امیركبیر؛ سیاستمداری برجسته كه ضرورت تاریخی اصلاح جامعه را درك كرد

تهران- ایرنا- «قباد منصوربخت» میرزا تقی خان امیركبیر را سیاستمدار و اصلاح گری برجسته دانست و گفت: امیر با دركی كه از كلیت تمدن جدید به دست آورد دریافت كه تمدن جدید یك كل است كه باید به تمام جنبه های آن دست یافت و چنانچه در هر حوزه ای اصلاحات انجام نشود، كشور شكست هایی را در آن زمینه تجربه خواهد كرد.

دوره قاجاریه را در تاریخ ایران باید از جنبه های مختلف با دیگر حكومت های پادشاهی ایران متفاوت دانست؛ چرا كه مهمترین مساله این دوره كه ذهن و اندیشه عباس میرزا ولیعهد، امیركبیر و عده ای دیگر از سیاستمداران را به خود مشغول كرد «روبرویی ایران با تمدن جدید غرب» بود كه به نوسازی اجباری منجر شد و شروع جنگ های ایران و روسیه را باید نخستین جرقه های این روبرویی با وجه قهری این تمدن دانست.

بدین صورت عباس میرزا و بعدها محمدتقی خان فراهانی مشهور به امیركبیر دریافتند كه ایران نه تنها از نظر نظامی بلكه در تمام زمینه های دیگر نیازمند اصلاحات واقعی است. اگر عباس میرزا این آگاهی را در میدان های جنگ به دست آورد، امیركبیر با مسافرت به روسیه و مشاهده پیشرفت و نوسازی كه در این كشور انجام می شد، به این نتیجه دست یافت.میرزا محمدتقی خان فراهانی در 1186خورشیدی در روستای هزاوه فراهان اراك به دنیا آمد. خیلی زود به سبب هوش و استعداد كم نظیر توجه میرزا ابوالقاسم قایم مقام فراهانی صدراعظم محمدشاه قاجار و عباس میرزا نایب السلطنه به خود جلب كرد و پس از مدتی نخستین تجربه سیاسی خویش را در همراهی با خسرو میرزا فرزند نایب السلطنه در سفر به روسیه تزاری به دست آورد و پیشرفت هایی كه در روسیه مشاهده كرده بود به فكر اصلاحات در ایران افتاد.

این سیاستمدار بزرگ در سال های بعد به سبب لیاقت و شایستگی در انجام دادن امور دیوانی به «امیرنظام» ملقب شد. وی با آغاز سلطنت ناصرالدین شاه به صدراعظمی رسید و لقب «امیركبیر» را به دست آورد.
امیركبیر در دوره صدراعظمی اصلاحات سیاسی، امنیتی، مالی، اقتصادی و فرهنگی را انجام داد كه در این میان ایجاد امنیت و پایان دادن به شورش ها، یاغی گری ها، اصلاحات مالی، جلوگیری از ظلم های پیدا و پنهان صاحبان قدرت و نفوذ را در اولویت برنامه های خود گنجاند و در مدت كوتاهی از دخالت بیگانگان در امور مختلف كشور كاست.

همچنین این سیاستمدار مقتدر در حیات سیاسی خویش، دست به تشكیل مدرسه دارالفنون، انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه، ایجاد بسته های پستی چاپارخانه ای، رسیدگی به وضع مالیه، ممنوعیت حمل سلاح سرد و گرم، سر و سامان دادن به ارتش، اصلاح سیاست خارجی، اجباری ساختن مایه كوبی آبله، حذف لقب ها و عنوان های گوناگون زد كه همین اصلاحات به تعداد دشمنانش در دربار قاجار افزود و سرانجام در20 دی 1230خورشیدی به وسیله حاجی علی مراغه ای(حاجب الدوله) در حمام فین كاشان به شهادت رسید. لرد كرزن نایب السلطنه وقت هند كه در جریان یكی از معاهده ها، امیركبیر را در ارزنه الروم در تركیه امروزی دیده بود، درباره وی می نویسد: «این شخص از تمامی ماموران عثمانی، ایران، روسیه و بریتانیای كبیر كه این وقت در ارزنه الروم حضور داشتند، جالب توجه تر بود و با هیچ یك از آنها قابل مقایسه نبود و در سه سالی كه شاغل مقام صدارت بود كارهای بزرگ و نمایان برای ایران كرد، اما ستاره درخشانی كه در افق زندگی او طالع بود، در ابر حسد و تزویر رقبایش پنهان شد.»

«قباد منصوربخت» عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی سال هاست مطالعات خود را بر روی تاریخ ایران به ویژه دوره قاجار متمركز كرده است. منصور بخت را باید یكی از استادان تاریخ دانست كه تحلیل هایش درباره تاریخ ایران به ویژه مواجهه ایران با تمدن غرب در دوره قاجار و اصلاحات امیركبیر مساله محور بوده و همین اشراف بر غنای تحلیل هایش افزوده و در همین راستا و به مناسبت سالروز شهادت امیركبیر، پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به گفت و گو با این استاد تاریخ پرداخته است.

**روی كار آمدن آقامحمد خان و تاسیس سلسله قاجار وحدت سرزمینی ایران را ممكن كرد
منصوربخت درباره وضعیت جامعه ایران در دهه های نخست دوره قاجاری به جنبه های داخلی و خارجی موضوع اشاره كرد و گفت: از جنبه داخلی هر حكمی كه درباره جامعه قاجار صادر شود خواسته یا ناخواسته وضعیت آن دوره را با دوره پیش از آن مقایسه می كند. به همین دلیل باید پرسید جامعه قاجاری با وضعیتی كه چند قرن پیش در ایران به وجود آمده بود چه نسبتی داشت؟

از این رو ظهور و تاسیس سلسله صفویه را نقطه عطفی در تاریخ ایران است كه مهمترین مساله آن تحقق وحدت سرزمینی و احیای بخش عمده فلات ایران از لحاظ سیاسی بود كه در مقابل دولت عثمانی كه بخشی از جهان اسلام را در كام خود كشیده بود، ایستادگی كرد و مانع از بلعیده شدن ایران شد. نكته دیگر این كه با تاسیس دولت صفویه در عرصه اقتصادی ایران اتفاق مهمی افتاد؛ یعنی تاریخ ایران قبل از صفویه با دو هجوم ویرانگر مغول و تیمور روبرو شد كه ضربه های بسیار شدیدی بر اقتصاد ایران زد و جامعه را با مشكلات زیادی روبرو كرد. دولت صفویه این فرصت را داشت كه بار دیگر به ویژه اقتصاد كشاورزی ایران را احیا كند. در زمان شاه عباس این امر به اوج خود رسید اما متاسفانه با مرگ این پادشاه تنزل و انحطاط صفویه نیز شروع شد و در قرن 12 هجری قمری تاثیرات خود را آشكار كرد.

این قرن یكی از بدترین دوره های تاریخ ایران است؛ چرا كه به دلیل جنگ های طولانی، سقوط صفویه و لشكركشی های نادرشاه افشار و جنگ های جانشینی نادر بار دیگر ضربه های اساسی به اقتصاد و به تبع آن اوضاع اجتماعی ایران وارد شد و حكومت مقتدر صفویه كه نشانه قدرت سیاسی ایران بود، دچار ضعف شد و سرانجام با مرگ كریم خان در سال های نخست دهه آخر این قرن ایران وارد درگیرهای جدیدی در عرصه سیاست داخلی شد. با غلبه آقامحمدخان بر دیگر رقبا و تاسیس سلسله قاجار اتفاقی مهم در تاریخ ایران افتاد و وحدت سیاسی ایران را ممكن كرد.

بنابراین نقطه آغاز تاسیس سلسله قاجاریه یك نتیجه مبارك برای ایران در پی داشت زیرا كشور بار دیگر از تشتت و پراكندگی رها شد و وحدت سرزمینی بخش عمده ای از آن ممكن شد، اما كشور از لحاظ اوضاع اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در وضعیت بدی به سر می برد.

**ایران در دروه قاجار با بزرگ ترین مساله خود یعنی تمدن جدید روبرو شد
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی اظهار داشت: مساله اصلی درباره وضعیت جامعه قاجار این است كه اوضاع كشور را باید در ظرف جهانی و اتفاق هایی كه در این زمان برای جامعه می افتد، بررسی كرد. ایران قاجاری با تغییری اساسی در شرایط جهانی روبرو بود تغییری كه البته جامعه بسیار دیر با آن روبرو شد. این اتفاق ظهور استعمار به معنای نماینده نظامی-سیاسی و اقتصادی تمدن جدید بود. استعمار از آغاز قرن 16 میلادی در جهان با كشورهای مختلف روبرو شد. هر چند در دوره صفویه به صورت جزیی مواجهه نظامی با استعمار در جنوب وجود داشت اما به صورت مساله اصلی در نیامد تا این كه در دوره قاجار و شروع جنگ های ایران و روسیه مواجهه جدی ایران با استعمار آغاز شد. به این ترتیب جامعه ایران درگیر مسایلی شد كه منشاء آن در درون كشور نبود. به عبارت دیگر ایران با بزرگ ترین مساله تاریخ خود یعنی تمدن جدید روبرو شد.

** امیركبیر سیاستمداری كه درگیر جنبه های عملی تمدن جدید شد
استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی امیركبیر را چهره بسیار مهم در ایران زمان قاجار در روبرو شدن با تمدن غرب دانست و گفت: مساله ای كه تمدن غرب ایران را در چند قرن اخیر با آن روبرو كرده موضوع مهم و پیچیده است؛ یعنی ایران با مساله ای روبرو شده كه جنبه نظری و عملی دارد. بنابراین امیركبیر را باید به عنوان سیاستمداری دانست كه درگیر جنبه های عملی تمدن جدید شده است و در مقام و مدیر عالی رتبه كشور به مسایلی پی برد كه جامعه با آن درگیر شده بود و ابعاد این درگیری همچنان گسترش می یافت.این صدراعظم قاجاری مسایلی را در جنگ های ایران و روسیه مشاهده و درك كرد كه در نهایت متوجه برتری نظامی و سلاح های آتشین روسیه شد و پی برد كه برای مبارزه با این قدرت جدید سلاح سرد كاربردی ندارد؛ چرا كه ابزار و قانون جنگ در جهان از اساس تغییر كرده است.

**امیركبیر و اصلاحات اساسی در كشور به ویژه تغییر نظم و قانون
منصوربخت با اشاره به سفر امیركبیر به روسیه گفت: كشته شدن الكساندر گریبایدوف وزیر مختار روسیه در ایران باعث شد تا امیركبیر به همراه هیات خسرو میرزا قاجار به روسیه برود و همین سفر 10 ماهه و مشاهده پیشرفت های روسیه(نظامی،صنعتی، راه سازی، نهادهای آموزشی و ...) در ذهنیت امیر تحولی اساسی به وجود آورد. بنابراین او متوجه دو نكته شد یكی این كه سلاح جدیدی كه ارتش روسیه به آن مجهز شده حاصل فناوری نظامی جدید است. مهمتر این كه آنها توانایی تولید این سلاح ها را به دست آورده اند و دیگری این كه مساله قدرت دشمن فقط قدرت نظامی نیست بلكه جزیی از كل قدرت اروپاست.
پس به این نتیجه رسید كه اگر قرار است در ایران نیز تغییرات ایجاد شود باید كلیت كشور به ویژه نظم و قانون تغییر كند. به این ترتیب امیركبیر با دركی كه از كلیت تمدن جدید به دست آورد دریافت كه تمدن جدید یك كل است كه باید به تمام جنبه های آن دست پیدا كرد و چنانچه در حوزه ای اصلاحات انجام نشود كشور شكست های دیگری را در این زمینه ها تجربه خواهد كرد.

او به این درك رسید كه مساله قدرت نظامی نیست و اگر كشور به صنایع جدید مجهز نشود نه تنها در عرصه صنایع دستی قدیم شكست خواهد خورد بلكه در دام وابستگی گرفتار خواهد شد، همان طور كه در سال های بعد این اتفاق افتاد. از این رو برای رسیدن به علم و فناوری باید نهادهای جدید آموزشی ایجاد كرد. به عبارتی امیركبیر ارتباط این اجزا را با یكدیگر درك كرد و دریافت كه ایران با یك كل به نام تمدن جدید روبرو شده است به همین دلیل در مجموعه اقدام هایی كه انجام می داد به اصلاحات داخلی و ایجاد نهادهای جدید دست زد.

**اصلاحات امیركبیر امید و اعتماد را در توده مردم به وجود آورد
این استاد تاریخ اصلاحات امیركبیر را از دو دیدگاه بررسی كرد و گفت: یكی از جنبه های اصلاحات امیر تاثیراتی بود كه در دربار قاجار یعنی شاهزادگان، مقامات و صاحبان مناصب، حرمسرا و ... به جای گذاشت كه این اقدامات به تعداد دشمنان او در درون دربار افزود؛ یعنی هر اقدامی كه انجام می داد در دربار قاجار دشمنانش از نظر كیفی و كمی افزایش پیدا می كردند. جنبه دیگر اصلاحات تاثیر در جامعه و توده مردم بود؛ یعنی تاثیر اقدامات امیركبیر برای توده مردم قابل مشاهده و لمس بود.

او در جامعه به ایجاد نظم و انظباط پرداخت و دست متعرضان به حقوق عمومی را كوتاه كرد. بنابراین رفتار اخلاق مدارانه ای در جامعه به وجود آورد و همین عوامل باعث ایجاد امید و اعتماد در توده مردم شد؛ چرا كه برای نخستین بار مشاهده می كردند كه حكومت حقوق مردم را رعایت می كند و مانع از تعرض آنها به یكدیگر می شود. همچنین اقدام امیركبیر در زمینه حمایت از تولیدكنندگان و پیشه وران ایرانی باعث ایجاد شوق و ذوق و انقلاب روحی در درون جامعه شده بود.

**امیركبیر انسانی جدی و فسادناپدیر بود
وی با اشاره به علل و دلایل مخالفت های ظاهری و باطنی با اصلاحات امیركبیر گفت: منابع دوره قاجار یا كمتر به این علت ها پرداخته یا حداقل از بیان صریح آنها خودداری كرده اند. چرا كه این منابع درباره علت های ظاهری مخالفت با اصلاحات امیركبیر گفته اند كه او انسانی متكبر و متنمر بود كه دست تمام شاهزادگان را از حقوق خود كوتاه و اعیان را تحقیر می كرد در صورتی كه باید گفت این صدراعظم قاجاری انسانی جدی و فسادناپدیر بود كه بر پایه اصول اعتقادی كه داشت در عرصه كشور داری و سیاست عمل می كرد چرا كه او معتقد بود كه حكومت برای اداره جامعه است نه برای غارت و این اعتقاد در بسیاری از نامه هایش مشاهده می شود.

به عبارت دیگر برابری همه مردم و مساوات كه در سال های بعد جامعه ایران در نهضت مشروطه آن را درك می كند در عمل گرایی امیركبیر قابل مشاهده است. او معتقد بود كه همه مردم در كشور از حقوق یكسانی برخوردارند و شاهزادگان، بزرگان و ... حق خاصی ندارند. در نتیجه امیركبیر در امر سیاست به اصولی پایبند بود كه حاضر نبود از آنها دست بردارد. این امر از نظر شاهزادگان، بزرگان و ... نوعی تحقیر به حساب می آمد بنابراین در تمام شكایت هایی كه به شاه می نوشتند او را انسانی متكبر، متنمر و خودخواه نشان می دادند.
منصوربخت در ادامه افزود: شكایت های شاهزادگان، بزرگان و دربار و جوسازی های آنها علیه امیركبیر، دروغ بزرگی بود كه به مردم ایران گفته شد؛ چرا كه اگر این صدراعظم قاجاری با مخالفانش همراه می شد و دست به چپاول كشور می زد با هیچ گونه دشمنی روبرو نمی شد.

** با شهادت امیركبیر شمارش معكوس سقوط سلسله قاجاریه شروع شد
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی درباره علت باطنی مخالفت با اصلاحات امیركبیر نیز یادآور شد: علت باطنی مخالفت ها به ذهنیت هیات حاكمه و دربار قاجار از شرایط جامعه باز می گشت كه این ذهنیت ارتباط مستحكمی با تاریخ گذشته ایران داشت. اگر بخواهیم در تفكرهای قدیم، جامعه ایران را از نظر سیاسی دسته بندی كنیم مفهومی وجود دارد كه ابونصر فارابی در فلسفه سیاست خود از آن به عنوان «مدینه تغلبیه» نام می برد.

ماهیت حكومت در تاریخ ایران ماهیت تغلبیه است؛ یعنی در تاریخ ایران همه حكومت های پادشاهی از طریق غلبه با زور روی كار آمدند و البته ذهنیت و اندیشه متناسب با خود را نیز به وجود آوردند. در این ذهنیت حكومت و سرزمین ملك شخصی تلقی می شد و به این ترتیب دربار قاجار نیز خواسته و ناخواسته به این تفكر رسیده بود كه جامعه، مردم و سرزمین ملك آنها هستند و رعایا تنها وسیله عیش و نوش آنها به شمار می آیند. امیركبیر با اعمال و رفتار خود این تلقی در جامعه ایران را بر هم زد و بزرگان، شاهزادگان و دربار، علیرغم اینكه نیم قرن از جنگ های ایران و روسیه می گذشت، متوجه اوضاع و شرایط جدید نشدند و قدرت همه جانبه تمدن جدید را درك نكردند.

این وضعیت تا پایان حكومت قاجاریه ادامه پیدا كرد؛ یعنی به طور كلی ذهنیت قاجاریه دگرگون نشد و حاضر نبودند در برابر شرایط جدید حتی به تامل ابتدایی بپردازند به همین دلیل آنها متوجه نشدند كه كشور دچار یك بیماری اساسی شده است و امیركبیر به عنوان یك طبیب ماهر و حاذق برآنست تا كشور را نجات دهد. مخالفان به سبب این كه فكر می كردند می توان در برابر شرایط جدید ایستاد امیركبیر را از پا در آوردند اما با شهادت او شمارش معكوس سقوط سلسله قاجاریه شروع شد؛ یعنی مردی را از پا درآورند كه در صورت موفقیت پایه حكومت آنها را مستحكم تر می كرد.

**اصلاحات امیركبیر پاسخ به یك ضرورت تاریخی بود
این استاد تاریخ درباره موفقیت اصلاحات امیركبیر توضیح داد: اصلاحاتی كه این صدراعظم در جامعه ایران زمان قاجار ایجاد كرد بسیار موفق بودند اما به سبب این كه او در آغاز راه بود این اصلاحات ماندگار نشد و همه تلاش هایی كه برای نوسازی ایران كرد از میان رفت. اصلاحاتی كه از زمان عباس میرزا شروع شد و با امیركبیر نیز ادامه پیدا كرد پاسخ به یك ضرورت تاریخی و لزوم ایجاد تغییرات ساختاری و تغییر در صورتبندی اجتماعی بود از شرایط خارجی نشات می گرفت زیرا جامعه در شرایط جدیدی قرار گرفته بود كه اگر برای پاسخ به آن شرایط دست به اصلاحات و نوسازی نمی زد ایران به لحاظ موجودیت سیاسی، فرهنگی، فكری و عملی به طور كلی از صحنه تاریخ بشری حذف می شد و جایگاهش در حاشیه تمدن جدید تثبیت می شد. اقدام های امیركبیر بهترین فرصتی تاریخی بود تا به این ضرورت تاریخی جواب داده شود كه ایران زمان قاجار از دست داد.

استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در پایان یادآور شد: مشكل اصلاحات امیركبیر این بود كه او قدرت مطلق نبود تا بتواند در برابر مخالفت ها ایستادگی كند فردی می توانست این اصلاحات را انجام دهد كه یا در نقش پادشاه بود و یا از حمایت مطلق پادشاه برخوردار می بود. این صدراعظم قاجاری قدرت خود را از شاه به دست آورد.اصلاحات او تا زمانی انجام شد كه شاه از او حمایت می كرد و با رویگردانی شاه از حمایت صدراعظم، نهال اصلاحات و نوسازی قطع شدند. شاه و درباریان بهترین و مناسبترین وضعیت تاریخی را برای مساله تمدن جدید و تاسیس آن نابود كردند؛ مساله بزرگی كه حاصل آن تداوم بحران و حل نشدن موضوع تمدن جدید بود.

*گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: مهدی احمدی** انتشار دهنده: شهربانو جمعه
**پژوهشم**9370**9131
*ایرنا مقاله كانالی برای انعكاس مقاله های اندیشكده ها - پژوهشكده ها - دانشكده ها - مراكز تحقیقاتی و رسانه های ایران وجهان*
Irnaarticle@
۰ نفر