۲۸ خرداد ۱۳۹۷، ۸:۵۲
کد خبر: 82945278
T T
۰ نفر

فشار ديپلماتيك براي ايجاد ناآرامي داخلي

۲۸ خرداد ۱۳۹۷، ۸:۵۲
کد خبر: 82945278
فشار ديپلماتيك براي ايجاد ناآرامي داخلي

خروج امريكا از برجام بي ترديد يكي از مهم‌ترين حربه‌هاي واشنگتن براي تنگ كردن حلقه فشار و دامن زدن به پروسه موهوم ايران‌هراسي به شمار مي‌آيد. مطالباتي كه به راه انداختن جنگ رواني و دامن زدن به نارضايتي عمومي در داخل ايران يكي از وجوه اصلي آن قلمداد مي‌شود.

خروج امريكا از برجام بي ترديد يكي از مهم‌ترين حربه‌هاي واشنگتن براي تنگ كردن حلقه فشار و دامن زدن به پروسه موهوم ايران‌هراسي به شمار مي‌آيد. رويدادي كه دولتمردان امريكا با تكيه بر آن مي‌كوشند افزون بر به شكست كشاندن توافق هسته‌اي و بازگرداندن تحريم‌هاي گذشته و اعمال تحريم‌هاي جديد، زمينه را براي ورود به مذاكره با ايران بر سر مسائلي چون توان دفاعي و موشكي و نقش‌آفريني منطقه‌اي‌اش هموار سازند. مطالباتي كه به راه انداختن جنگ رواني و دامن زدن به نارضايتي عمومي در داخل ايران يكي از وجوه اصلي آن قلمداد مي‌شود. با اميرعلي ابوالفتح، كارشناس مسائل امريكا درباره ابعاد رويكرد ضد ايراني دولت ترامپ گفت‌وگوي كوتاهي داشتيم...

** ترامپ نهايتاً يك سال پس از ورود به كاخ سفيد از توافق هسته‌اي با ايران خارج شد و اينك مي‌كوشد با احياي تحريم‌هاي هسته‌اي و اعمال تحريم‌هاي جديد، ايران را براي تحقق خواسته‌هاي خود تحت فشار بگذارد. اين تلاش با بهره‌گيري از چه ابزارهايي دنبال مي‌شود؟
دولت كنوني امريكا معتقد است جمهوري اسلامي ايران از توافق هسته‌اي سوء استفاده كرده و از اين فرصت هم براي افزايش توان تهاجمي خودش بهره گرفته و هم باعث بي ثباتي در منطقه غرب آسيا شده است. به همين دليل ترامپ معتقد بود تا زماني كه توافق هسته‌اي پابرجاست، دست امريكا براي اعمال فشار بر ايران جهت اصلاح رفتارهايش بسته است. خب او براي پيگيري خواسته‌هايش به اين نتيجه رسيد كه ابتدا بايد از برجام خارج شود و ايران در نتيجه بازگشت تحريم‌هاي هسته‌اي و دوچندان شدن فشارهاي اقتصادي، مجبور خواهد شد به شكل سازنده‌اي مطابق خواسته امريكا وضعيت داخلي و منطقه‌اي خودش را اصلاح كند و به اين ترتيب از طريق مذاكرات مجدد، فرصتي براي رسيدن به تفاهم بهتر ايجاد مي‌شود.

اين چارچوب نگاه دولت ترامپ نسبت به ايران بوده كه بخش عمده آن با خروج از برجام محقق شد و امريكايي‌ها اميدوارند با بازگرداندن تحريم‌ها مقاومت جمهوري اسلامي بعد از مدتي شكسته شود و پاي ميز مذاكره بيايد اما مذاكره‌اي كه دولت ترامپ آن را دنبال مي‌كند، فقط حول موضوع هسته‌اي نيست و موضوعات دفاعي و تقابل‌هاي امنيتي ايران را هم دربر مي‌گيرد. يعني از نظر دولت امريكا خروجي اين مذاكرات بايد اين گونه باشد كه علاوه بر تغيير در سياست هسته‌اي ايران سياست دفاعي‌اش هم تغيير كند، حضور نظامي- سياسي ايران در خاورميانه كاهش يابد و قدرت آن به مرزهاي خودش محدود شود.

** اسرائيل و عربستان دو متحد جدي دولت ترامپ در پيگيري اهداف ياد شده به شمار مي‌آيند. از آنجايي كه به نظر مي‌رسد امريكا در شرايط كنوني بين‌الملل كه نارضايتي از خروج اين كشور از برجام اوج گرفته است تنها شده است، تا چه اندازه اين تلاش‌ها در ايجاد فضاي ايران‌هراسي و فشار رواني عليه تهران مثمرثمر خواهد بود؟
در شرايط كنوني كه دولت ترامپ عليه توافق هسته‌اي برخاسته است، اسرائيل رويكردي كه طي سال‌هاي گذشته و با بهره‌گيري از ابزار مختلف در دستور كار داشته تقويت نموده است و از سوي ديگر عربستان هم كه بعد از مرگ ملك عبدالله خصومت و دشمني‌اش را با ايران بيشتر نموده، فرصت را براي هجمه به ايران و پيگيري سياست‌هاي ضد ايراني‌اش غنيمت شمرده است. اما نكته اينجاست تا زماني كه جامعه جهاني قانع نشود ايران فعاليت‌هاي مخربي انجام مي‌دهد يا حداقل كشورهاي بزرگ اروپايي يا كشورهاي عضو شوراي امنيت به كمپين ايران‌هراسي كه سه رأس آن امريكا، عربستان و اسرائيل هستند نپيوندند، ميزان تأثيرگذاري‌شان به اندازه دوران پيش از برجام نخواهد بود. ايران در دوره پيش از برجام در قطعنامه‌هاي شوراي امنيت به عنوان كشور تهديدكننده صلح جهاني معرفي شده بود، ذيل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گرفته و به عنوان ناقض قطعنامه‌هاي شوراي امنيت مطرح بود اما جهان در آن دوران قانع شده بود كه بايد با ايران برخورد كرد به همين دليل همراهي بي‌سابقه‌اي براي تحريم‌هاي گسترده عليه ايران صورت گرفت و حتي دست شوراي امنيت براي استفاده از ابزار نظامي هم تا حدودي باز شده بود ولي در حال حاضر به جز امريكا، اسرائيل و شماري از كشورهاي عربي كه در كمپ سعودي‌ها قرار دارند، جامعه جهاني نپذيرفته كه ايران تهديدي براي امنيت صلح جهان است.

البته اروپايي‌ها نسبت به فعاليت‌هاي موشكي و منطقه‌اي ايران اعتراضاتي دارند اما معتقدند براي رفع اين نگراني‌ها بايد همچنان برجام را به عنوان پايه‌اي رو به جلو حفظ كرد و مذاكرات بعدي را حول محور توافق هسته‌اي شكل داد. يعني تا زماني كه ايران به برجام پايبند است، حداقل كشورهاي اروپايي نمي‌پذيرند كه ايران تهديدي براي صلح و امنيت جهاني است از اين جهت در شرايط كنوني كمپين ايران هراسي به نسبت گذشته كم اثرتر است و علي رغم تمام تبليغاتي كه صورت مي‌گيرد، اروپايي‌ها و همچنين روسيه و چين به فضاي ايران هراسي نپيوسته‌اند.

** اين موج فشار كه با طراحي امريكا، اسرائيل و عربستان، مي‌كوشد ايران را در كانون جنگ رواني بنشاند برپايه چه تحولاتي كشورهاي همسو با ايران را به بازيگراني عليه آن تبديل مي‌كند؟
اينجا سه پارامتر وجود دارد ما هنوز نمي‌دانيم عزم امريكا تا چه اندازه براي تحريم شركت‌هاي طرف تجاري با ايران جدي است. پيش از اين تجربه‌اي وجود دارد مبني بر اينكه دولت بيل كلينتون در اواخر دهه 90 پذيرفت تحريم‌هاي ثانويه را عليه برخي شركت‌ها از جمله توتال اعمال نكند. نكته دوم اين است كه نمي‌دانيم اتحاديه اروپا تا چه اندازه حاضر است فشارها را تحمل كند و در برابر اقدامات تحريمي امريكا ايستادگي مي‌كند. سؤال سوم اين است كه مشخص نيست جمهوري اسلامي ايران تا چه اندازه اراده و توان ايستادگي در برابر بازگشت تحريم‌هاي امريكا و احتمالاً ناتواني اروپايي‌ها را دارد. يكسري از تحريم‌هاي هسته‌اي 15 مردادماه و برخي ديگر اواسط آبان ماه بازمي‌گردد و آن موقع است كه ميزان پيشروي امريكا، ايستادگي اروپا و تدبير ايران معلوم مي‌شود. چنانچه اروپا توان دفاع نداشته باشد، تأثيرگذاري اقدام ترامپ بر جمهوري اسلامي ايران خيلي زياد خواهد بود.

** بخشي از اقداماتي كه دولت امريكا براي ايجاد فشار عليه ايران دنبال مي‌كند دامن زدن به نارضايتي‌هاي داخلي در كشورمان است حالا چه با هدف تغيير رژيم ايران و چه با هدف تحت فشار قرار دادن حاكميت آن براي تحقق خواسته‌هايش... دولتمردان امريكا براي محقق كردن اهداف‌شان تا چه اندازه بر كارآمدن بودن اين سياست حساب باز كرده‌اند؟
معتقدم اصلي‌ترين اميدي كه امريكايي‌ها دارند، اين است كه فشارهاي وارده از تحريم‌ها و خروج شركت‌هاي خارجي و كاهش درآمد نفتي ايران و كاهش دسترسي آن به منابع مالي حاصل از فروش نفت به گونه‌اي شكل گيرد كه در داخل ايران نارضايتي‌هايي به وجود آورد كه اين نارضايتي‌ها بر تصميم گيرندگان چنان تأثير بگذارد كه آنها چاره‌اي جز پذيرش شرايط امريكا و بازگشت به ميز مذاكره نداشته باشند.

** ايران در مواجهه با اين جنگ و اعمال فشار رواني امريكا بايد چه رويكردي را در پيش گيرد؟ به هر حال دولت امريكا با همراهي متحدانش و با طرح ادعا پيرامون توان دفاعي و قدرت منطقه‌اي‌اش، مي‌كوشد مؤلفه‌هاي قدرت ايران را به عاملي عليه خودش تبديل كند.
اصلي‌ترين اتفاقي كه در وهله اول بايد در ايران رخ دهد، ايجاد انسجام و وحدت نظر در ميان سطوح مختلف حاكميتي ايران است. يعني نبايد ميان جريان‌هاي سياسي كشور برسر نوع مواجهه با يك موضوع خارجي شكاف رخ دهد. نكته بعدي اينكه بايد سناريوي عقب‌نشيني احتمالي اروپا و خروج شركت‌هاي اروپايي را هم در نظر داشت و از منظر سياسي و ديپلماتيك براي اين رويداد هم آمادگي لازم را داشت. يعني نبايد اين طور انديشيد كه در صورت وقوع چنين رويدادي، راه گريزي وجود ندارد.

مهم‌تر از همه اينكه بايد تا جايي كه امكان دارد، از اقدامات تحريك‌آميز خارجي خودداري شود. پرهيز از اين اقدامات مي‌تواند هم در عرصه سياست‌هاي اعمالي باشد هم سياست‌هاي اعلاني. يعني بايد از پرداختن به اقداماتي كه به پروسه ايران هراسي دامن مي‌زند و باعث مي‌شود ايران به عنوان يك كشور غير مسئول، مداخله‌گر و كشوري كه قصد دارد نظام‌هاي سياسي منطقه را سرنگون كند، پرهيز كرد.

در شرايط كنوني بايد يكسري دغدغه‌ها و نگراني‌هايي را هم كه شايد كشورهاي اروپايي و غربي نسبت به آن دارند، در نظر داشت. حتي مي‌توان از يكسري اقدامات منطقه‌اي كه موجب وحشت عربستان سعودي مي‌شود فاصله گرفت و در عين حال گام‌هاي عملي براي حل معضلات منطقه‌اي برداشت. ايران در اين مسير مي‌تواند از فرصت ميانجيگري برخي كشورهاي بيطرف بهره گيرد يا از طريق آرايش مستشاران نظامي خود در برخي از كشورهاي منطقه، فضاي رواني كه عليه‌اش شكل گرفته را بشكند.

ضمن اينكه اصولاً ايران نبايد به عنوان كشوري كه حاضر به مذاكره نيست معرفي شود. بايد اين گونه تأكيد كند كه در چارچوب منافع ملي‌اش آماده مذاكره است. در چنين شرايطي در عين اينكه هوشمندانه تبعات دامنه جنگ رواني امريكا و متحدانش را مي‌كاهد در عين حال امكان رسيدن به يك تفاهم حتي در باره مسائل غير هسته‌اي را نيز فراهم مي‌كند.

*منبع: روزنامه ايران؛ 1397،3،28
**گروه اطلاع رساني**1699**2002
۰ نفر

سرخط اخبار پژوهش