۲۹ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۰۹
کد خبر: 82671027
T T
۰ نفر
سرود سرمدی ای دوست لحظه ای سر كن

ساری - ایرنا - شكوفا كردن موسیقی اصیل ایران و آشتی دادن نسل جوان با آن، بهره گیری از همه استادان زمان و تلفیق سبك های گوناگون آواز، بهانه ای شده تا در هفتادوهفتمین سال تولد شجریان یادی از این استاد برجسته موسیقی ایران شود.

كم نیستند افرادی كه درقالب گفتار و نوشتار درباره محمدرضا شجریان، هنرش و جایگاهش در موسیقی ایرانی مطالب بسیاری ارائه داده اند اما دلیل استادی و امتیاز او نسبت به دیگر آواز خوانان از جمله موضوعاتی است كه باید توسط كارشناسان و متخصصان تبیین شود.
اگر چه همزمان با شجریان و حتی پیش از او آواز خوانانی در عرصه موسیقی اصیل ایرانی ظهور كردند كه نه تنها صدای زیبای آنان بخشی از خاطرات خوش هموطنان را رقم زده بلكه در بعضی از موارد از شجریان كم نداشتند.
محمدرضا شجریان در نخستین روز پاییز 1319 در مشهد مقدس دیده به جهان گشود و از سنین كودكی استعداد و نبوغش را در رقابت های گوناگون به نمایش گذاشت.
هرگز در مخیله انسان های شش هفت دهه گذشته نمی گنجید كه كسب عنوان برتر در مسابقات قرآن كریم و سایر رقابت های فرهنگی هنری و حتی ورزشی توسط یك نوجوان منجر به ظهور هنرمندی شود كه امروزه از او به عنوان استاد و گل سرسبد آواز ایرانی یاد می كنند.
همچنین جا دارد كه از جایگاه آواز در موسیقی اصیل ایرانی و نقش استادان بزرگی همچون ابوالحسن اقبال آذر، جلال تاج اصفهانی، سعادتمند قمی، اسماعیل ادیب خوانساری، محمود محمودی خوانساری، غلامحسین بنان، حسین قوامی، نادر گلچین، فرهاد منتشری، محمد رضا شجریان و... در ماندگاری این هنر به تفصیل برای فرهنگ دوستان این آب و خاك سخن ها رانده شود.
شهرت و محبوبیت استاد شجریان توضیح واضحات است اما رسیدن به این جایگاه از جمله مواردی است كه در یك مقال نمی گنجد و باید از همه جوانب مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
تقسیم بندی هنر به هنر عامه پسند ( Popular Art ) و هنر متعالی ( Fine Art ) از مهم ترین مواردی است كه در تشخیص جایگاه یك هنرمند باید بدان پرداخت و اگر بخواهیم در این عرصه به دنبال استاد شجریان بگردیم بی شك باید به سراغ هنر متعالی و حتی سمبل های آن برویم.
اما به رغم اینكه موسیقی شجریان در موسیقی نخبگان و موسیقی متعالی ارزیابی شده، در عین حال در بین مردم هم رواج داشته و مورد پسند عامه نیز است و تقریبا در آرشیو هنری همه افراد با سلایق گوناگون جای دارد.
شهرت شجریان و استقبال عمومی از هنر او نشانگر بازتاب خواسته ها و كنش های درونی مخاطبان بوده و این موقعیت را در طول سال های پس از انقلاب به رغم همه فراز و فرود ها حفظ كرده است.
طیف مخاطبان وی از یك گروه و طبقه اجتماعی فراتر است و نظیر او را تنها می توان در چند هنرمند انگشت شمار مشاهده كرد.
ناگفته پیدا است كه تاثیر حضور شجریان در موسیقی سنتی ایرانی به افزایش مخاطبان این ژانر از هنر منجر شد، چرا كه بسیاری از جوانان كشورمان این موسیقی را مغایر با شور جوانی دانسته و از آن فاصله می گرفتند و بعضی نیز این موسیقی را غمگین و حتی گوش دادن به آن را عامل ابتلا به خطر افسردگی می دانستند.
اما امروزه چنانچه مشاهده می شود اغلب مخاطبان و شركت كنندگان در كنسرت های استاد شجریان، جوانند و برای رسیدن به این برنامه ها از نیروی جوانی مایه می گذارند.
**عوامل برتری شجریان
یك سری عوامل كلیدی منجر به برتری و افزایش محبوبیت شجریان نسبت به سایر هنرمندان شده كه پرداختن همه آنها به تفصیل در یك مقال نمی گنجد.
او نخستین هنرمندی بود كه برای خواندن آواز ایرانی از قالب های گذشته پافراتر نهاد و بجز استفاده از غزل های شاعرانی چون حافظ، سعدی، مولوی، عراقی، صائب تبریزی، عطار نیشابوری و ...، از شعر نو شاعرانی چون نیما یوشیج، اخوان ثالث و فریدون مشیری بهره برد كه 'دار وك '( Dar Vak) ، ' زمستان ' و ' پركن پیاله را ' از آن جمله هستند.
مردمی بودن از ویژگی های غیر قابل انكار این هنرمند و یكی از عوامل مهم در محبوبیت وی است و خود در این باره می گوید: من 'استاد شجریان' را نمی شناسم و قبول ندارم و خودم را فقط به عنوان یك انسان معمولی و جزء كوچكی از مردم و شریك غم، رنج و شادی های آنان می شناسم.
حضور شجریان در نخستین ساعات وقوع بلایای طبیعی مانند زلزله 'رودبار ' و ' بم ' به ترتیب در سال های 1369و 1382 و همدردی خالصانه و به دور از هرگونه ریا و تظاهر با مردم مصیبت زده ، از مواردی است كه در كارنامه اجتماعی این هنرمند شهیر برای آیندگان ثبت خواهد شد و این چنین بود كه در كنسرت ' همنوا با بم ' به یاد هموطنان از دست رفته اینگونه آواز سر داد:
'بی همگان بسر شود بی تو بسر نمی شود -- داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود '
عشق به استاد شجریان و هنرش را همچنین می توان در باجه های فروش بلیت كنسرت های وی به وضوح مشاهده كرد ، آنجا كه مردم از اقصی نقاط كشور با تحمل زحمت و هزینه های بسیار خود را به محل برگزاری كنسرت می رسانند و حاضرند با پرداخت ده ها برابر قیمت رسمی ، بلیت تهیه كرده و جایی برای خود در میان مستمعین استاد بیابند.
** شجریان از زبان خودش
برای ورود به عرصه موسیقی زحمات و سختی های بسیاری را متحمل شدم اما در این باره مشكلاتی سر راهم بود كه راه یافتن به این عرصه را برایم دشوار می كرد و نیز مسائلی در رادیو و تلویزیون وجود داشت كه مزاحم كار من می شد.
برای معرفی خود به شورای موسیقی رادیو رفتم و اعضای شورا به تصور اینكه من خواهان حقوق و دستمزد هستم مرا رد كردند و نوازندگان نیز با بیان اینكه بچه های شهرستانی خارج می خوانند و ساز ما را خراب می كنند، از نواختن با من سرباز زدند.
زنده یاد جواد بدیع زاده كه پیشتر كارم را شنیده بود مرا به نزد استاد داوود پیرنیا برد و ایشان پس از شنیدن صدایم اظهار خشنودی و رضایت كرد و فردای آن روز به دستور این هنرمند با سنتور روانشاد رضا ورزنده قطعاتی را در آواز افشاری با غزلی از حافظ تحت عنوان ' ما سرخوشان مست دل از دست داده ایم ' خواندم كه در قالب برگ سبز شماره 216 ضبط و در چهار ماه بعد در آذر 1345با نام 'سیاوش بیدگانی' از رادیو پخش شد.
پدرم به عنوان یك چهره مذهبی در مشهد از شهرت و محبوبیت خاصی برخوردار بود لذا به احترام ایشان ترجیح دادم برای فعالیت موسیقایی از نام مستعار استفاده كنم.
99 برنامه گلها اجرا كردم و پس از اجرای نخستین برنامه زادگاهم را ترك و به تهران عزیمت كردم. همواره در خواندن تحت تاثیر پدرم بودم و از آنجا كه در قرائت قرآن در مشهد همتا نداشتم، او به من افتخار می كرد و از نقل مكانم به تهران بسیار ناراحت بود.
پس از درگذشت پدرم ، احساس كردم به او بدهكارم و از این بابت بشدت رنج می بردم لذا تصمیم گرفتم یك نوار مذهبی نیز منتشر كنم.
2 اتاق در قالب یك خانه محقر در خیابان جابری تهران اجاره و به اتفاق همسر و 2 دخترم در آن زندگی می كردم و روزها در داخل كمد به خواندن می پرداختم و جمعه ها به كوه می رفتم.
تقریبا با تمام هنرمندان و استادان موسیقی كار كردم اما در كنار رابطه پدر و فرزندی كه با استاد احمد عبادی داشتم، از روانشاد جلیل شهناز همیشه به عنوان موثرترین هنرمند در كارم یاد می كنم.
پخش موسیقی از رادیو و تلویزیون بر اساس خواسته كاباره داران بود و تنها سالی یك بار برای جشن هنر شیراز به سراغ هنرمندان بزرگ كشور می آمدند.
در هشت دوره از 11دوره جشن هنر شیراز برنامه اجرا كردم و بعد به دلیل اعتراض از شركت در این رویداد سر باز زدم.
جشن هنر شیراز از سال 1346همه ساله در شهریور ماه با حضور هنرمندان ایرانی و خارجی در كنار مقبره حافظ اجرا می شد.
** موسیقی از دیدگاه شجریان
شجریان آن هنگام كه سخن از موسیقی، معنا و شعر به میان می آید، فضای احساسی و عاطفی خود را خلق می كند و با انتخاب شعر مناسب، از موسیقی مدد می گیرد و تصویری ذهنی، مطابق با منظور و اندیشه خاص خود برای شنونده ترسیم می كند، صدایی كه علاوه بر رعایت ردیف های آوازی و نوآوری ها و بدعت ها، به اصول اخلاقی شایسته منزلت هنرمند متعهد پای بند و میراث دار تبار بزرگان تاریخ موسیقی و آواز ایرانی است.
موسیقی، سمبل غیر قابل انكار تاریخ، تمدن و فرهنگ ملت ها است و هر قوم هرچقدر هم از بیان گذشته خود پرهیز كند چون به این عرصه پای می نهد، دیگر قادر به پرده پوشی نیست و نا خواسته بخشی از گذشته های خود را در قالب این هنر بیان می كند.
استاد شجریان اعتقاد دارد كه موسیقی زبان مردم است و همواره باید در خدمت مردم باشد.
استاد آواز ایران موسیقی را هنر متعالی می داند و معتقد است : همه هنرها وام دار موسیقی بوده و برای رسیدن به تعالی و بهتر جلوه كردن از آن بهره می گیرند.
وی با بیان اینكه موسیقی ایرانی قابلیت تعامل با هر ژانر از این هنر را دارد، بر این باور است: موسیقی كشور ما شناخته شده اما به دلیل عدم معرفی، فراگیر نشده است.
او با تاكید به افزایش همنوازی ها، گفت: برای معرفی این هنر به جهانیان باید از متخصصان و كارشناسان خودمان استفاده كنیم.
استاد شجریان در باره ابداع و ساخت سازهایی از قبیل 'ساغر'، 'صراحی'، 'شهرآشوب'، 'كرشمه' و 'تندر' هدف از این كار را ایجاد تنوع بیشتر و افزایش رنگ Rang صداهای گوناگون در اركستر عنوان كرد و یاد آور شد: از ساغر به جای 'تار باس' و 'رباب' و از صراحی به جای 'ویولنسل' در اركستر استفاده می شود.
از نگاه استاد شجریان ، مخاطبان محور و مهم ترین وجه اثرگذار در موسیقی هستند و به همین دلیل معتقد است كه سلایق گوناگون مردم را باید در ارائه موسیقی در رسانه ها و كنسرت ها در نظر گرفت ، در عین حال نباید آنقدر سطح موسیقی پایین بیاید كه به ابتذال كشیده شود.
اما استاد در باره موسیقی ایده آل این چنین می گوید : موسیقی مطلوب من آن است كه هم مردم بتوانند از آن بهره ببرند و هم مورد تایید اهل فن باشد.
یكی از ویژگی ها استاد آواز ایران بر خلاف بسیاری از اهالی موسیقی سنتی ایران ، توجه ویژه اش به نوآوری است و بر این اعتقاد است كه نبود نوآوری عملا موجب محدودیت موسیقی و یا هر هنر دیگر می شود؛ موسیقی ایرانی را باید فراگیر كرد و این كار با تنوع و گستردگی امكان پذیر است.
استاد شجریان می گوید : همواره می خواهم كاری عالی عرضه كنم و اگر موفق به انجام این كار شوم، این موسیقی مورد پسند مردم قرار می گیرد و در عین حال ارزش های موسیقایی خاص خود را دارد. تلاشم این نیست كه موسیقی عامه پسند باشد برعكس من به معیار این هنر فكر می كنم تا به ارتقاء موسیقی كشورم بینجامد.
موسیقی از نگاه استاد شجریان یكی از ابزارهای مهم كمال انسان است و با اعتقاد بر اینكه انسان بدون موسیقی به كمال نخواهد رسید، خاطر نشان كرد: هرچه موسیقی نیروی تفكر و اندیشه را بیشتر تقویت كند و نهادهای خفته را بیدار و رستخیزی در وجود انسانی به وجود آورد، فرایند بیشتری به سوی كمال داشته ، هدف عالی تری را دنبال كرده و بشر را به سوی كمال رهنمون می كند.
** شجریان ، سنت و اصالت
استاد شجریان بین سنت و اصالت تفاوت قائل بوده و معتقد است : سنت بسته و ساكن اما اصالت گسترده و جاری است و می تواند سنت های متفاوتی را ارائه دهد.
وی می گوید : وقتی می گوییم موسیقی سنتی اجرا می كنیم یعنی ابتدا پیش درآمد نواخته می شود بعد یك نفر تكنوازی می كند و سپس آواز می آید و در پایان بایك تصنیف و رنگ Reng پایان می پذیرد كه در این حالت آواز هم بر اساس همان ردیف دستگاه ها و مقام ها خوانده می شود، اما بر اساس اصالت می توانیم به عنوان مثال آواز سه گاه و یا هر آواز دیگر را با فرم اجرایی جدید تری ارائه دهیم.
او با تاكید بر سنت شكنی به منظور بیان معنا، می افزاید : سنت تا آنجا كه اجازه بیان معنا می دهد پایدار می ماند و وقتی این قالب تنگ شد و اجازه نداد كه معنای زمانه ما بیان شود، باید آن را شكست.
استاد شجریان یادآور می شود : اگر قالبی اجازه نمی دهد كه هنرمند ایده، منظور و احساسش را بیان كند، باید آن را كنار گذاشته و قالب هایی را برای انتقال حس زمانه انتخاب كرد.
وی اعتقاد دارد : موسیقی سنتی معطوف به مرجع است در حالی كه موسیقی اصیل بیشتر به مخاطب و نیاز های روز توجه دارد. اما این روند همیشه وجود نداشته زیرا در طول تاریخ با محدودیت های زیادی رو به رو بوده و اجازه نیافت به سوی كمال سوق یابد.
استاد شجریان می گوید : چه بسا هنرمندانی كه نتوانستند هنر خود را به صورت كامل عرضه كنند و با مرگ آنان بخشی از موسیقی ما به بایگانی پیوست و یا همراه مبدعشان دفن شد.
شجریان با اشاره به اینكه سنت شكنی همیشه مسیر مثبتی نداشته است و امكان دارد راه منفی را پیش گرفته باشد، اضافه می كند : بعضی از سنت شكنی ها مخرب و مانع كمال موسیقایی هستند.
این استاد آواز می گوید : سنت شكنی به معنای از بین بردن اصالت ها نیست بلكه با توجه به آنها باید سنت ها متحول شوند.
استاد شجریان تاكید می كند : در مورد شاگردان خود نیز چنین توقعی داشته و انتظار دارم با سنت شكنی از من پا فراتر بگذارند، زیرا در غیر این صورت در جا زده و در نهایت همان تكرار شجریانند.
وی با اشاره بر اینكه شاگردان باید از استادشان پیشی گیرند، معتقد است : متاسفانه امروزه شاگردان از استادشان عقب ترند كه این امر برای آینده آواز ایرانی نگران كننده است.
او با نظر بعضی مبنی بر اینكه موسیقی ایرانی را برای تكامل باید با سایر موسیقی ملل در هم آمیخت سخت مخالف است و می گوید: نگرانم تا مبادا هویت موسیقی میهنمان از بین برود. ما ضمن حفظ این هنر و با ابزار خودمان باید پاسخگوی نیاز مردم نیز باشیم.
استاد شجریان با تاكید بر اینكه بر روی موسیقی اصیلمان سرمایه گذاری كنیم، یاد آور می شود : موسیقی ایرانی به حس درونی و سلیقه شنوندگان ایرانی نزدیكتر بوده و با تاریخ این سرزمین عجین شده است.
او سرمایه گذاری آموزشی را بسیار مهم ارزیابی و تاكید می كند : ما مدرسه موسیقی، دانشكده موسیقی و كلاس موسیقی به حد كافی نداریم و استاندارد آموزشی آموزشگاه هایمان نیز پایین است.
** زندگینامه شجریان
محمدرضا شجریان، یكم مهر 1319 خورشیدی در مشهد زاده شد. خواندن را از خردسالی با لحن كودكانه آغاز كرد و با توجه به استعداد و صدای خوبش تحت تعلیم پدر كه خود قاری برجسته قرآن بود مشغول به پرورش صدای خویش شد و در سال 1331 هنگامی كه 12سال بیش نداشت برای نخستین بار، صدای تلاوت قرآن او از رادیو خراسان پخش شد.
وی در سال 1337 به رادیو خراسان رفت و در رشته آواز مشغول فعالیت شد. سپس برای اجرای برنامه‌های گلها به تهران رفت در حدود یكصد برنامه از این سری شامل 'گلهای رنگانگ'، 'گلهای تازه'، 'یك شاخه گل'، 'گلهای جاویدان' و 'برگ سبز' حضور یافت و به احترام پدر كه بسیار متدین و از قاریان برجسته استان خراسان بود ترجیح داد تا از نام 'سیاوش بیدگانی' استفاده كند.
در سال 1338 به دانشسرای مقدماتی در مشهد رفت و پس از دریافت دیپلم دانشسرای عالی، به استخدام آموزش و پرورش در آمد و به تدریس اشتغال یافت و در همان زمان نواختن سنتور را نزد جلال اخباری آموخت.
شجریان در سال 1340 با فرخنده گل افشان ازدواج كرد كه حاصل آن سه دختر و یك پسر (همایون) بود.
او در سال 1346 به تهران رفت و با استاد احمد عبادی آشنا شد و از سال 1346 در كلاس استاد اسماعیل مهرتاش شركت نمود. همچنین برای آموختن خوشنویسی در انجمن خوشنویسان نزد ابراهیم بوذری رفت. از سال 1347، خوشنویسی را نزد استاد 'حسن میرخانی' ادامه داد و در سال 1349 درجه ممتاز را در خوشنویسی به دست آورد.
شجریان تا سال 1350 با نام مستعار سیاوش بیدكانی با رادیو همكاری می‌كرد، ولی بعد از آن از نام خود استفاده كرد.
وی همچنین در 1350 با استاد فرامرز پایور آشنا شد و یادگیری سنتور و ردیف‌های آوازی را نزد وی دنبال كرد.
استاد شجریان در سال 1351 در برنامه گلها با نورعلی خان برومند آشنا شد و به آموختن شیوه آوازی حسین طاهرزاده نزد او پرداخت.
وی از سال 1352 نزد عبدالله دوامی كلیه ردیف‌های موسیقی و شیوه‌های تصنیف‌خوانی را فرا گرفت. در همین سال به همراه گروهی از هنرمندان چون محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگ‌فر، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون و داوود گنجه‌ای مركز حفظ و اشاعه موسیقی را به سرپرستی داریوش صفوت بنا نهاد.
استاد شجریان شیوه‌های آوازی اقبال‌السلطان، تاج اصفهانی، میرزا ظلی، ادیب خوانساری، حسین قوامی (فاخته ای) و غلامحسین بنان را روی صفحات و نوارها به‌دقت دنبال كرد. از سال 1354، تدریس هنرجویان را در رشته آواز در دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آغاز كرد و در سال 1358 با تعطیلی این رشته كار تدریس خود را پایان داد.
وی در سال 1357 به‌همراه هوشنگ ابتهاج (سایه) و برخی هنرمندان دیگر از رادیو كناره‌گیری كرد. شجریان در اسفندماه سال 1356شركت دل‌آواز را بنیان‌گذاری كرد. همچنین در سال 1356 در مسابقه تلاوت قرآن كشوری رتبه نخست را به دست آورد.
شجریان در 1357 چندین سرود میهنی و انقلابی اجرا كرد و همانند بسیاری از هنرمندان آن زمان همكاری خود را با سازمان‌های دولتی ادامه نداد. او در آن زمان با كانون چاووش كه زیر نظر هوشنگ ابتهاج فعالیت داشت، همكاری می كرد.
وی در آن زمان به همراه شهرام ناظری چند آلبوم مشترك اجرا و به بازار عرضه كرد كه محتوای آن ها بیشتر انقلابی بود. از میان آلبوم های مشترك شجریان و ناظری می توان به چاووش 7 اشاره كرد.
تصنیف معروف سپیده با شعر ' ایران ای سرای امید ' در همان دوران اجرا شد. او از آن زمان به بعد در خانه به تحقیق و تدوین ردیف‌های آوازی پرداخته و به آموزش شاگردان قدیمی‌اش همت گماشت.
شجریان در فاصله سال‌های دهه شصت همكاری گسترده‌ای را با پرویز مشكاتیان آغاز كرد كه حاصل آن آلبوم‌هایی چون بیداد، آستان جانان، سر عشق (ماهور)، نوا، دستان، گنبد مینا و جان عشاق بود. در این سال‌ها به همراه گروه عارف به سرپرستی مشكاتیان كنسرت‌هایی را در خارج از ایران هم اجرا كرد.
استاد آواز ایران پس از سال 1368 به همراه 'داریوش پیرنیاكان' و 'جمشید عندلیبی' به اجرای كنسرت در آمریكا و اروپا پرداخت. این گروه در سال بعد، كنسرت‌هایی را برای جمع‌ آوری كمك مردم دنیا به زلزله‌زدگان رودبار اجرا كرد. آلبوم‌های دل مجنون، سرو چمان، یاد ایام و آسمان عشق با همكاری گروه آوا و نیز دلشدگان با آهنگسازی حسین علیزاده در این سال‌ها منتشر شد.
شجریان در سال 1374 كنسرت‌هایی در شهرهای اصفهان، شیراز، ساری، كرمان و سنندج اجرا كرد و در همین سال، آلبوم چشمه نوش را با محمدرضا لطفی و مدتی بعد، در خیال را با همكاری مجید درخشانی منتشر نمود. وی در سال 1377، آلبوم شب، سكوت، كویر را با آهنگسازی 'كیهان كلهر' منتشر كرد.
این استاد در سال 1378 جایزه پیكاسو را از طرف سازمان یونسكو دریافت كرد. از سال 1379 با حسین علیزاده، كیهان كلهر و پسرش همایون به اجرای كنسرت پرداخت كه حاصل آن آلبوم‌های زمستان است، بی تو به سر نمی‌شود، فریاد، ساز خاموش و سرود مهر بود. در زمستان سال 1382، به همراه همین گروه برای كمك به زلزله‌زدگان بم كنسرتی در تهران با نام هم‌نوا با بم اجرا كرد.
از سال 1386، شجریان به همكاری با گروه آوا پرداخت و كنسرت‌هایی در تهران، اصفهان، اروپا، آمریكا و كانادا اجرا كرد. در این دوران دو اثر به نام‌های غوغای عشق‌بازان (آلبوم صوتی) و كنسرت محمدرضا شجریان و گروه آوا (آلبوم تصویری) به همراه گروه آوا اجرا و به بازار عرضه شد.
در همین سال و در مراسم درگذشت مادرش، پس از 30 سال، دعای ربنا را دوباره خواند. شجریان اكنون به همراه پسرش همایون شجریان به ترویج و اشاعه موسیقی اصیل و سنتی ایرانی می‌پردازد.
محمدرضا شجریان در سال 1387 یك گروه موسیقی بنیان‌گذاری كرد و آن را به افتخار 'جلیل شهناز' (نوازنده نامی تار)، گروه شهناز نامید. از جمله اعضای این گروه می‌توان به مژگان شجریان (دخترش) اشاره كرد. از آن زمان به بعد محمدرضا شجریان با این گروه فعالیت داشته است.
یكی از ویژگی‌های مهم این گروه موسیقی استفاده از سازهای ابداعی محمدرضا شجریان است كه به دست خودش ساخته شده‌ است.
استاد شجریان به همراه گروه شهناز در سال 1389 یك تور كنسرت جهانی برگزار كرد كه دو مورد از این كنسرت‌ها منتشر شده‌است.
مجید درخشانی سرپرست گروه شهناز این 2 كنسرت را از موفق ترین كنسرت‌های این گروه می‌داند و می گوید: تشكیل این گروه از نوازندگان جوان انتقاد بسیاری از اهالی موسیقی را در پی داشت زیرا آنان اعتقاد دارند شجریان با چنین جایگاه باید با پیشكسوتان به روی صحنه برود نه جوانان.
اما استاد شجریان ضمن اظهار رضایت از اعضای گروه عقیده دارد كه باید فرصت كافی را برای رشد و تعالی جوانان در اختیارشان گذاشت.
شجریان پس از مدتی با برادران پورناظری (تهمورس پورناظری و سهراب پورناظری) همكاری كرد كه حاصل آن آلبوم رنگ‌های تعالی است. البته این اثر به صورت رسمی منتشر نشده بلكه بر روی اینترنت پخش شد.
استاد شجریان بعد از آن همكاری با برادران پورناظری را قطع كرد و در سال 1393 یك بار دیگر به همراه گروه شهناز یك تور كنسرت جهانی برگزار می‌كند.
از شاگردان سرشناس استاد شجریان می توان از حسام الدین سراج، قاسم رفعتی، همایون شجریان، ایرج بسطامی، محسن كرامتی، علی جهاندار، حمیدرضا نوربخش، علیرضا قربانی، سینا سرلك و مظفر شفیعی نام برد.
شهرام ناظری، علیرضا افتخاری و علی رستمیان نیز مدتی نزد او ردیف‌های آوازی كار كرده‌اند.
گلبانگ، پیغام اهل راز، بیداد، آستان جانان، سرعشق، دستان، دود عود، سرو چمان، پیام نسیم، دل مجنون، خلوت گزیده، دل شدگان، آسمان عشق، یاد ایام، چشمه نوش، جان عشاق، گنبد مینا، ساز قصه گو، در خیال، عشق داند، رسوای دل، شب وصال، معنای هستی، چهره به چهره، شب، سكوت، كویر، آرام جان، تلاوت، آهنگ وفا، سروچمان، پیان نسیم و... از جمله آثار این استاد است.
وی در طول فعالیت هنریش با هنرمندان بسیاری همكاری كرد كه از آن جمله می توان به استادان علی تجویدی، حبیب الله بدیعی، رحمت الله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، شاپور نیاكان، اسدالله ملك، علی اصغر بهاری، حسن كسایی، محمد موسوی، فرامرز پایور، منصور صارمی، لطف الله مجد، احمد عبادی، جلیل شهناز، فرهنگ شریف، حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، كیهان كلهر و بسیاری دیگر اشاره كرد.
خبرنگار: زهره كرمی**انتشار دهنده: محسن حسن نیا
7330/1899
۰ نفر