده، كليد خورده و يا به قسمت دوم و سوم رسيده و طبيعتاً وقتي فيلمي سوددهي نداشته باشد، به منزله فقدان مخاطب است و در نهايت چه دليلي براي سرمايه گذاري در فيلمي است كه توان آوردن تماشاچي به سينما و انتقال پيامش را ندارد؟
طرح موضوع توليد «فيلمهاي شخصي» نيز در همين راستا مورد نقد است و اگر كارگرداني در پي توليد فيلم شخصي است و در زمان ساخت اثرش به مخاطب عام توجهي ندارد، نبايد انتظار داشته باشد بودجهاي بسيار سنگين از محل بيت المالي كه به همين مخاطب عام تعلق دارد براي فيلمش هزينه شود و بنابراين انتظار ميرود نهادي زيرمجموعه سازمان سينمايي نيز در پروژههايي سرمايه گذار نكنند كه دغدغه شخصي برخي فيلمسازان است و نسبتي با فضاي جامعه كنوني ندارد.
با اين حال اگر فشارها براي توليد چنين آثار به نهادهاي سرمايه گذار در حوزه سينما -حتي خارج از بدنه دولت- افزايش يافت و برخي از اين نهادها در آثاري سرمايه گذاري كردند كه برخلاف ادعاي كارگردان در جذب مخاطب حرفي براي گفتن نداشت، تنها راه باقي مانده مطالبه «چك تضمين» از سازندگان اثر است تا سازندگان اين تيپ فيلمها نيز احساس تعهد براي خلق اثري خوش ساخت و داراي ظرفيت جذب مخاطب داشته باشند و فيلمهاي ميلياردي براي صندليهاي خالي اكران نشوند.
اول ** 1521
تهران - ايرنا - اتفاق مهمي كه با اين رويكرد رخ ميدهد اين است كه با توجه به عدم بازگشت سرمايه بسياري از اين پروژهها -به واسطه مخاطب محدودي كه بسياري از آنها دارند- بخش خصوصي حاضر به مشاركت مالي نشده و طبيعتاً سازمان سينمايي و نهادهاي زيرمجموعه نيز به همين نسبت اقدام به مشاركت مالي نكردهاند.