۲ آذر ۱۳۹۶، ۹:۰۶
کد خبر: 82739986
T T
۰ نفر

ژنرال خاورميانه

۲ آذر ۱۳۹۶، ۹:۰۶
کد خبر: 82739986
ژنرال خاورميانه

تهران- ايرنا- روزنامه شرق در گزارشي آورد: «اواخر سال 1360، وقتي محسن رضايي، فرمانده كل سپاه، حكم فرماندهي تيپ ثارالله را به قاسم سليماني داد و محمود اشجع، فرمانده وقت سپاه منطقه 6 كشوري، با اين انتصاب مخالفت كرد، شايد هيچ‌كدام نمي‌دانستند اين جوان 23ساله با نبوغ نظامي تحسين‌برانگيزش، سال‌ها بعد شخصيتي فراملي خواهد شد و افسران CIA از وي به عنوان قوي‌ترين مأمور مخفي خاورميانه ياد خواهند كرد...»

در ادامه اين گزارش مي خوانيم: اين ابتداي مقدمه كتاب «روزي روزگاري قاسم سليماني» است كه درباره روزگار او در دوران دفاع مقدس است. اما قاسم سليماني كه اين روزها با خبر پايان داعش نامش بر سر زبان‌هاست، كيست؟ حسن سليماني از روستاييان «قنات‌ملك» در شهرستان «رابر» استان كرمان در 20 اسفند 1335 صاحب پسري شد و نام او را «قاسم» گذاشت. قاسم 13‌ساله بود كه پس از پايان دبستان شهر رابر را ترك كرد و در 18سالگي پيمانكار سازمان آب كرمان شد. ورزشكار هم بود و كاراته كار مي‌كرد و جزء مربيان پرورش‌اندام نيز بود.

دو سال به انقلاب مانده بود كه با حجت‌الاسلام رضا كامياب از اهالي شهر مشهد كه در ماه‌هاي رمضان براي تبليغ به كرمان مي‌آمد، آشنا شد و به انقلابيون پيوست. رفاقتشان اما در هفتم مرداد 60 كه سازمان مجاهدين خلق كامياب را ترور كرد، ناتمام ماند. البته اين دوستي كوتاه‌مدت باعث مي‌شود كه قاسم را با روحاني‌اي از مشهد به نام آيت‌الله سيدعلي خامنه‌اي آشنا كند كه تا امروز ادامه دارد.

انقلاب كه پيروز شد، هم‌زمان با كار، به عضويت مجموعه «سپاه افتخاري» كرمان درآمد. خودش گفته بايد براي انقلاب فعاليت مي‌كرديم، پس وارد سپاه شدم. سليماني به مرور فرمانده پادگان قدس سپاه در كرمان شد. شهريور 59 كه جنگ ايران و عراق شروع شد، چند گردان را در سپاه كرمان آموزش مي‌دهد و به جبهه‌هاي جنوب مي‌فرستد. خودش هم به همراه يك گروهان به سوسنگرد مي‌رود تا جلوي پيشروي دشمن را در جبهه «مالكيه» بگيرد. همين آغاز راهي است كه باعث مي‌شود قاسم سليماني در اكثر عمليات‌هاي نظامي هشت سال دفاع مقدس مانند «عمليات والفجر 8» كه منجر به فتح «فاو» شد، كربلاي 4، كربلاي 5 و تك‌شلمچه، حضور مؤثر داشته باشد. جنگ كه تمام شد، او كه فرمانده لشكر 41 ثارالله بود، به كرمان برمي‌گردد و با اشراري كه از مرزهاي شرقي، به‌خصوص افغانستان وارد مي‌شدند، به مبارزه ادامه مي‌دهد.

حدود 10 سال بعد، در سال 79، فرماندهي كل قوا، قاسم سليماني را به‌عنوان دومين فرمانده «نيروي قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي» مي‌گمارد. از اين به بعد است كه حضور قاسم سليماني در مجامع عمومي و اخبار كم‌رنگ مي‌شود. طالبان در افغانستان قدرت گرفته و حالا حضور سردار سليماني به‌عنوان فرمانده كه آن مناطق را به خوبي مي‌شناسد، غنيمتي است. قاسم سليماني در چهارم بهمن 1389 درجه سرلشكري خود را از مقام معظم رهبري دريافت مي‌كند و آيت‌الله خامنه‌اي در تقديري از او، قاسم سليماني را «شهيد زنده» ناميده است. رسانه‌هاي غربي درباره سليماني گفته‌‌اند كه او نقش مهمي در عقب‌راندن اسرائيل از جنوب لبنان، جنگ افغانستان، شكل‌دهي به فضاي سياسي عراق پس از سرنگوني رژيم صدام و تغيير روند جنگ داخلي سوريه داشته است.

داعش كه فعال شد، در خرداد 93 به شمال عراق حمله مي‌كند. تصرفات شهرهاي عراق كه وسعت مي‌گيرد، باعث مي‌شود نام سردار سليماني هم كم‌كم به صدر اخبار بيايد. او كه سال‌ها پيش در رسانه‌هاي عراق به «ژنرال بي‌سايه» معروف بود، حالا چهره او با موهاي سفيدشده در جلد مجلات خارجي و داخلي عيان مي‌شود. همان روزها، روزنامه «ساندي‌تايمز انگليس»، «وال‌استريت ژورنال» و «نيويورك‌تايمز» مدعي شدند ايران فرماندهي ارتش ازهم‌فروپاشيده عراق را بر عهده گرفته تا با داعش بجنگد. قاسم سليماني هم مقابله با داعش را در دفاع از بغداد بر عهده دارد.

خبرگزاري مهر به نقل از رسانه‌هاي اقليم كردستان عراق، نوشته بود در مرداد 1393، سردار سليماني نسبت به حمله داعش به اربيل هشدار داده است. با حمله داعش در مرداد 1395، مسعود بارزاني از آمريكا و تركيه تقاضاي كمك مي‌كند. دو روز بعد، جنگنده‌هاي آمريكايي در اربيل به پرواز درمي‌آيند. اين در حالي است كه 48 ساعت قبل از پيوستن جنگنده‌هاي آمريكايي به عمليات دفاع از اربيل، يگاني از نيروهاي ويژه به فرماندهي سردار سليماني و بنا به درخواست شخص بارزاني، در كنار پيشمرگان كُرد در حال نبرد با داعش بودند. به دنبال دفع خطر داعش، مسعود بارزاني شخصا نامه تشكري براي رياست‌جمهوري ايران با اين مضمون فرستاد كه ايران بار ديگر در سخت‌ترين شرايط به دفاع از اقليم كردستان عراق برخاسته است.

**حاج قاسم در سوريه
چند روزي است كه با حضور سردار سليماني، شهر «البوكمال» در نزديكي مرزهاي سوريه و عراق در حومه جنوب شرقي ديرالزور، از دست داعش آزاد شده است. به گزارش ايسنا، اهميت آزادسازي شهر البوكمال كه از آن به عنوان آخرين دژ مستحكم داعش در سوريه ياد مي‌شد، براي جريان مقاومت آن‌چنان مهم و تعيين‌كننده بود كه سردار نامي ايران تصميم گرفت در راستاي تحقق وعده‌اش براي پايان‌دادن به سيطره اين شجره خبيثه ملعونه، 72 ساعت فرماندهي ميدان مستقيم نبرد را بر عهده بگيرد تا خاطره شيرين نقش اين فرمانده در آزادسازي مناطقي مانند موصل، تكريت، جرف‌الصخر، حفظ «سامرا» و «كربلا» از چنگ داعش، جلوگيري از سقوط اربيل و... در عمليات «ام‌المعارك» بار ديگر در اذهان ملت‌هاي منطقه تداعي شود. سردار را فاتح جنگ حلب در سوريه مي‌دانند و حضور او در سوريه باعث شده تا وزارت خزانه‌داري آمريكا نام او را در ليست تحريم قرار دهد.

جان مگواير افسر سابق سيا گفته است كه در نبرد القصير كه چهار سال پيش در سوريه صورت گرفت و منجر به بازپس‌گيري شهر استراتژيك القصير توسط ارتش سوريه شد و نقطه عطفي در جنگ بود، تحت نظارت و فرماندهي سردار سليماني بوده است و اين نبرد را «يك پيروزي بزرگ» براي او خواند. اينجا بود كه پس از وقوع يك انفجار مهيب در دمشق، شايعه شهادت قاسم سليماني در رسانه‌هاي جهان پيچيد اما چند روز بعد او در ديدار مسئولان نظام با مقام معظم رهبري حضور پيدا كرد.

**سردار از زبان ديگران
روحيه و شخصيت سردار سليماني هميشه جذاب بوده است تا آنجا كه ابراهيم حاتمي‌كيا در فيلم «باديگارد» شخصيت و حتي گريم نقش اول فيلم را كه پرويز پرستويي آن را بازي مي‌كند، شبيه «حاج قاسم سليماني» طراحي كرده است. رسانه‌هاي غربي هم در مورد شخصيت او مطالب جالبي گفته‌اند. روزنامه انگليسي گاردين در مورد قاسم سليماني نوشته: «حتي كساني كه سليماني را دوست ندارند، او را فردي باهوش مي‌دانند. بسياري از مقامات آمريكا كه اين چندساله را صرف متوقف‌كردن كار افراد وفادار به سليماني كرده‌اند، مي‌گويند مايل هستند او را ببينند و معتقدند مبهوت كارهاي او شده‌اند. شايد از سر همين بهت است كه يكي از مقامات بلندپايه ارتش آمريكا عاجزانه مي‏گويد: «من اگر او را ببينم، خيلي ساده از او خواهم پرسيد كه از ما چه مي‏خواهد؟!».

روزنامه آمريكايي «مك‌كلتي» هم در گزارشي نوشت: «سليماني براي توقف درگيري‏ها ميان نيروهاي امنيتي عراق كه بيشترشان شيعه هستند و نيروهاي راديكال مقتدي صدر در شهر بصره، پادرمياني كرده است. يكي از نخستين و مهم‌ترين پيروزي‏هاي سليماني بر آمريكا در عراق، ايجاد برتري سياسي بود، نه نظامي. او در ژانويه سال 2005، زماني به عراق آمد كه عراقي‏ها براي نخستين‌بار پس از سقوط صدام حسين، به پاي صندوق‌هاي رأي مي‏رفتند. در حالي كه آمريكا حمايت شديدي از نخست‌وزيرشدن اياد علاوي مي‌كرد، سليماني فعاليت خود را در حمايت از شيعيان طرفدار ايران آغاز كرد و به‌شدت به راهنمايي آنان براي پيروزي در انتخابات پرداخت. پس از انتخابات، بوش انگشت‌هاي رنگي مردم عراق را پيروزي بزرگي براي دموكراسي دانست، اما علاوي و متحدانش شكست خوردند».

نشريه آمريكايي «نيويوركر» در سال 92، به فرمانده سپاه قدس از زبان مأموران سيا و مقامات عراقي پرداخت و با بيان اينكه سردار سليماني به‌ندرت صحبت مي‌كند، وي را داراي يك كاريزماي نهفته دانست. در اين گزارش «جان ماگوير» افسر سابق سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) سردار سليماني را قدرتمندترين عامل در خاورميانه كه كمتر كسي چيزي درباره او شنيده، معرفي كرده است. يك مقام سابق ارشد عراقي نيز قاسم سليماني را فردي زيرك و استراتژيستي به‌شدت باهوش توصيف كرده و گفته بود: «زماني كه وارد اتاقي مي‌شود كه مثلا 10 نفر در آن حضور دارند، او جلو نمي‌آيد، همان جا در طرف ديگر اتاق بسيار آرام مي‌نشيند. صحبتي نمي‌كند، نظري نمي‌دهد و تنها مي‏نشيند و گوش مي‌دهد؛ و البته قطعا همه در آن اتاق تنها به او فكر مي‌كنند».

زلماي خليل‌زاد، سفير سابق آمريكا در افغانستان نيز در مورد سردار سليماني گفته است: «همان‌قدر كه مقامات آمريكايي سليماني را به جنگ‌افروزي متهم مي‏كنند، او در ايجاد صلح نيز براي رسيدن به اهدافش فعال بوده است. او در پايان‌دادن به درگيري‌هاي نيروهاي مقتدي صدر و نيروهاي عراقي در بصره، نقشي حياتي داشت، تهديدي كه مي‏رفت ناآرامي‌هاي آن گسترش يافته و پيامدهاي وخيمي به‌ويژه براي منابع نفتي عراق در پي داشته باشد». يكي از نمايندگان مجلس عراق و از دستياران ارشد نوري المالكي، درباره سردار سليماني گفته: «او فردي است كه آرام سخن مي‌گويد و منطقي و بسيار مؤدب است. وقتي با او حرف مي‏زنيد، بسيار ساده برخورد مي‏كند. تا زماني كه پشتوانه او را نشناسيد، نمي‏دانيد چه قدرتي دارد، هيچ‌كس نمي‏تواند با او بجنگد».

**روابط شخصي قاسم سليماني
همچنين نقل شده است كه قاسم سليماني علاقه خاصي به سربازان شهيد دارد و با خانواده‌هاي آنها ديدار مي‌كند. خودش در جايي گفته: «زماني كه فرزندان شهيدان را مي‌بينم، مي‌خواهم آنها را ببويم و از خود بي‌خود مي‌شوم». سردار سليماني از دوستان نزديك و صميمي شهيد «عماد مغنيه» بود. قاسم سليماني برادر كوچكي به نام سهراب دارد.

او درخصوص روحيات قاسم به خبرگزاري فارس گفته: «حاج قاسم خيلي وقت نمي‌كند به خانواده برسد اما آدمي بسيار عاطفي است و حتي تا زماني كه نسبت به مسائل زندگي من اطمينان پيدا نكرد، مرا رها نكرد، مدام من را كنترل مي‌كرد چون من در سازمان زندان‌ها كار مي‌كردم و با زندانيان در ارتباط بودم؛ حتي اگر يك موتور مي‌خريدم تا اطمينان پيدا نمي‌كرد كه چگونه آن را تهيه كرده‌ام راحت نمي‌شد، شايد به نوعي تمام زندگي اطرافيان ما را زير نظر داشت تا خداي ناكرده به راه كج و آلوده كشيده نشويم».

*منبع: روزنامه شرق؛ 1396،9،2
**گروه اطلاع رساني**9428**2002**انتشاردهنده: فاطمه قناد قرصي

سرخط اخبار پژوهش