در ادامه اين سرمقاله كه در شماره سه شنبه 18 خرداد منتشر شده است، مي خوانيم: « مُردم از زندگي بيتو كه با من هستي / طرفه سري است كه بايد برِ استاد كشم؛ سالها ميگذرد، حادثهها ميآيد / انتظار فرج از نيمه خرداد كشم ».
بخش اول: يكي از آفتهاي بسيار جدي در انقلاب اسلامي و انقلابي بودن، طرح مباحث انحرافي در موضوع ظهور حضرت وليعصر (عج) و تشكيل حكومت، در عصر غيبت است كه در نزد گروهي از اشخاص در برخي حوزههاي علميه و از بدو قيام روحالله، موجبات ايجاد امواج منفي و بعضا مخرب را فراهم كرده است. به دليل حساسيت طرح موضوع، نگارنده از همين ابتدا مترصد طرح آن از بيان خود امام راحل است. ايشان در اين باب، در نيمه شعبان سال 1367 ميفرمايند: « برداشتهايي كه از انتظار فرج شده است؛ بعضياش را من عرض ميكنم . بعضيها انتظار فرج را به اين ميدانند كه درمسجد، در حسينيه، در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان – سلامالله عليه- را از خدابخواهند »؛
« يك دسته ديگري بودند كه، انتظار فرج را ميگفتند اين است كه ما كار نداشته باشيم به اينكه در جهان چه ميگذرد، بر ملتها چه ميگذرد، به اين چيزها ما كار نداشته باشيم، ما تكليفهاي خودمان را عمل ميكنيم، براي جلوگيري ازاين امور هم خود حضرت بيايند انشاءالله، درست ميكنند؛ ديگر ما تكليفي نداريم ». حضرت امام، اين دو دسته را از گروه صالحين برميشمرند اما برداشتشان را برداشت صوابي در باب انتظار ظهور و انجام تكاليف در عصر غيبت كبري نميدانند.
در ادامه همين بيانات، به توصيف ساير دستهها و نحلههاي فكري ميپردازند و ميفرمايند: « يك دستهاي ميگفتند كه خوب، بايد عالم پر [از] معصيت بشود تا حضرت بيايد؛ ما بايد نهي از منكر نكنيم، امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كاري ميخواهند بكنند؛ گناهها زياد بشود كه فرج نزديك بشود يك دستهاي از اين بالاتر بودند، ميگفتند: بايد دامن زد به گناهها، دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت-سلام الله عليه-تشريف بياورند. اين هم يك دستهاي بودند كه البته در بين اين دسته، منحرفهايي هم بودند، اشخاص سادهلوح هم بودند، منحرفهايي هم بودند كه براي مقاصدي به اين دامن ميزدند. يك دسته ديگري بودند كه ميگفتند كه هر حكومتي اگر در زمان غيبت محقق بشود،اين حكومت باطل است و برخلاف اسلام است.
آنها مغرور بودند. آنهايي كه بازيگرنبودند، مغرور بودند به بعض رواياتي كه وارد شده است بر اين امر كه هر علمي بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خيال كرده بودند كه نه، هر حكومتي باشد؛ در صورتي كه آن روايات [اشاره دارد] كه هركس علم بلند كند با علم مهدي، به عنوان «مهدويت» بلند كند، [باطل است]. حالا ما فرض ميكنيم كه يك همچو رواياتي باشد، آيا معنايش اين نيست كه تكليفمان ديگر ساقط است!؟ يعني، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نيست اين معناكه ما ديگر معصيت بكنيم تا پيغمبر بيايد، تا حضرت صاحب بيايد؟! »؛ « اينهايي كه ميگويند كه هر علميبلند بشود و هر حكومتي، خيال كردند كه هرحكومتي باشد اين برخلاف انتظار فرج است. اينها نميفهمند چي دارند ميگويند. اينها تزريق كردهاند بهشان كه اين حرفها را بزنند.
نميدانند دارند چي چي ميگويند. حكومت نبودن، يعني اينكه همه مردم به جان هم بريزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند،برخلاف نص آيات الهي رفتار بكنند. ما اگر فرض ميكرديم دويست تا روايت هم دراين باب داشتند، همه را به ديوار ميزديم؛ براي اينكه خلاف آيات قرآن است . اگر هرروايتي بيايد كه نهي از منكر را بگويد نبايد كرد، اين را بايد به ديوار زد. اينگونه روايت قابل عمل نيست و اين نفهمها، نميدانند چي ميگويند ».
بخش دوم: از مهمترين توصيههاي امام امت رضوانالله عليه و مقام معظم رهبري ادامهالله ظلهالشريف و توفيقاته، انقلابي بودن و انقلابي عمل كردن است. در آثار امام و بيانات رهبري و مكتوباتشان، بخصوص در بيانات اخير مقام رهبري در 14 خرداد، انقلابي بودن، انقلابي ماندن و شاخصهاي آن به تفصيل بيان شده است. آنچه را كه نگارنده از مجموع اين آثار در مفهوم كلان آن افراز ميكند اين است كه،شرط لازم در انقلابي بودن همانا داشتن اعتقاد عقلي، قلبي و نقلي جزم به تشكيل حكومت ديني عادل، در زمان و دوران غيبت كبري و التزام عملي به برپايي اين حكومت همچنين لوازم آن و استمرار و توسع؟ آن است.
اهميت اين موضوع را روحالله به گونهاي بيان ميكند كه لرزه بر كالبد انسان مينشاند، آنجا كه فرمود: « حفظ جمهوري اسلامياز حفظ يك نفر ـ ولو امام عصر باشد ـ اهميتش بيشتر است؛ براي اينكه امام عصر هم، خودش را فدا ميكند براي اسلام»؛ صحيفه امام جلد پانزدهم؛ 25 آبان 1360. امام راحل در چند سال بعد، بيان تحليلي عجيبي دارند كه شايد در تاريخ فقاهت، بيسابقه يا بسيار نادر باشد.
امام راحل ميفرمايند: « حكومت، كه شعبهاي از ولايت مطلقه رسول الله – صليالله عليه وآله و سلم - است، يكي از احكام اوليه اسلام است و مقدم بر تمام احكام فرعيه، حتي نماز و روزه و حج است. حاكم ميتواند مسجد يا منزلي را كه در مسير خيابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند. حاكم ميتواند مساجد را در موقع لزوم تعطيل كند و مسجدي كه ضِرار باشد، در صورتي كه رفع بدون تخريب نشود، خراب كند.
حكومت ميتواند قراردادهاي شرعي را كه خود با مردم بسته است، در موقعي كه آن قرارداد مخالف مصالح كشور و اسلام باشد، يكجانبه لغو كند و ميتواند هر امري را، چه عبادي و يا غير عبادي است كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن ماداميكه چنين است جلوگيري كند. حكومت ميتواند از حج، كه از فرايض مهم الهي است، در مواقعي كه مخالف صلاح كشور اسلاميدانست موقتاً جلوگيري كند.آنچه گفته شده است تاكنون، و يا گفته ميشود، ناشي از عدم شناخت ولايت مطلقه الهي است ». 16 دي 1366؛جلد 20 - صفحه 452. به اين ترتيب، يك انقلابي، نميتواند انقلابي باشد مگر آنكه در وهل? اول؛ چنين اعتقاد و التزامي به تشكيل و حفظ حكومت ديني عادل يعني جمهوري اسلاميداشته باشد و در وهل؟
دوم؛ در در رفتار و كردار، نفس پرست و خودخواه و خودپسند نباشد كه تبعيت از هواي نفس، مبطل انقلابي بودن است. حفظ جمهوري اسلامي، همت بلند، صبر و استقامت، عشق و پايداري و علم و آگاهي ميخواهد تا آنجا كه امام خميني ميفرمود: « مهم، شناخت درست حكومت و جامعه است كه براساس آن، نظام اسلاميبتواند به نفع مسلمانان برنامهريزي كند كه وحدت رويّه و عمل ضروري است و همين جا است كه اجتهاد مصطلح در حوزهها كافي نميباشد ». به اين ترتيب با آنكه رسالههاي عمليه مراجع عظام، حفظهم الله، تكاليف مقلدين را در باب عمل به احكام ديني معين و مشخص ميكند اما به استناد فرمايشات و ديدگاههاي بنيانگذار جمهوري اسلاميايران،صرف اكتفا كردن به احكام در رسالههاي عمليه، كارگزاران و متوليان را قادر به اداره كامل جامعه نميكند؛ به تصريح ايشان، حتي بالاتر از اين نيز يعني بسنده كردن به اجتهاد مصطلح در حوزهها هم،كفايت در امر الهي حكومت ديني و ادار؟ جامعه، نميكند.
روح خدا، در جاي ديگري از فرمايشاتشان مجدد تاكيد ميفرمايند: « ما بايد بدون توجه به غرب حيلهگر و شرق متجاوز و فارغ از ديپلماسي حاكم بر جهان، درصدد تحقق فقه عملي اسلام برآييم و الا ماداميكه فقه، در كتابها و سين? علما مستور بماند ضرري متوجه جهانخواران نيست و روحانيت، تا در همه مسائل و مشكلات حضور فعال نداشته باشد،نميتواند درك كند كه اجتهاد مصطلح، براي اداره جامعه كافي نيست ».نكته: از همين جا معلوم ميشود كه اگر فردي، انقلابي باشد اما توجه و آگاهيها و بصيرت لازم در موقعيتي كه در آن است را نداشته باشد، در وهله اول به خودش آسيب ميزند و در وهله بعد، به حكومت و ادار؟ جامعه.
يك مثال ساده؛ فيلميساخته و پخش ميشود و از برخي از روحانيون محترم انقلابي، شايد به دليل عدم توجه كافي به آنچه ذكرش گذشت، انتقادات بسيار تندي در بالاي منابر و در سطح رسانه به محتواي فيلم و عوامل آن، ميشود اما همان فيلم، در بيانات امام و يا رهبر معظم انقلاب مورد تاييد و يا حتي تمجيد قرار ميگيرد.
مثالي ديگر؛ رهبري معظم در مورخ 1395.3.3ميفرمايند : « بنده ميبينم گاهي اوقات يك جماعتي، يك افرادي، جوانهاي احتمالاً صالح و مؤمني با يك كسي مخالفند يا با يك جلسهاي مخالفند، بنا ميكنند هياهو كردن و جنجال كردن و شعار دادن؛ بنده با اين كارها موافق نيستم ».
در 1395.3.14در برابر ميليونها چشم بهتزد؟ ناظر در محل يا در پاي گيرندههاي تصويري- صوتي، وقتي يادگار امام راحل آغاز به سخن ميكند، آنچنان هياهو و جنجال مستمر تا پايان سخنراني ايشان ميشود كه انسان ميماند كه چه اسميرا ميتوان بر اين اعمال گذاشت!نتيجهگيري: براي حفظ و اعتلاي جمهوري اسلاميايران، تدوين رسالههاي كاربردي فقهالحكومه مستند به انديشه و اعتقاد به ولايت مطلقه فقيه و در مجموع، ديدگاههاي بنيانگذار جمهوري اسلاميايران و رهبري معظم انقلاب همچنين نظريهپردازي و التزام به آن مبتني بر منابع صحيفه امام خميني، آثار مقام معظم رهبري و قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران اجتنابناپذير است.نسبت به كوتاهي بخشهاي ذيربط در باب عمل به اين مهم، چه در بخشهاي مختلف اجتماع، حكومت و حاكميت و چه در بخشهاي حوزوي و دانشگاهي، گلههاي جدي وجود دارد اما از حق نگذريم اگرچه بخش سنگيني از اين گلهها به روزنامههاي كثيرالانتشار و صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران بازگشت ميكند كه داراي نقش بيبديلي در اين عرصهاند اما، بزرگان حوزه و دانشگاه در كنار كارگزاران ارشد نظام بخصوص رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، به حق در كانون توجه به امر ساماندهي، نگارش و تدوين مباني حكومت ديني و اداره مطلوب جامعه و لوازم آن قرار ميگيرند.
تشكيل كرسيهاي آزاد تئوريپردازي و پژوهش در تاسيس حكومت و اداره مطلوب جامعه در حوزههاي علميه و دانشگاهها، موجبات تقويت رسيدن و نيل به اين هدف آرماني ميباشد. جمود و ترس، دو آفت بزرگ اين مسير است كه ميبايست از آن در هر شكلي پرهيز كرد و مبرا بود والا حاصل، مانند نوسازي بافتهاي فرسوده شهري با نقشههاي غيراستاندارد، مصالح غير مقاوم و اجراي پر اشكال و پرهزينه ميشود كه در تحليل نهايي، پوسته كار زيبا اما محتوا غيرقابل اعتماد و اتكا است كه ديگر، فرصت مجددي براي نوسازي نخواهد بود.
بخش سوم: در بخش سوم و پاياني اين يادداشت، با ذكر برخي جملات آن امام همام پيرامون شهر الله، جرعهاي از كوثر بحر معرفت او مينوشيم با اين اميد كه وسيلهاي گردد براي خوشه چيني بيشتر از ماه مبارك رمضان؛ «در ماه مبارك رمضان قضيهاي اتفاق افتاد كه ابعاد آن قضيه و ماهيت آن قضيه در ابهام الي الابد مانده است براي امثال ماها و آن نزول قرآن است. نزول قرآن بر قلب رسولالله در ليله قدر، كيفيت نزول قرآن و قضيه چه بوده است و روحالامين در قلب آن حضرت، قرآن را نازل كرده است و از طرفي خدا (انا انزلناه في ليله القدر) اين نزول قرآن در قلب پيغمبر در ليلهالقدر كيفيتش چيست؟
بايد بگويم غير از خود رسول اكرم و آنهايي كه در دامن رسول اكرم بزرگ شدند و مورد عنايت خداي تبارك و تعالي، عنايات خاص او بودند براي ديگران مطلقا در حجاب ابهام است كه مسأله تنزل چي است، نزول در قلب چي است، روح الامين چي است، كيفيت وارد شدن روحالامين با قرآن در قلب رسول الله چي است، (ليله القدر) چي است؟ اينها مسائلي است كه به نظر سطحي، يك مطالب آساني است و گاهي هم يك حرفهايي گفته شده است لكن به شما عرض كنم كيفيت نزول قرآن در ابهام باقي مانده است براي امثال ما و كيفيت نزول ملائكه الله در ليله القدر و ماهيت ليله القدر و اين دعوتي كه خداي تبارك و تعالي به حسب آن چيزي كه از رسول اكرم منقول است كه (دعيتم الي ضيافه الله) ضيافت چي هست و كي پذيرفته است اين ضيافت را و براي مقدمات پذيرش - اين زيارت - اين ضيافت چي هست و خود ضيافت چي هست، بايد عرض كنم كه غير از خود رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم كسي به اين ضيافتي كه خداي تبارك و تعالي دعوت كرده است، آنطور كه او اجابت كرده است كسي اجابت نكرده است.
دعوت مراتب دارد، اجابت هم مراتب دارد. آن مرتبه اعلا اجابت آني است كه پس از حصول مقدمات و رياضاتي كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم كشيدهاند منتهي شد به اينكه خداي تبارك و تعالي از او ضيافت كرد به نزول قرآن. قرآن آن نعمتي است كه در ضيافتي كه از رسول خدا شده است، آن نعمتي است كه در آن سفرهاي كه از ازل تا ابد پهن است پيغمبر اكرم برخوردار از آن بوده و مقدمات آن مقدماتي است كه سالهاي طولاني رياضات معنوي كشيده است تا رسيده است به آنجايي كه لايق اين ضيافت شده است و مهم قضيه اعراض از دنياست.
آن چيزي كه انسان را به ضيافتگاه خدا راه ميدهد اين است كه غير خدا را كنار بگذارد و اين براي هر كس ميسور نيست، براي افراد انگشتشماري كه در رأس آنها رسول الله است ميسور بوده. آن توجه قلبي به مبدا نور و اعراض از ماوراي او، او را لايق كرد به ضيافهالله و لايق كرد براي اينكه قرآن يك مرتبه به طور بسيط در قلب او وارد بشود. ليله مباركه يكي از احتمالاتش بنيه خود رسول اكرم است كه مشكات نورالله است و احتمالات ديگر هم هست. مهم ادراك اين معناست كه مراتب كمالات انسان براي ورود در ضيافت خدا زياد است و بايد از مقدمات شروع بشود.
مقدمات هم هماني است كه توجه به غير نداشتن و غيري را نديدن و جز خدا نديدن و توجه به هيچ چيز غير از او نداشتن. در اينجا بايد عرض كنم كه از همه مردم اين معنا مطلوب است و اگر بخواهند در ضيافت خدا وارد بشوند به اندازه وسع خودشان بايد از دنيا اعراض كنند و قلبشان را از دنيا برگردانند».
*منبع: روزنامه مردم سالاري،18 خرداد 1395
**گروه اطلاع رساني**9117**9131
تهران- ايرنا- روزنامه مردم سالاري در سرمقاله اي به قلم بهروز پورسينا مي نويسد: توفيق نگارش در آخرين روز ماه معظم شعبان و انتشار آن در روز اول ماه مبارك رمضان، بيهيچ تمنايي در انتخاب محتوا و عنوان يادداشت، قلم نگارنده را به وادي روحالله انقلابي، انتظار فرج و ورود به ضيافتالله رهنمون كرد.
سرخط اخبار پژوهش
-
پیامدهای غرق شدن در «همستر» و دیگر پدیدههای مجازی
تهران- ایرنا- فضای مجازی هر از چند گاه پدیدهای رو میکند که نشان…
-
سنتی که برای رئیس جمهور بعدی باقی ماند
تهران- ایرنا- تحلیلگران و فعالان سیاسی درباره ویژگیهایی از شهید رئیسی…
-
رسانهها چگونه میتوانند مشارکت در انتخابات را افزایش دهند؟
تهران- ایرنا- نتایج برخی از مطالعات نشان میدهد بین میزان مصرف رسانههای…
-
پهلوی از زبان پهلوی(۱۶)/عطاءالله خسروانی: نخست وزیر آدم دزدپروری بود
تهران- ایرنا- عطاءالله خسروانی وزیر دوران پهلوی درباره رکورددار نخست…