ميزان خودكارآمدي افراد با بُعد معنوي سلامت ارتباط دارد

تهران- ايرنا- دكتر عليرضا حيدرزادگان و مريم كوچك زايي در يك پژوهش ميداني كه بين دانشجويان دانشكده 'فني مهندسي' و 'روانشناسي و علوم تربيتي' صورت گرفت به يافتن پاسخ براي اين پرسش پرداخته اند كه آيا بين سلامت معنوي و خودكارآمدي رابطه ي معناداري وجود دارد ؟

به گزارش گروه انديشه ايرنا، با توجه به شمار زياد جامعه دانشجويي كشور، ارتقاي سلامت معنوي و خودكارآمدي دانشجويان به عنوان يك اصلِ محوري در راستاي توسعه ي علمي به شمار مي رود. توسعه اي كه معماران حقيقي آن دانشجويان و اساتيد امروز كشور هستند. آن چه در ادامه مي خوانيد پژوهشي است كه دكتر عليرضا حيدرزادگان ، استاديار دانشگاه سيستان و بلوچستان ، و مريم كوچك زايي، كارشناس ارشد مديريت آموزشي دانشگاه سيستان و بلوچستان ، درباره ي رابطه بين سلامت معنوي و خودكارآمدي دانشجويان انجام داده اند:

اهميّت معنويت و سلامت معنوي در انسان، در چند دهۀ گذشته توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت رواني را بيش ازپيش به خود جلب كرده است به طوري كه سازمان بهداشت جهاني در تعريف ابعاد وجودي انسان، به ابعاد جسماني، رواني، اجتماعي و معنوي اشاره مي كند و بُعد چهارم يعني بُعد معنويت را نيز در رشد و تكامل انسان مطرح مي سازد.

سلامت معنوي، دربرگيرنده ي ادراكات حاصل از خود و تركيبي از عوامل شخصيتي و باورهاي بنيادين درخصوصِ بودن و داشتن معني در زندگي است كه اين باورها با جنبه هاي متنوع زندگي ازجمله جنبه هاي اجتماعي، جسماني و روانشناختي مرتبط است. هاكز و همكاران سلامت معنوي را حسي از ارتباط با ديگران، داشتن معني و هدف در زندگي و اعتقاد و ارتباط با يك قدرت متعالي تعريف كردند. ميلر ( 1995 ) سلامت معنوي را اين گونه تعريف كرد: 'كيفيت ذاتي و اصلي انساني كه دربرگيرندة باور به چيزي بزرگتر از خود بوده و ايمان به اين كه به طور قطع زندگي را تأييد و تصديق مي كند' . فيشر معتقد بود كه سلامت معنوي يكي از ابعاد بنيادين سلامت و بهزيستي و نيروي هماهنگ كننده و تكميل كنندة ساير ابعاد سلامت انسان (جسمي، رواني، اجتماعي و هيجاني) است.

در واقع انسان به عنوان شگفت آورترين آفريدة خداوند ابعادگوناگوني دارد كه ناديده گرفتن هريك از اين ابعاد بخشي حياتي از انسانيت افراد را حذف مي كند.

از اين رو انسان بايد بداند كه در هيچ مقوله اي از حيات خويش از تعادل خارج نشود و در همۀ حالات و فعاليت ها، ساحت هاي مختلف حيات و به ويژه ساحت معنوي و روحاني حيات خويش را هماهنگ و متعادل درجهتِ ارتقاي كيفي حيات موردتوجه جدي قرار دهد كه درغيراينصورت به درجه اي از غفلت مبتلا خواهد شد و غفلت يكي از عوامل ركود و انحطاط حيات بشري را به دنبال دارد.

سلامت معنوي يكي از ابعاد مهم سلامت در انسان محسوب ميشود. به طور كلي سلامت معنوي ارتباط هماهنگ و يكپارچه اي بين نيروهاي داخلي فراهم كرده و با ويژگيهاي ثبات در زندگي مانند صلح، تناسب و هماهنگي، احساس ارتباط نزديك با خويشتن، خدا، جامعه و محيط مشخص مي شود.

اليسون مي گويد 'سلامت معنوي عنصري رواني ، اجتماعي و مذهبي است.' سلامت مذهبي به عنوانِ عنصري مذهبي بيانگر ارتباط با يك قدرت برتر يعني خداست. سلامت وجودي عنصري رواني - اجتماعي است كه بيانگر احساس فرد است از اين كه كيست،كجاست و چه مي كند. هم سلامت مذهبي و هم سلامت وجودي شامل تعالي و حركت فراتر از خود است. بُعد سلامت مذهبي ما را در رسيدن به خدا هدايت مي كند درحالي كه بُعد سلامت وجود ما را فراتر از خودمان و به سوي ديگران و محيط سوق مي دهد. ازآنجا كه انسان به عنوان نظامي يكپارچه عمل مي كند اين دو بُعد عليرغم جدايي از هم، با هم تعامل و همپوشاني دارند كه در نتيجه احساس سلامت معنوي، رضايت و هدفمندي را به انسان القا مي كند.



امروزه نتايج اكثر پژوهش ها به نقش معنويت و سلامت معنوي در مسائل روانشناختي از جمله خودكارآمدي اشاره داشته اند. سلامت معنوي و خودكارآمدي ارتباطي تنگاتنگ با يكديگر دارند، به طوري كه باورهاي خودكارآمد و معنويت مي تواند انگيزه اي بسيار قدرتمند درجهت بهبود كيفيت زندگي باشد.

خودكارآمدي از مفاهيم مهم و مؤثر در نظريۀ شناختي - اجتماعي «بندورا» است كه به ارزيابي شناختي فرد از توانايي هايش براي انجام موفقيّت آميز تكليف در حوزه اي مشخص اشاره دارد.

براساسِ نظريۀ شناختي - اجتماعي بندورا، افراد به اشتغال و پرداختن به كارهايي گرايش دارند كه قابل اعتماد باشد و از كارهايي كه نسبت به آنها قابليت و توانايي ندارند، دوري مي كنند. باورهاي خودكارآمدي به تعيين اين كه افراد چه زماني را صرف يك فعاليت مي كنند، چه ميزان پشتكار براي مواجهه با موانعِ احتمالي دارند و چه قدر درمقابل موقعيّت هاي متضاد و مخالف انعطاف دارند، كمك مي كند. ازاين رو قضاوت هاي مربوط به خودكارآمدي به دليل نقش مهمّي كه در رشد انگيزش دروني دارد، از اهميّت و حساسيّت زيادي برخوردار است.

صاحبنظران معتقدند كه باورهاي خودكارآمدي فراگيران، در انگيزه، رغبت، پشتكار و تلاش براي رفع موانع آنها نقش بسيار مهمي را ايفا مي كنند. دانشجويي كه سطح خودكارآمدي پايين و ضعيفي دارد، ممكن است حتي براي يك امتحان ساده خود را آماده نكند و دست از تلاش بردارد، زيرا به اين باور رسيده است كه هراندازه تلاش كند و زحمت بكشد فايده اي نخواهد داشت و به موفقيت نمي رسد. درمقابل، شخصي كه خودكارآمدي بالا دارد، هنگام مواجهه با چالش ها اميدوارتر و موفّق تر است . بنابراين ميزان يادگيري با سطح خودكارآمدي رابطۀ مستقيم دارد.

از نظر «بندورا» اعتماد به نفس فرد، در انجام وظايف (احساس خودكارآمدي) مانند واسطي است ميان آنچه كه او مي داند و آنچه كه او انجام مي دهد و به تصميم گيري هاي آينده كمك مي كند.

«آدجبولا» در پژوهش خود به منظورِ بررسي رابطۀ معنويت با خودكارآمدي و كيفيت زندگي در افراد بزرگسال مبتلا به بيماري نتيجه گرفت كه بين اين متغيرها رابطه اي معنادار قوي وجود دارد، به طوري كه افراد با باورهاي معنوي بالا از خودكارآمدي بالا و همچنين كيفيت زندگي مناسبي برخوردار بودند.

در نتايج پژوهشي كه نگارندگان اين مطلب براساس پاسخ 190 دانشجوي دوره ي كارشناسي دانشكده هاي 'فني و مهندسي' و 'روان شناسي و علوم تربيتي' در دانشگاه سيستان و بلوچستان «119 زن ، 71 مرد» دست يافته اند، اين نتيجه حاصل شد كه بين سلامت معنوي و خودكارآمدي دانشجويان رابطۀ مثبت و معناداري وجود دارد؛ بدين معنا كه با افزايش سلامت معنوي سطح خودكارآمدي دانشجويان افزايش مي يابد.

نتايج تحليل رگرسيون «گام به گام» نيز بيانگر آن بود كه ازبينِ ابعاد سلامت معنوي، بُعد سلامت وجودي بيشترين ميزان پيش بيني را از خودكارآمدي دانشجويان داشته است.

يكي ديگر از بررسي هاي انجام شده در اين پژوهش مطالعۀ خصوصيات جمعيت شناسي مشاركت كنندگان بوده است. يافته هاي به دست آمده نشان داد كه ميزان سلامتِ معنوي دانشجويان زن بيشتر از مردان است. اين يافته با نتايج تحقيق طبيبي و همكاران اين تحقيق نشان داد سلامت معنوي در بين دانشجويان زن و مرد تفاوت معناداري ندارد. در جامعۀ ما اين نتايج شايد به دليل راه هاي اجتماعي متفاوت، تجارب زندگي، راهبردهاي مقابله اي و نقش ها و خصوصيات متفاوت زنان و سازگاري بيشتر آنها با اصول معنوي باشد.( به اعتقادِ لوين و همكاران اين امكان وجود داردكه نقش ها، صفات و رفتارهايي كه از لحاظ اجتماعي به زنان نسبت داده ميشود با برخي اصول و هنجارهاي مذهبي سازگارتر باشد.) همچنين در مؤلفۀ خودكارآمدي تفاوت معناداري بين دانشجويان زن و مرد مشاهده نشده است.

باتوجه به نوع دانشكده در بُعد سلامت معنوي و خودكارآمدي تفاوت معناداري مشاهده شده و دانشجويان دانشكدة علوم تربيتي و روانشناسي از ميانگين بالاتري برخوردار بوده اند. كه اين يافته با نتايج تحقيق غيبي و همكاران مبني بر بالاتر بودن ميزان خودكارآمدي دانشجويان فني مهندسي نسبت به گروه هاي علوم انساني و علوم پايه همسو نيست. همچنين در ارتباط با وضعيت سكونت تفاوت معناداري بين سلامت معنوي و خودكارآمدي دانشجويان مشاهده نشد.

براين اساس، به مسئولان و مديران دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي توصيه ميشود سازكارهايي را به منظورِ بهبود و ارتقاي سلامت معنوي در دانشگاه ايجاد كنند تا زمينۀ افزايش خودكارآمدي دانشجويان فراهم شود. ازجمله پيشنهاداتي كه در اين زمينه ميتوان مطرح كرد اتخاذ رويكرد معنوي در برنامه هاي درسي دورة آموزش عالي و به عبارتي توجه به برنامۀ درسي معنوي است.

برنامۀ آموزشي معنوي تنها وسيله اي براي درك محتواي آموزشي نيست بلكه حركتي فراتر از استدلال و شيوه هاي تحليلي و انديشه ورزي است كه معمولاً درخلال آموزش صورت مي گيرد.

* مشروح اين پژوهش در شماره ي 65 فصلنامه ي «آموزش مهندسي ايران» به مدير مسئولي دكتر محمود يعقوبي قابل دسترس است.

انديشه / ش. آ / 1200
۰ نفر

سرخط اخبار جامعه