۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۳۹
کد خبر: 83307105
T T
۰ نفر

با سي‌سي تا بيست سي

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۳۹
کد خبر: 83307105
با سي‌سي تا بيست سي

تهران- ايرنا- برخي از كنشگران سياسي بسيار علاقه‌مند هستند كه جنبش سياسي اصلاح‌طلبانه را به جنبش خياباني تبديل كنند. آنان گمان دارند كه در خيابان مي‌توان حرف نهايي را زد و در خيابان است كه زندگي سياسي رقم مي‌خورد.

عباس عبدي در يادداشتي در روزنامه اعتماد، نوشته است: خيلي صريح و آشكار بايد بگويم كه بنده از مخالفان جنبش‌هاي خياباني هستم. حضور در خيابان را فقط در شرايط بسيار خاصي مي‌توان پذيرفت و هيچگاه يك قاعده نبايد باشد. البته در كشورهايي كه دموكراسي و حاكميت قانون نهادينه شده است، حضور خياباني معنادار است ولي حضور خياباني به عنوان يك قاعده و روش ابراز قدرت و موضع سياسي، محصول توسعه و پيشرفت است و نه عامل آن. آنان كه از خيابان دفاع مي‌كنند، مخالفان با حضور خياباني را معمولا با تحليل‌هاي روان‌شناسي و اينكه ترس دارند يا منافع‌شان ايجاب مي‌كند، تخطئه مي‌كنند.

من در مقام تاييد و رد اين انگيزه نيستم زيرا در نتيجه استدلال بنده فرقي ندارد، زيرا كسي كه بر اساس تهور و شجاعت به حضور خياباني توصيه مي‌كند، در موضع حقانيت قرار ندارد. چون شجاعت و تهور يا ترس مبناي داوري براي درستي يا نادرستي سياست‌ها و اعمال نيست. چه بسا ترس منطقي‌تر از تهور و بي‌باكي باشد! حضور خياباني را بايد براساس منطق اين حضور و نيز تبعات و نتايج و دستاوردهاي احتمالي‌اش ارزيابي كرد. حضور خياباني در جوامع در حال توسعه كه رقابت سياسي نهادينه نشده و مورد احترام نيست، ظرفيت آن را دارد كه به سرعت راديكال شود، زيرا اگر ما‌به‌ازاي سياسي حضور خياباني منجر به گفت‌وگوي سياسي طرفين دعوا نشود - كه به طور معمول نخواهد شد - هميشه با چالش جدي مصالحه نكردن و رفتن به سوي تقابل مواجه مي‌شود.

حضور خياباني در اين جوامع از الگوهاي شناخته شده تبعيت مي‌كند. ابتدا و در روزها و هفته‌هاي اول با افزايش قدرت حاضران در خيابان مواجه مي‌شود. اين افزايش قدرت آنان را در مسير خود ثابت‌قدم‌تر مي‌كند. در اين مرحله كوتاه آمدن ضد ارزش مي‌شود و فرآيند سياسي و مطالبات تندتر و تندتر مي‌شود. در ادامه از چند حال خارج نيست، يا جنبش خياباني تغيير ماهيت مي‌دهد و به درگيري مسلحانه و خشونت تبديل مي‌شود يا با همان وضع ادامه مي‌دهد و پيروز مي‌شود يا ضعيف و خسته مي‌شود و مسير افول را پيش مي‌گيرد. در اين مرحله آخر حكومت است كه ديگر علاقه‌اي به گفت‌وگو و مصالحه ندارد. به ظاهر اتفاق نظر وجود دارد كه حالت اول و سوم مطلوب نيست و بايد از آن پرهيز كرد. ولي هيچ تضميني براي اينكه يك جنبش خياباني به اين دو وضع دچار نشود، وجود ندارد.

ضمن اينكه رخ دادن اين دو حالت محتمل‌تر است. ولي حتي پيروزي هم معلوم نيست كه نتايج مطلوبي داشته باشد. چرا؟ به اين دليل كه تحولات اجتماعي و سياسي را در عمل و فقط به مبارزه سياسي و كنش ميداني و خياباني تقليل مي‌دهد. ضمن آنكه جنبش خياباني، چنان فضاي رمانتيك و خيالي ايجاد مي‌كند كه مشاركت‌كنندگان را از عقلانيت ابزاري به كلي دور مي‌كند و در نتيجه به وضعيت‌هايي تن خواهند داد كه پيش از جنبش خياباني به مخليه آنان هم خطور نمي‌كند. جنبش خياباني كه به سرعت تبديل به تقابل و شورش مي‌شود ساختار كنش سياسي را به كلي تغيير مي‌دهد و در ساختار جديد عاملان و كنشگران، پوسته‌اي از عامليت را خواهند داشت و در هسته، اسير و تابع ساختار جديد مبارزه هستند.

بهار عربي تجربه بسيار خوبي براي الگوهاي گوناگون اين جنبش‌هاي خياباني بود كه در ابتدا همه ناظران را به وجد آورده بود. ولي نتيجه آن همه اميد و آرزو چه شد؟

در تونس كه موفق‌ترين آنها تلقي مي‌شود، يك مقام رژيم گذشته در سن پيري به رياست‌جمهوري رسيد تا بلكه قدري از التهابات كم شود و شرايط ثبات پيدا كند. خب اگر قرار به اين بود كه احتمالا با يك حركت آرام نيز اين اتفاق رخ دادني بود.

در ليبي، خيابان تبديل به ميدان جنگ شد و پس از 7 سال چيز چنداني از آن جامعه باقي نمانده است. حالا بايد ژنرال حفتر از كهنه افسران قذافي درصدد جارو كردن بقاياي زباله‌ها سياسي و اجتماعي اين جنبش عمومي باشد.

در مصر كه آن همه تلفات داد، يك ژنرال رفت و در نهايت ژنرال سيسي آمد تا پس از كودتا و سوار شدن بر انتخابات با همين ابزار تا 11 سال ديگر يعني سال 2030 نيز دوره رياست‌جمهوري خود را تمديد كند.

وضع يمن و سوريه فاجعه‌بارتر از آن است كه نياز به توضيح باشد. پيش‌تر هم نتيجه اين جنبش در الجزاير و سودان حكومت‌هاي نظامي پادشاهي! ديده شده بود. همه اينها با جنبش خياباني آغاز شده است. اجازه دهيد درباره سرنوشت حركت‌هاي خياباني در ايران سخني گفته نشود كه موجب كدورت خواهد شد!

*منبع: روزنامه اعتماد،1398،2،18
**گروه اطلاع رساني**1893**2002**

سرخط اخبار پژوهش