۱۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۰۰
کد خبر: 83129155
T T
۰ نفر
وضعیت آموزش، گلوی زبان فارسی را می فشارد

تهران- ایرنا- تصدی گری دولت، فقدان الگوهای زبانی در فضای مجازی، رویكرد جامعه روشنفكری، كاركرد نهادهای آموزشی و توطئه های مداوم با منشا خارجی از دید یك پژوهشگر زبان فارسی سبب ساز چالش های جدی پیش روی زبان ملی ما شده است.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش‌های خبری ایرنا، در جریان سفر هفته گذشته رئیس جمهوری به استان سمنان و زادگاهش، سخن گفتن وی با همشهریان و لطیفه گفتن به زبان سرخه ای بهانه ای شد تا سرنوشت گویش های در حال زوال ایرانی مورد توجه قرار گیرد.
این در حالی است كه فراتر از نگرانی درباره گویش ها برخی می گویند زبان فارسی خود با چالش هایی جدی مواجه است و شماری حتی اوضاع این زبان را بحرانی توصیف می كنند.
آیا زبان فارسی به راستی در معرض خطر قرار دارد؟ اگر چنین است چرا مواجهه ما تا این اندازه منفعلانه و بی رمق است. پژوهشگر ایرنا در این خصوص با «مهدی صالحی»، پژوهشگر زبان فارسی و دبیر انجمن ویرایش و درست‌نویسی گفت وگو كرده‌است.
صالحی معتقد است، برخی كاركردهای نهادهای آموزشی سبب ساز تخریب زبان فارسی است. همچنین در جامعه روشنفكری برخی نه تنها به زبان فارسی افتخار نمی‌كنند، بلكه بارها آن را عامل توسعه نیافتگی معرفی كرده‌اند.
صالحی همچنین به انزوای زبان فارسی در عرصه بین الملل اشاره می‌كند و ریشه‌های آن را مكر استعمار و سیاست‌گذاری غلط می‌داند. از نظر وی مهم‌ترین اقدام برای خروج از این وضعیت غیرحاكمیتی و غیرانحصاری كردن سیاست‌گذاری در عرصه زبان فارسی است. در ادامه متن كامل مصاحبه را می‌خوانیم.

**ایرنا: دیدگاه های متناقضی درباره وضعیت كنونی زبان فارسی وجود دارد؛ برخی آن را زبانی پویا و گروهی درگیر بحران تلقی می كنند. شما چه توصیفی از شرایط حال حاضر زبان فارسی دارید؟
* صالحی: كسانی كه معتقدند زبان فارسی در معرض خطر قرار ندارد، بیشتر به میراث مكتوب این زبان توجه می‌كنند. اما آیا جز این است كه زبان باید بین كاربران و گویشورانش زنده باشد؟ زبان فارسی دست كم 400 زیرشاخه دارد. از هر دهی به ده دیگر از هر شهری به شهر دیگر، ذخایر زبانی حیرت‌برانگیزی دارد. آیا گویشور زبان فارسی به زبان و گویش خود می‌بالد یا آن را مایه خجالت می‌داند. زبان فارسی بین مردم چه جایگاهی دارد؟ مردم با استفاده از چند كلمه صحبت می‌كنند؟ چقدر شعر و مَثَل در حافظه دارند؟ و از همه مهم‌تر، چقدر توان نوشتن دارند؟ امروز هم دانشجویان و هم استادان دانشگاه و حتی حوزویان، با بحران نوشتن مواجه و معتقدند اندیشه‌‌هایی در سر دارند كه نمی‌توانند آن‌ها را به‌خوبی بیان كنند. در جامعه‌ای كه توانایی نوشتن ضعیف است، چطور می‌توان از قدرت زبان آن دفاع كرد؟ ممكن است زبان فارسی كاملاً نمیرد اما با بی‌رمقی زبان و از آن مهم‌تر با بی‌ارزشی زبان چه باید كرد.
گویشور فارسی به زبان فارسی افتخار نمی‌كند و زبان فارسی، فقط ابزاری است كه با آن می‌رویم به نانوایی و نان می‌خریم اما برای پیشرفت، توسعه یا ساختن زندگی و روابط انسانی و جهانی، مایه‌ور نشده یا از مایه‌های آن بهره‌برداری نشده است.

** ایرنا: در مقایسه با دیگر زبان ها در سطح جهان چه؟ وضعیت ما چگونه است؟
*صالحی: فارسی زمانی شرق و غرب عالم را زیر بانگ و آهنگ خود داشت و در دل دشمنان این مرز و بوم هم خانه كرده‌ بود. دربار عثمانی كه دشمن خونی صفویه بود، به فارسی می‌گفت و می‌نوشت و فرمان می‌داد و سلطان عثمانی شاهنامه‌خوان مخصوص داشت. در هند و چین و كشورهای دیگر هم زبان فارسی نفوذ حیرت‌انگیزی داشت.
امروزه زبان فارسی، از سر مكر استعمار، گویشوران و فرزندان معنوی‌اش را در هند، چین، تركیه و اروپا از دست داده و دور نیست كه افغانستان را هم از دست بدهد. زمانی زبان فارسی زبان دوم كشورهای شمال آفریقا بود؛ اما امروزه هیچ اثری از آن نیست. كرسی‌های زبان فارسی روزبه‌روز كمتر و حتی تعطیل می‌شود.
واقعیت این است استعمارگری كه تلاش كرد زبان‌های كشورهای تحت استعمار را از بین ببرد، برای تضعیف زبان فارسی نیز تلاش می‌كند. ممكن است برخی این را توهم توطئه بدانند اما دید تاریخی آن را انكارناپذیر می‌كند.

** ایرنا: در چنین اوضاعی گسترش شبكه‌های مجازی چه تاثیری بر زبان فارسی گذاشته ‌است؟
* صالحی: شبكه‌های مجازی و به اصطلاح جدید، بستر فجازی مثل یك تیغ دو دم عمل می‌كند. از این جهت كه فضای عمومی را گسترش داده و امكان حضور همه دیدگاه‌ها و صداها را بدون توجه به طبقه اقتصادی فراهم كرده، بسیار مفید و بی‌نظیر است و حتی باعث شده بسیاری از افراد، گرچه هرزخوان شده‌اند، ولی اهل مطالعه شده‌اند.
اما جریان‌سازان این فضا و بستر چه كسانی هستند؟ آیا كسانی هستند كه به زبان و هویت بومی و ملی اهمیت می‌دهند یا نه؟ به‌خصوص زبان كه بُعد محوری در هویت‌سازی دارد، اینجا هم تحت تأثیر مدها، بی‌اعتنایی‌ها و حتی تخریب‌ها قرار می‌گیرد.
كاربر زبان فارسی در عرصه مجازی با متن‌هایی مواجه است كه از غلط و درستی آن‌ها اطلاعی ندارد و منبعی برای صحت‌یابی در دسترس او نیست. همچنین این گویشور در برابر هجوم انواع نوشته‌ها، تعابیر، سرمشق‌های زبانی، الگوهای زبانی و امثال این‌ها است. دیگر اینكه در فضای مجازی، گویش‌های زبان فارسی هیچ الگویی ندارند كه بر اساس آن‌ها فرد بتواند گویش خود را پیش ببرد. در این وضع، افرادی كه قدرت تحلیل و توانایی تشخیص در عرصه زبان را نداشته باشند، ویروس‌پذیرند و خودشان منتشركننده این ویروس‌های زبانی. بدین ترتیب، الگوهای نادرست زبانی مدام تكثیر و منتشر می‌شوند.
متاسفانه ما برای زبان فارسی در عرصه مجازی، نه ابزار لازم را فراهم كرده‌ایم و نه فعالان را آموزش داده‌ایم، نه آیین‌نامه‌ای تدوین كرده‌ایم، نه راهبرد داریم و نه مسیر و سیاستی مشخص. اگر هم چیزی تدوین شده، یا منتشر نشده یا در اجرا پیگیری نشده است. به نظر می‌رسد زبان فارسی در عرصه مجازی بدون متولی رها شده ‌است.

** ایرنا: نهادهای آموزشی، مدرسه و دانشگاه و حوزه، در این زمینه چطور عمل می‌كنند؟ آیا در محافظت از زبان فارسی موفق‌اند؟
* صالحی: این نهادها نه تنها علاقه‌افزا نبوده‌اند، بیشتر نقش مخرب داشته‌ و علقه فرزندان ما را به زبان فارسی از بین برده‎‌اند. طبق بررسی یكی از شركت‌های بازی‌ساز در مدارس، درباره علاقه‌مندی دانش‌آموزان به دروس مختلف، 95درصد دانش‌آموزان از درس زبان فارسی و بازی مرتبط با آن متنفر بوده‌اند.
پروژه آموزش زبان فارسی در مدارس، پروژه‌ای كاملاً شكست‌خورده است. دلیل مهم آن هم این است كه ما لذت زبان فارسی را به فرزندانمان نچشانده‌ایم. البته از معلمانی كه یا خود نچشیده‌اند یا مهری با آن ندارند یا از سر رفع تكلیف یا ناچاری به كلاس می‌آیند، بیش از این انتظاری نیست. از كتابی هم كه قرار است موضوع تست باشد، نمی‌توان انتقال دانش زبانی انتظار داشت.
بچه‌های ما در مدرسه، چقدر شعر یا ضرب‌المثل یا داستان می‌خوانند یا حفظ می‌كنند؟ چه میزان از توانمندی‌های زبانی مانند نگارش و گفت‌وگو برخوردارند؟ در این وضع، چه انتظاری هست كه شهروندانی توانمند در عرصه زبان داشته باشیم؟ حتی دانشگاه هم این خلا را پر نمی‌كند. معضل بزرگ دانشجویان و استادان، در دانشگاه و حتی طلاب حوزه علمیه این است كه نمی‌توانند آنچه در ذهن دارند، بنویسند. ما به آدم‌های لال بدل شده‌ایم. فرهیختگان ما لال‌اند. كسانی كه نتوانند منسجم و منظم بنویسند، چه بسا نتوانند استنباط مشخصی به دست دهند یا تحلیل و تببین كنند.
فردی كه از نوشتن عاجز است، از توصیف و تببین و تحلیل هم عاجز است و حتی اگر عاجز نباشد، نمی‌تواند این دانش را ذخیره یا بیان كند. حال كه ما چنین توانمندی‌هایی نداریم و حتی در باب آن‌ها پژوهش نمی‌كنیم، هر پارویی كه در این دریا بزنیم، ما را به گرداب می‌برد و امیدی به ساحل رشد و فهم و ترقی وجود ندارد.
از طرف دیگر در دنیای جدید، چندین رشته دانشگاهی بسیار جدی و مهم برای پژوهش درحوزه زبان شكل گرفته و درخصوص زبان‌ها از زوایای شناختی، فلسفی، جامعه‌شناختی و... تحقیق می‌كنند. اما ما حتی واحد درسی جامعه‌شناسی زبان یا فلسفه زبان فارسی و مانند آن را نداریم و چهره علمی جریان‌ساز نداریم و پژوهش‌های مرتبط بسیار ضعیف هستند. بی‌تردید ما نیازمند پژوهشكده‌ای خاص برای زبان فارسی هستیم تا زبان‌شناسان، فیلسوفان، جامعه‌شناسان، مردم‌شناسان و... را با رویكردهای جدید و منتهی به كاربرد، دور هم جمع كند و به تولید دانش بپردازد.

** ایرنا: مواجهه جامعه روشنفكری با زبان فارسی و اوضاع آن چگونه است؟ آیا حساسیت لازم را دارند؟
* صالحی: متاسفانه زبان فارسی هیچ‌گاه دغدغه جامعه روشنفكری ما نبوده و حساسیت لازم در این خصوص وجود نداشته است. اگر هم توجهی به زبان فارسی بوده بیشتر از زاویه نقد و تخریب بوده‌.
بعد از مشروطه، روشنفكران ما یا درباره زبان فارسی سكوت كرده‌اند یا به بدگویی از آن و كم‌وكوتاه‌كردن جایگاه آن مشغول بوده‌اند. در هر جا كه علوم انسانی زمین خورده است، متفكران به اولین جایی كه توجه كرده‌اند، زبان بوده و همه عقب‌افتادگی‌ها و شكست‌‌ها را به گردن باریك زبان فارسی انداخته‌اند. البته كسی هم به آن‌ها نگفته كه شما كاری برای این زبان نكرده‌اید كه حالا انتظاری از آن دارید. همین سال گذشته، استاد اقتصاد سرشناس دانشگاه اصفهان حمله سختی به زبان فارسی كردند و آن را عامل توسعه‌نیافتگی ایران دانستند. عجیب آنكه هیچ صدایی در پاسخ به ایشان درنیامد. كسی نگفت شما توسعه‌مداران كه همه سرمایه‌های مادی و معنوی را خرج مدرنیزاسیون خودپنداشته كردید و از ابتدا به زبان بی‌اعتنا بودید، حق ندارید شكست‌ها را به گردن زبان بیندازید. مگر چه هزینه‌ای برای آن كرده‌اید كه بازخورد می‌طلبید؟
اگر هیچ خطری زبان فارسی را تهدید نكند، ناآگاهی و گاه دشمنی متفكران ما، بزرگ‌ترین خطر است. همان‌طور كه بعد از مشروطه تلاش كردند خط را عوض كنند یا زبان اصلی را عوض كنند. روشنفكران ما، بجز اندكی كه روزبه‌روز از تعدادشان كم می‌شود، به زبان فارسی نبالیده‌اند یا در پی ارتقای جایگاه آن نبوده‌اند. برای ما، فارسی، زبانی نبوده است كه احساس كنیم می‌توانیم با آن ایجاد قدرت كنیم یا با آن جهان‌گیری كنیم یا در جهان رشد كنیم.

** ایرنا: درحال‌ حاضر متولی اصلی زبان فارسی دولت است. به نظر شما برای فاصله گرفتن از چالش های مزبور دولت چه سیاستی را باید در پیش بگیرد؟
* صالحی: پیش از همه نیازمند حساسیت‌زایی در این زمینه هستیم. رسانه‌ها باید فعال‌تر شوند. متاسفانه الان هیچ‌یك از مجموعه خبرگزاری‌ها، خبرنگار زبان فارسی ندارند. خبرگزاری‌های دولتی باید پیشگام باشند و از طریق رسانه، فرهیختگان و نخبگان جامعه و عموم مردم را به مساله حساس كنند. همزمان باید تجربه كشورهای دیگر را مطالعه كنیم. ببینیم كشورهای دیگر برای زبان ملی‌شان چگونه سیاست‌گذاری می‌كنند. چه می‌شود كه جوزف نای، نظریه‌پرداز جنگ نرم، موسسه كنفوسیوس را بزرگ‌ترین تهدید چین علیه آمریكا معرفی می‌كند؛ موسسه‌ای صرفاً به آموزش زبان چینی مشغول است. یا چرا تركیه بعد از این همه رشد اقتصادی، به فكر تاسیس موسسه آموزش زبان تركی در خاورمیانه می‌افتد. ببینیم راهبردها و سیاست‌گذاری‌های وزارت زبان فرانسه چیست و مانند آن.
اما مهم‌تر از همه اینكه از تصدی‌گری نهادهای حكومتی دست برداریم و بپذیریم نهادهای حكومتی به این عرصه فرهنگی به چشم یك كار اداری نگاه می‌كنند و با همان كندی و ناكارآمدی اداری رایج با آن برخورد می‌كنند.
باید از انحصار جلوگیری كنیم. اینكه سازمانی سال‌ها بودجه دولتی بگیرد و محتواهایی تولید كند كه در اختیار عموم مردم قرار ندهد، پذیرفتنی نیست. اینكه فكر كنیم با برنامه‌ریزی مركزمحور می‌توانیم همه نیازهای فرهنگی را در دانشگاه‌ها و مدارس پاسخ دهیم، خطای بزرگی است.
نكته دیگر اینكه در حوزه زبان فارسی بودجه‌ها را شفاف كنیم. مشخص كنیم چه نهادی چه میزان بودجه می‌گیرد، برای كدام خروجی. اگر خروجی آن سازمان، موثر و راهشگا نیست یا كسی به آن اقبال نشان نمی‌دهد، این بودجه را قطع كنیم و با كسی تعارف نكنیم. بپذیریم كه مجموعه‌های چابك‌تر، به‌روزتر و دانشمندتر باید امثال این طرح‌ها را پیش ببرند. فرصت مماشات با هیچ‌كس نداریم. شكست دارد لحظه‌به‌لحظه بیشتر گلوی زبان فارسی را می‌فشارد.
باید به‌سمت بهره‌مندی از نهادهای مردمی حركت كنیم و این عرصه را باید به فرهیختگان و متخصصان جوانی بسپاریم كه در نهادهای مردمی حضور دارند و اقتضائات زمان را بشناسند و به نیازهای زبانی جامعه گردن بنهند نه به دنبال تمایلات پژوهشگرانه خودشان باشند كه اصلا در جامعه یا تمایلی بدان‌ها نیست یا نیازی زبان‌شناختی را برآورده نمی‌كند. در این حوزه نمی‌توان با چند موسسه خصوصی و شركت دانش‌بنیان و سازمان دولتی كار را پیش برد. باید برای عرصه عمومی و همه گویشوران دغدغه ایجاد كرد و آن‌ها را به همكاری فراخواند.
اگر دنبال تقویت قدرت نرم هستیم، باید زبان فارسی را تقویت كنیم. امیدوارم روزی برسد كه به جای بالیدن بر گستردگی سرزمین و توان نظامی، به گستره زبان فارسی افتخار كنیم.
پژوهش**س.ا**9279
۰ نفر