۷ تیر ۱۳۹۵، ۱۷:۵۵
کد خبر: 82128179
T T
۰ نفر
واشنگتن پست: روسیه، برنده اصلی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا است

تهران - ایرنا - واشنگتن پست در تحلیلی به قلم ' مایكل مك فاول' نوشت ، روسیه بیشترین سود را از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا می برد.

در این مقاله آمده است: هنگامی كه 'ولادیمیر پوتین' در شهر 'درسدن' آلمان شرقی سابق مشغول به كار بود نومیدانه مشاهده كرد كه آلمان شرقی متحد شوروی بتدریج در حال دور شدن از مدار مسكو و نزدیك شدن به آلمان غربی است.
به تبع آن ؛ نهادهای چند ملیتی شوروی در اروپا اعم از 'پیمان ورشو' و 'شورای یاری متقابل اقتصادی با نام اختصاری 'كومه كون' Mutual Economic Assistance (Comecon) كه سازمان فرماندهی تجارت اقتصادی شوروی بود از هم پاشید .
پوتین متعاقبا شاهد انحلال شوروی شد؛ رویدادی كه او بعدها از آن به عنوان یكی از بزرگ ترین تراژدی های قرن بیستم یاد كرد.
این روند ادامه پیدا كرد و متحدان سابق شوروی و بخش هایی از امپراطوری شوروی هم یكی یكی از آن جدا شدند و به بلوك دمكراتیك اروپا ملحق گشتند و سرانجام هم به عضویت ناتو و اتحادیه اروپا در آمدند.
به دنبال اضمحلال شوروی ؛ نزدیك به سه دهه غرب استحكام گرفت و به موازات آن شرق رفته رفته از هم فرو پاشید. انرژی برای تشكیل یك اروپای تكمیل شده و آزاد آنقدر قوی بود كه حتی رهبران اولیه روسیه هم برای پیوستن به آن ابراز علاقه می كردند.
اما آن جریان امروز واژگون شده است.
تصمیم گیری مردم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا موسوم به ' بركزیت' Brexit اولین رویداد در نوع خود نیست ، اما مطمئنا مهیج ترین آنهاست.
اروپا امروز رو به تضعیف شدن پیش می رود و برعكس؛ روسیه و متحدانش و سازمان های چند ملیتی آن در حال جان گرفتن و مستحكم تر شدن هستند و حتی اعضاء جدیدی هم به این اتحاد افزوده می شود .
البته كه پوتین مسئول رای مردم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا نیست اما به هر جهت؛ او و اهداف سیاست خارجی اش تا آخر كار ایستادند تا ثمره فوق العاده این محصول را درو كنند.
در این رویداد, نكته مهم برای مسكو آن است كه یكی از اصلی ترین منتقدان تجاوز روسیه به اروپا دیگر در بروكسل حق رای ندارد .
خوب این می تواند یك اتفاق خوب برای منافع پوتین و یك اتفاق بد برای منافع آمریكا باشد.
'بوریس تیتوف' كمیسیونر روسیه برای حقوق كار آفرینان كه بشدت یك مبارز ملی گرا طبق معیارهای روسیه است در صفحه خود در فیس بوك نوشته است: ' به نظر من مهمترین نتیجه بلندمدت رویداد بركزیت این است كه خروج انگلیس از اتحادیه اروپا این قاره را از حوزه كشورهای «انگلوساكسون' خارج می سازد یعنی از آمریكا.
این استقلال انگلیس از اروپا نیست؛ بلكه استقلال اروپا از آمریكاست.
لندن كمك قابل توجهی به تامین منافع مشترك انگلیس با آمریكا درون اتحادیه اروپا كرد به خصوص در موضوعات امنیتی غیر اروپایی از ایران گرفته تا لیبی و تا ماوراء اقیانوس آرام. چشم انداز ' انگلو ساكسون' اینك درون این مهم ترین سازمان بین المللی گم شده است .
خروج انگلیس از اتحادیه اروپا ؛ خروج یكی از توانمندترین اعضاء این اتحادیه است.
بریتانیا به رغم روابط پیچیده اش با بروكسل برای چندین سال به لطف دستگاه نظامی در سطح جهانی اش و هیئت های دیپلماتیك ماهرش, صفی طویل از هیئت های دیپلماتیك را در سطح جهان یاری رساند.
اینك از میان برداشتن این منابع , این نیروی انسانی و این دارایی ها از اتحادیه اروپا بی شك این سازمان را تضعیف خواهد كرد و برآیند كار جز آنكه در
خدمت اهداف سیاسی پوتین عمل كند چیز دیگری نخواهد بود.
مطمئنا دولت انگلیس به تعامل با اتحادیه اروپا و پایتخت های اروپایی در موضوعات مربوط به سیاست خارجی از منافع متقابل ادامه خواهد داد دقیقا مشابه همان كاری كه امروز آمریكا دارد انجام می دهد .
این دو چیز متفاوت است كه ما یك كرسی كنار میز داشته باشیم و از حق رای و حق وتو برخوردار باشیم و یا اینكه بر روی تمام كسانی كه دور میز نشسته اند؛ قدرت تاثیر گذاری داشته باشیم.
از سوی دیگر در ارزیابی پیامدهای خروج انگلیس از اتحادیه اروپا می توان چند موضوع را دسته بندی كرد.
نخست آنكه با خروج انگلیس ، وظیفه دیپلماتهای اتحادیه اروپا برای مقاومت در برابر تجاوز روسیه به خصوص به كشورهای استونی ؛ لتونی و لیتوانی سخت تر از قبل می شود.
اولین آزمون این امر خطیر , تحریمهای روسیه بابت الحاق 'كریمه' به خاك خود و دخالت در شرق اوكراین در حمایت از جدایی طلبان رقم خورد . شهردار مسكو ' سرگئی سوبیانین ' خوب پیش بینی كرده بود كه می گفت: ' حال بدون وجود بریتانیای كبیر در اتحادیه اروپا هیچ كس اینطور آرزومندانه از تحریم ها
علیه ما حمایت نمی كند'.
ثانیا آنكه سایر سیاستمداران طرفدار پوتین و مخالف اتحادیه اروپا و تمامی جنبش ها در سراسر اروپا قوی ترخواهند شد . 'ماری لو پن' كه قسمتی از سرمایه مالی حزب ' جبهه ملی ' او در فرانسه را 'بانك روسیه ' كه از دوستداران 'كرملین' است پرداخت می كند ، نتیجه رفراندوم انگلیس را تبریك گفت.
سایر ملی گرها ؛ بیگانه ستیزها ؛ رهبران طرفدار انزوای اروپا و احزابی در قاره اروپا كه موافق مواضع 'لو پن' هستند همگی از كشورهایشان خواسته اند آنها هم همه پرسی مشابه آنچه كه در انگلیس انجام شد برگزار كنند.
اما حتی بحث كردن راجع به این ابتكار عمل ها هم ستون های وحدت اروپا را سست می كند .
این یك رویداد تصادفی نیست كه در آمریكا همزمان با رویداد مهم انگلیس , فردی همچون ' دونالد ترامپ' برای نامزدی حزب جمهوریخواه برای انتخابات ریاست جمهوری آمریكا تعیین می گردد كه از دوستداران 'كرملین' است و در صف لوپن و متحدان ایدئولوژیكش نتیجه رفراندوم انگلیس را تحسین می كند.
سوم آنكه ؛ سودمندی عضویت در اتحادیه اروپا با تردیدهایی تازه مواجه می گردد و مخالفان پوتین در اوكراین را تضعیف می كند و تمام كسانی كه پاییز 2013 در میدان استقلال 'كی یف ' پایتخت اوكراین معروف به میدان ' میدن' Maidan جمع شده بودند همگی چیزی را طلب می كردند كه رای دهندگان انگلیسی امروز آن را رد كردند , یعنی همان پیوندهای نزدیكتر با اتحادیه اروپا.
حال شكاكان اروپا موسوم به ' ای یو سپتیك ها' با قوتی بیشتر با موافقان پیوستن به اروپا در اوكراین مقابله خواهند كرد و خواهند پرسید كه اوكراین چرا می خواهد به باشگاهی بپیوندد كه دیگران از آن خارج شده اند.
همین بحثها در سایر كشورهای متقاضی عضویت در این اتحادیه هم مطرح خواهد شد.
چهارم آنكه؛ نزدیك ترین متحد آمریكا كه در رای گیری در مجامع چند ملیتی پیرامون موضوعات امنیت جهانی همواره خواستار حل وفصل منازعات از راه دیپلماتیك بود و سبب تعالی ارزشهای دیپلماتیك می شد ؛ دیگر آن قدرت سابق را نخواهد داشت.
این یعنی یك برد برای پوتین.
چه كسی می داند كه ضرر و زیان این خسارت چه زمانی به پایان خواهد رسید.
اقتصاد انگلیس در كوتاه مدت و شاید هم بلند مدت منقبض خواهد شد . اسكاتلند هم از انگلیس مستقل خواهد شد و شاید هم در آینده ایرلند شمالی.
متحد ویژه آمریكا برای سالها در مدیریت كردن همه این چالش های داخلی و مذاكراتش با بروكسل برای خروج از اتحادیه اروپا؛ بدجوری مشوش و پریشان خواهد شد.
استقلال اسكاتلند از انگلیس بشدت از قدرت بریتانیا خواهد كاست .
'مارگارت تاچر' نخست وزیر سالیان دور انگلیس به حق اظهار نظر كرده بود كه: ' رابطه انگلیس - آمریكا بیشتر از هر ائتلاف دیگری در جهان به دفاع از آزادی و سرنوشت آزادی در آینده پرداخته است'.
اینك شاید بهترین دوران خوش این رابطه پشت سر گذاشته شده است .
هر چقدر این شكافها در اروپا تشدید می شود, برعكس پوتین دارد قدرت خود را مستحكم می كند.
او در داخل حكومتی استبدادی را اعاده كرده است. تمامی مخالفان سرسختش را بشدت از سر راه بر می دارد و با راه انداختن جنگ هایی در بیرون از مرزهایش برای خود محبوبیت مردمی می خرد.
پوتین در سال 2008 با تهاجم به گرجستان؛ جلوی گسترش 'ناتو' را گرفت و در سال 2014 با تجاور به خاك اوكراین روند توسعه اتحادیه اروپا را كند كرد.
پوتین با تشكیل 'اتحادیه اقتصادی اوراسیا' Eurasian Economic Union (EEU) هژمونی اقتصادئ روسیه را در بخشهای وسیعی از قلمرو شوروی سابق توسعه داد .
در نتیجه مداخله نظامی روسیه به سوریه ؛ پوتین دارد حضور روسیه را در خاورمیانه بسط می دهد در حالیكه همزمان اروپا و امریكا از این منطقه عقب می كشند.
از همه حیرت آورتر آنكه الگوی حكومت داری و رهبری پوتین اینك الهام بخش یك مشت از دولتها و برخی جوامع در اروپا شده است.
آیا این جریان متضاد تجزیه اروپا و انسجام و یكپارچگی اتحادیه اقتصادی اوراسیا EEU برای 30 سال دیگر تداوم خواهد داشت؟ عكس این جریان تا پیش از این به مدت سه دهه ادامه داشت.
در بلندمدت روسیه گرفتار بلای تعداد بیشماری چالش های داخلی و شركای چموش اتحادیه اقتصادی اوراسیا خواهد شد و ما در غرب راه هایی خواهیم یافت تا همكاری هایمان را از نو بسنجیم و قاعده مند كنیم.
اما در كوتاه مدت چرخشی در توازن قدرت میان یك اروپای دمكراتیك متحد و یك روسیه لیبرال پدیدار خواهد گشت كه البته آزار دهنده خواهد بود.
نگارنده مطلب ؛ 'مایكل مك فاول' از اعضاء موسسه ' هوور' و مدیر موسسه فریمن اسپاگلی در امور مطالعات بین الملل در دانشگاه استنفورد است. او در گذشته دستیار ویژه اوباما در شورای امنیت ملی آمریكا بین سالهای 2012-2009 و سفیر سابق آمریكا در روسیه بین سالهای 2014-2012 بود.
اروپام**1591** 1583 **
۰ نفر

سرخط اخبار جهان