۲۲ شهریور ۱۳۹۷، ۹:۳۶
کد خبر: 83032027
T T
۰ نفر

چرا اميد را نمي‌بينند

۲۲ شهریور ۱۳۹۷، ۹:۳۶
کد خبر: 83032027
چرا اميد را نمي‌بينند

تهران- ايرنا- تمامي اين سال‌ها ناخواسته با كشاندن مفاهيم مقدس انساني به سطح گفتمان‌هاي سياسي، آنها را از روح واقعي‌شان تهي كرده‌ايم؛ زماني عدالت را، زماني آزادي را، زماني اصلاح و ساختن را و حالا بيم آن مي‌رود اميد را.

روزنامه ايران در ستون اول دفتر نوشت: دنبال مقصر نگرديم كه همه مقصريم؛ چه هوادار باشيم چه منتقد و چه به تعبير آيت‌الله هاشمي كله شق سياسي.

حالا بيم آن مي‌رود كه با تهي شدن معناي ارزشمندترين مفهوم بشري كه‌ بند ناف زندگي‌ به آن بسته‌ است و با خالي كردن تك‌تك مفاهيم انساني، شهروند ايراني را در فضايي پر از ترديد و تهي از هر بهانه‌اي كه بشود بدان چنگ زد رها كنيم. مردمي كه اميد دارند، چه ندارند و مردمي كه اميدي ندارند، چه دارند؟ شق دوم اين عبارت همان بلايي است كه كله‌شق‌ها به سر ما آوردند.

يعني درست زماني كه اميد در جامعه براي فردايي بهتر موج مي‌زد، همصدا با دشمنان كشور در شيپور نااميدي دميدند و دميدند و چوب لاي چرخ گذاشتند تا به مردم ثابت كنند اشتباه كرده‌اند وقتي ديدند نشد و نگرفت، اردوكشي خياباني را كليد زدند اما اين بار بازي از دست‌شان دررفت. اوضاع كه آرام شد دوباره آستين‌ها را بالا زدند و بازار را متشنج كردند. اما آنها نمي‌دانستند «مردم» همان گروه‌هايي نيستند كه در محافل بنشينند و بولتن‌هاي محرمانه بخوانند كه تا كجا بايد پيش رفت و تا كجا بايد نق‌نق كرد و از كجا به بعد بايد سر را بالا گرفت و سوت زد.

اين سوي ماجرا هم كم مقصر نيست؛ همان‌هايي كه بارها به زبان‌هاي مختلف از سوي شخص رئيس‌جمهوري و معاون اول ايشان مورد خطاب بوده‌اند كه اگر نمي‌توانيد همراهي كنيد، بگذاريد برويد. همراهي با مردمي كه جاي خالي اميد را در زندگي‌شان احساس كردند و به اميد رأي دادند.

اميد اعتماد مي‌سازد و اعتماد تبديل به سرمايه اجتماعي مي‌شود. يعني همان موتور محركي كه جامعه را در همه ابعاد و اضلاع پيدا و پنهانش پيش مي‌برد. مردمي كه به هم اعتماد دارند و به حاكميت نظم و قانون اعتماد مي‌كنند و حاكميت هم مردم را امين و معتمد خود مي‌داند، ديگر نيازي نيست در پيچ‌هاي تند اقتصادي و افت وخيزهاي اجتماعي يكي نصيحت كند و يكي نشنود. اميد، اعتماد و سرمايه اجتماعي شاخصه‌هاي قابل رصد و قابل اندازه‌گيري دارند.

آيا اگر مسئولان امروز به مردم بگويند دلارهاي‌شان را به بانك بسپارند و سودش را بگيرند، مردم به چنين سياستي اعتماد خواهند كرد؟ نيازي به پاسخ نيست. همه ما مي‌دانيم كه مردم ايران اين روزها چگونه و با چه معيارهايي عمل مي‌كنند. آن هم مردمي كه حافظه تاريخي‌اش لبريز از احساس ناامني است. اما نكته مهم اينكه آيا دولت و تنها دولتي كه چند سال است روي كار آمده، مقصر است؟

اين ساده‌سازي مسأله، شانه خالي كردن از زير بار مسئوليت و دامن زدن به نااميدي با سياستي عوامگرايانه است. اگر امروز موفق شويم دولت را ناتوان جلوه دهيم، معلوم نيست فردا هم مردم اين گونه فكر كنند. آيا آنهايي كه نشاط اجتماعي را هدف مي‌گيرند و حتي خنده مردم را به حلال و حرام تقسيم مي‌كنند، مقصر نيستند؟ آيا آنهايي كه از حضور يك دختر جوان در ورزشگاه فرياد وااسفا سرمي‌دهند، مقصر نيستند؟ ما كه چنين زخم مي‌زنيم چگونه انتظار داريم در محاصره اقتصادي مردم دندان روي جگر بگذارند؟

تئوريسين‌هاي اجتماعي مي‌گويند اميد و تصوري كه از آن داريم مفهوم تازه‌اي است و با مفاهيمي مثل پيشرفت و توسعه و ساختن جامعه‌اي بهتر گره خورده است. حال به دورهمي‌هاي ايراني مراجعه كنيد و ببينيد چه تصوري از پيشرفت كشور خود دارند. آنها پيشرفت‌هاي پزشكي و توانايي مهندسان ايراني را فراموش كرده‌اند و خيلي ساده مي‌پرسند ما كه نمي‌توانيم پوشك بسازيم، ما كه توانايي توليد دان مرغ نداريم، به چه چيز خود مي‌باليم؟ اين تصوير چگونه در ذهن ما شكل گرفته؟ وقتي صدا و سيما راضي نمي‌شود از زيرساخت‌هايي كه دولت در سواحل مكران به وجود آورده گزارشي تهيه كند، وقتي فلان سايت و فلان خبرگزاري بنزين توليد داخلي را با عنوان بنزين پاتيلي مسخره مي‌كنند، چطور چنين تصوري در ذهن ما شكل نگيرد؟

مي‌گويند اميد مفهومي است كه مردم آن را مي‌سازند و حكومت‌ها بر امواج آن سوار مي‌شوند. نهادها و مسئولين يك حكومت نمي‌توانند اميد بسازند اما مي‌توانند آن را نابود كنند. حال چراغ دست‌مان بگيريم و بگرديم شايد فهميده باشيم چرا مردم زماني اميد مي‌بندند و چرا زماني آن را به تاراج رفته مي‌بينند.

منبع: روزنامه ايران؛ 1397،6،22
گروه اطلاع رساني**2059**1755

سرخط اخبار پژوهش