۲۴ بهمن ۱۳۹۷، ۱۵:۳۶
کد خبر: 83208233
T T
۰ نفر
انقلاب اسلامي متعلق به همه ايرانيان - شاهين سپهراد *

اروميه - ايرنا - كلمه ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻛﻪ در ﻓﺎرسي از ﻛﻠﻤﻪ ﻋﺮبي آن ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه ﺑﻪ ﻣﻔﻬﻮم رﺳﻴﺪگي ﺑـﻪ كار مردم، اﺻﻼح ﻛﺎر دﻧﻴﺎ، هموار كردن مسير براي آﺧﺮت خير ﻣﺮدم و ﺗﺪﺑﻴﺮ و اداره زﻧﺪگي ﻣﺮدم است كه در اصطلاح به «ﻋﻠﻢ اﺻﻼح ﻛﺎر دﻧﻴﺎ و آﺧﺮت ﻣﺮدم و ﺗﺪﺑﻴﺮ و اداره زﻧﺪگي ﻣﺮدم» به كار مي رود.

اﻣﺮوزه ﺳﻴﺎﺳﺖ و ﻗﺪرت اﺑﻌﺎد ﭘﻴﭽﻴﺪه ﺗﺮي ﺑﻪ ﺧـﻮد گرفته است و از ﻧﺨﺒﮕﺎن ﺳﻴﺎﺳﻲ، اﺣﺰاب، ﺗﺎ رﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎ و ﻧﻬﺎدﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ اﺟﺘﻤﺎعي كه در شكل گيري قدرت تاثير دارند، ﺣﺪاﻗﻞ از ﺳﻴﺎﺳﺖ متاثر مي ﺷﻮﻧﺪ.
اكنون كه كشور در فرآيند فراز و نشيب هاي نوسازي، توسعه و بحران هاي آن قرار دارد، تقاضاي مشاركت سياسي نيز رو به افزايش است و شاخصه اصلي توسعه سياسي به مشاركت سياسي بستگي دارد.
بسياري از متفكران لازمه تبديل «مشاركت توده اي» به «مشاركت فعال و سازمان يافته» را در تاسيس احزاب به معناي واقعي كلمه مي دانند و آن را مرحله تكميلي از مراحل انقلاب اسلامي به شمار مي‌آورند كه چنين امري در جهت تضمين تداوم و تعادل نظام ضروري است.
احزاب و جريان هاي سياسي يكي از ضرورت هاي زندگي جوامع بشري در دوره مدرن محسوب مي‌شود به ‌طوريكه يكي از موثرترين نهادهاي تاثيرگذار بر روند تصميم گيري و اجرايي كشور و به عنوان حلقه رابط بين مردم و حاكميت سياسي عمل مي كند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي شاهد پيدايش احزاب مختلف سياسي با آرمان ها و عقايد گوناگون بوديم اما با گذشت نزديك به چهار دهه از پيروزي انقلاب هنوز هيچكدام از احزاب نتوانسته كار واقعي احزاب از جمله مشاركت سياسي، جامعه پذيري سياسي و ارتباطات سياسي را انجام دهد و در اين بين متاسفانه ليدرهاي جريان هاي سياسي نقش احزاب را تا حدودي بر عهده گرفتند كه خود به آفت هايي در عرصه سياسي كشور منجر شده است.
نگرش به احزاب «سيستماتيك، ساختاري و كاركردي» بوده و اين در حالي است كه شخص محور بودن جريان هاي سياسي در حداكثر مواقع فاقد اين قابليت هاست؛ همين موضوع ملاك و ريشه‌اي تعيين‌كننده با كمترين مقياس خطا براي جريان‌شناسي جمهوري اسلامي است.
ليدرهاي جريان هاي سياسي به دليل متعهد نبودن به مرامنامه و اساسنامه اي خاص در طول زمان دچار تغيير شگرفي در نوع نگرش به مسائل مي شوند كه همين امر حاميان يك جريان سياسي را دچار سياست زدگي مي كند و حتي به پايگاه اجتماعي نظام يا يك حكومت آسيب مي زند.
آنچه تا به اينجا به آن اشاره شد خيلي‌ها را وادار به آن كرده تا تقسيم‌بندي‌هاي حزبي و سياسي را كاملا بي‌اساس تفسير كرده و «انقلابي و غيرانقلابي» را مطرح كنند؛ 2گانه‌اي كه معيارهاي مشخصي را براي انقلابي بودن تعيين نكرده و زمينه را براي سوء استفاده هاي سيستماتيك در ضربه زدن به پايگاه اجتماعي نظام اسلامي هموار مي كند.
نمي‌توان براي هر اظهارنظر متفاوت و انتقادي برچسب ضديت با انقلاب زد زيرا غالب جريان‌ها و بازيگران سياسي ايران با وجود تفاوت در تفسيرشان مسير خود را امتدادي از انقلاب تصور كرده و به دفاع از آن پرداخته‌اند.
واقعيت آن است كه از روز نخست پيروزي انقلاب اسلامي جرياني كه «ضديت» با آن را در دستور كار خويش قرار داده، هيچگاه نتوانسته تبديل به يك بازيگر فعال و كنشگر موثر شود و رقابت، هميشه بين خوانش‌هايي بوده كه هركدام با تفسير خود در چهارچوب انقلاب اسلامي تعريف مي شدند.
البته بايد توجه كرد كه يك جريان كوچك سياسي كه اتفاقا نفوذ چشمگيري نيز در قدرت دارد، به دليل تثبيت خود و تلاش براي تضعيف نقش رقيب در اداره كشور بازي خطرناكي را آغاز كرده كه منجر به تعريف منتقدان در صف معاندان مي شود.
پيش تر اصلاح طلب و اصولگرا هر 2 در قالب نظام جمهوري اسلامي اما با سلايق متفاوت تعريف مي شد اما با جايگزيني انقلابي و غيرانقلابي به جاي اصولگرا و اصلاح طلب ديگر قواعد بازي تغيير مي كند و با يك رويكرد غيرمسوولانه، منتقدان ساده نظام به آغوش معاندان هدايت مي شوند.
تحرك دشمنان نظام اسلامي در شبكه هاي اجتماعي نيز نشان مي دهد كه آنان از اين تقسيم بندي سياسي خوشنود هستند و تمام تلاش خود را براي بهره مندي از اين فرصت به كار گرفته اند.
دشمن اين بار نه تنها درصدد سوءاستفاده از وضعيت نابسمان اقتصادي و تزريق نااميدي به جامعه بوده بلكه در رويكردي جديد در تلاش است تا با بهره مندي از تقسيم بندي سياسي «انقلابي و غيرانقلابي»، همان منتقداني را كه در جريان اصولگرايي و اصلاح طلبي در تلاش براي بهبود وضعيت جامعه بودند را در غالب اپوزيسيون تعريف كرده و ساماندهي كند.
وحدت و همبستگي در ميان هر ملتي موجب تلاش مشترك براي دستيابي به اهداف ملي و مانع وقوع طغيان‌ها و كينه‌توزي‌ها مي‌شود و در موقعيت بسيار حساس كنوني كشور هم دشمنان ملت ايران تمام امكانات و ابزارهاي انحصاري بين‌المللي خود را به كار گرفته‌اند تا به طرق مختلف به امنيت و وحدت ملي ايران ضربه بزنند تا بتوانند نفوذ و سلطه استعماري خود را تحميل نمايند.
لزوم اتحاد و هوشياري در برابر تلاش تبليغي و جنگ رواني دشمنان براي ايجاد تفرقه به بهانه قوميت، مذهب و گرايش‌هاي صنفي از موضوعات مورد تاكيد رهبري در پيام نوروزي بود كه رويارويي با آن ريشه‌ا‌ي تاريخي دارد.
يكي از مشكلات بزرگ و اساسي جامعه و نظام ما در همين جا نهفته است كه متأسفانه اصل اساسي اسلام (اصل اتحاد) در جامعه ما به فراموشي سپرده شده و جاي خود را به خصومت، تحريك، تسويه حساب سياسي و افراط و تفريط در موضع گيري و آن‌هم در جهت بر هم زدن وحدت مابين خانواده بزرگ انقلاب اسلامي داده است.
خبرنگار ايرنا
3214/3072
۰ نفر