۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴، ۱۵:۰۶
کد خبر: 81605809
T T
۰ نفر

سیره مطالعاتی امام/ از متون مذهبی تا رمان ها

۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴، ۱۵:۰۶
کد خبر: 81605809
سیره مطالعاتی امام/ از متون مذهبی تا رمان ها

تهران - ایرنا - مطالعه امام، خیلی زیاد بود. من واقعاً وقتی وارد اتاق می شدم، می دیدم توی كتاب گم هستند. ایشان نشسته بودند و یك میز جلویشان بود. به بلندی یك متر دورشان كتاب بود كه ایشان اصلاً گم بودند توی این كتابها. شاید مثلاً بعضیها شوخی می كردند، می گفتند: هنوز آقا بلند نشدند از جایشان، دوستان كه می آمدند آقا را ببینند همیشه توی آن اتاق بودند. فقط وقتی چای می خواستند با قاشق می زدند توی نعلبكی یا به استكان چایی.

بنیانگذار جمهوری اسلامی هر چند اوقات زیادی را قبل و پس از انقلاب اسلامی به تدریس و امر خطیر رهبری جمهوری اسلامی می گذرانیدند اما این مسئله هیچ گاه مانع از این نشد كه خللی در برنامه روزانه مطالعه ایشان ایجاد شود. تقید حضرت امام به مطالعه فراگیر و مدام، نكته ای است كه در خاطرات بسیاری از اعضای خانواده و نزدیكان ایشان به چشم می خورد.

به مناسبت تقارن این روزها با برگزاری بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی كتاب تهران، نوشته های زیر خواندنی تر است.

تا آنجا كه من به یاد دارم امام همیشه مشغول مطالعه بودند و از منزل بیرون رفتنشان برای تدریس در مسجد سلماسی قم بود. عصرها یك ساعت و نیم به غروب مانده می رفتند برای درس و برمی گشتند و صبحها برای درس پیش از ظهر می رفتند و باز برمی گشتند. شب بعد از شام می خوابیدند؛ اما بعد از نماز صبح برای مطالعه بیدار بودند. [1]

*تا ظهر یك كلمه حرف نمی زدند

مكرر می شد كه صبح تا ظهر خدمت امام در اتاق می نشستیم و امام تا سر ظهر مطالعه می كردند و یك كلمه حرف نمی زدند مگر اینكه از ایشان سؤالی می شد كه به اندازه سؤال جواب می دادند و جز اذان ظهر هیچ چیز مانع مطالعه ایشان نمی شد. الله اكبر اذان كه شنیده می شد امام قلم را زمین می گذاشتند و آماده نماز می شدند.[2]



*به درسشان خیلی مقیّد بودند

خانم مصطفوی: مادرجان شنیدم عروسی شما در ماه مبارك رمضان بود، در حالی كه رسم نیست در ماه رمضان ازدواج كنند. چرا؟

همسر امام: چون درسها تعطیل بود.

خانم مصطفوی: یعنی حضرت امام تا این حد به درس مقید بودند كه حتی برای ازدواجشان حاضر به تعطیل كردن درس نبودند؟

همسر امام: بله آقا به درسشان مقید بودند. می گفتند چون درسها تعطیل است. (وقت برای ازدواج مناسب است.)[3]

نظم مطالعاتی امام تغییرناپذیر بود

جریان شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی نه تنها در حالات روحی و فكری، بلكه در نظم برنامه روزمره امام اثر نگذاشت. ایشان ساعتی از روز را برای مطالعه كتابهای جدیدی كه به دستشان می رسید اختصاص داده بودند و به عنوان مثال تمامی كتابهای مرحوم دكتر شریعتی را مطالعه می كردند و بخصوص به آثار آقای مطهری بسیار علاقه داشتند و آثار ایشان و آقای طالقانی را قبول داشتند. در مورد كتابهای دكتر شریعتی نیز معتقد بودند آنقدرها كه به این آثار اعتراض و حمله می شود، بی مورد است و تا این حد انحراف در میان آنها وجود ندارد. خاطرم هست كه در آن ایام كتاب «طلوع انفجار» حاج سید جوادی را مطالعه می كردند. حاج احمد آقا می گفت: وقتی امام از تشییع جنازه فرزندشان بازگشتند، ساعت مطالعه كتابهای روزمره شان بود. كتاب «طلوع انفجار» را باز كردند و به مطالعه آن پرداختند.[4]



*یك بار ندیدیم مهمانی بروند

امام كلاً برنامه زندگیشان وفق نمی داد با آقایانی كه در زمان ایشان زندگی می كردند، یعنی احیاناً تمام آقایان در آن زمان مسجد می رفتند، پیش نماز بودند، محرم و صفر می رفتند، روضه خوانی می كردند، ماه رمضان می رفتند روضه خوانی بالاخره از این جور برنامه ها داشتند؛ اما امام این طور نبودند، فقط خودشان بودند و خودشان، تنها كاری هم كه می كردند، مطالعه بود و اهمیّت این كار را در عمل به ما نشان می دادند. ما هیچ وقت ندیدیم كه ایشان پیشنماز باشند، البته اگر وقت نماز كسی می رفت و پشت سر ایشان می ایستاد كه می ایستاد، حالا چرا این جور نبود؟ برای اینكه بیشتر وقتشان را گذاشته بودند روی مطالعه.

یادم هست ما شاید ده پانزده سال تمام تابستانها كه تعطیل می شدیم – به جهت آنكه كوچك بودیم و هوای قم هم گرم بود – برای اینكه گرما ما را اذیت نكند و در ضمن خودشان هم آسایشی داشته باشند برای كار و مطالعه – تمام تابستانها، ایام سه ماهه تعطیلی – ما را یا به «دركه» و یا به «محلات» و از این جور جاها می بردند. در این مدت یك بار نشد كه ما ببینیم ایشان یك جا بروند میهمانی و یا یك روز بروند خیابان. در گاراژ به اصطلاح پیاده كه می شدند و به منزلی وارد می شدند، صبح این طرف حیاط فرش می انداختند و مشغول كار بودند تا آفتاب می آمد جلویشان و دیگر موقعی می رسید كه با آمدن آفتاب وقت وضو و نماز و ناهار و استراحت بود. عصر دوباره آن طرف حیاط باز همان فرش را می انداختند و مشغول كار بودند. و بدین گونه عملاً به ما نشان می دادند كه تا چه حد باید كار و كوشش كنیم. [5]

*گاهی پشت كتابها دیده نمی شدند

امام را از موقعی كه به یاد دارم میان كتابهایشان می دیدم. گاهی اوقات می شد وقتی برای چای بردن به اتاق ایشان می رفتیم، می دیدیم كتابهای زیادی را نیمه باز در اطرافشان چیده و مشغول مطالعه هستند. كتابها به قدری زیاد بود كه خودشان پشت كتابها دیده نمی شدند. امام اكثر اوقات در خانه بودند و همیشه مشغول مطالعه و تنها یك ساعت و نیم به غروب مانده برای تدریس از منزل بیرون می رفتند. [6]

*اكثر داستانهای معروف را خوانده اند

این روزها امام نمی رسند كه كتابهای داستانی و این طور چیزها را بخوانند. آن چیزی كه من گفته ام این است كه امام در زمان قدیم مثلاً نجف كه بودند واقعاً شاید در روز صدها صفحه كتاب می خواندند، كتاب قصه یا مسایل اجتماعی، چندتا كتاب می آوردند بیست صفحه از این، ده صفحه از آن، پانزده صفحه از آن، ایشان اكثر داستانهای معروف را خوانده اند؛ حالا چه كتابهایی كه جنبه سیاسی یا اجتماعی داشت، مثل «نگاهی به تاریخ جهان» نهرو، چه كتاب های تاریخی، كتابهایی مثل «شوهر آهو خانم» را از اول تا آخر خوانده اند! می خواهم بگویم امام از این سبك چیزها می خواندند. [7]

*خیلی مطالعه می كردند

امام خیلی مطالعه می كردند. شاید بتوانم بگویم كه همۀ كتابهای كسروی را مطالعه كرده بودند. همه كتابهای عرفانی را خوانده بودند. آن موقع كه مطالعه مجلات و مقالات روزنامه ها معمول نبود، اهل مطالعه این گونه مطالب بودند. [8]

*مطالعه را دوست دارند

امام مطالعه را دوست دارند و هنوز كه هنوز است به قدری مطالعه می كنند كه چشمشان خسته می شود. یادم هست در ایام تعطیلی كه تابستانها به یكی از شهرها و یا تهران می آمدیم به قدری كتابهای متنوع مطالعه می كردند كه صدای كسانی كه برای ایشان كتاب تهیه می كردند درمی آمد. اكثر نوشته های نویسندگان بزرگ جهان را خوانده اند. چه در زمینه های اجتماعی و چه سیاسی، پر مطالعه ترین روحانی بودند. تاریخ ایران را بارها مطالعه كرده اند و تاریخ مشروطه را خوب می دانند. [9]

*روزنامه چه شد؟

امام برای اینكه بیشتر با جریانات داخلی و خارجی سر و كار داشته باشند بیشتر ساعت های خود را به مطالعه می گذرانند؛ یعنی شاید حداقل روزانه هشت ساعت مطالعه می كنند كه ابتدایی ترین آنها خواندن تمام روزنامه های صبح و عصر است و جالب است كه اگر پنج دقیقه از وقت آمدن روزنامه ها بگذرد پشت در می آیند و می فرمایند: «روزنامه ها چه شد؟» [10]

*تنوع در مطالعه

مطالعات تاریخ یا تفسیر و كتابهای اخلاق و روایات نیز در برنامه كار امام است و گاهی امام مطالبه این نوع كتابها را می نمایند و در فرصتهای لازم از آنها استفاده می كنند. [11]

*گاهی 10 دقیقه امام را می دیدم

در زمان مرجعیت آقای بروجردی كه امام مسؤولیت رهبری مبارزه را نداشتند، آن قدر مشغول مطالعه و درس بودند كه ما فقط سر ناهار یا گاهی ده دقیقه سرشب، ایشان را می دیدیم. [12]

*بعد از نماز دیگر نمی خوابند

من تا یادم هست زمان مطالعه امام از زمان تفریح و كار ایشان جدا بود. چون اصلاً امام آدم منظمی هستند و در تمام كارها نظم دارند، طبیعتاً در مطالعه هم نظم دارند. من از دوران بچگی یادم است كه ایشان مطالعه می كردند. از صبح كه ما بیدار می شدیم ایشان را بیدار می دیدیم مادرمان می گفتند ایشان نماز كه می خوانند دیگر نمی خوابند. [13]

*توی كتابها دیده نمی شدند

مطالعه امام، خیلی زیاد بود. من واقعاً وقتی وارد اتاق می شدم، می دیدم توی كتاب گم هستند. ایشان نشسته بودند و یك میز جلویشان بود. به بلندی یك متر دورشان كتاب بود كه ایشان اصلاً گم بودند توی این كتابها. شاید مثلاً بعضیها شوخی می كردند، می گفتند: هنوز آقا بلند نشدند از جایشان، دوستان كه می آمدند آقا را ببینند همیشه توی آن اتاق بودند. فقط وقتی چای می خواستند با قاشق می زدند توی نعلبكی یا به استكان چایی. موقع غذا بلند می شدند می آمدند. [14]

*یا در حال عبادت بودند یا مطالعه

بعد از آمدن امام به نجف، مدتی طول كشید كه خانواده شان آمدند. امام در خانه ای محقر و اجاره ای سكونت داشتند كه در یك قسمت خودشان می نشستند و قسمت دیگر هم حكم بیرونی را داشت. در مدت شبانه روز واقعاً امام یا در حال عبادت و یا در حال مطالعه بودند. این كار منظم ایشان، درس بزرگی برای آنهایی بود كه به بیرونی امام رفت و آمد داشتند و وضع امام را از نزدیك می دیدند. [15]

*یكسره مشغول مطالعه بودند

زمانی كه سن امام از پنجاه سال تجاوز می كرد گاهی شش ساعت پی در پی مطالعه می كردند. در سال 1370 هـ - ق برابر با 1330 هـ. ش. سه ماه تابستان را در محلات گذراندند. در این مدت پس از صرف صبحانه از ساعت شش تا دوازده مشغول مطالعه می شدند. و هرگاه نوعی خستگی و یكنواختی در كار خود احساس می كردند، خود را به نگارش اندیشه هاشان سرگرم می كردند. [16]

*سفارش به مطالعه پرتوی از قرآن

امام خواندن كتاب «تفسیر پرتوی از قرآن» مرحوم آیت الله طالقانی را به اینجانب توصیه فرمودند. روزی دیدم مرحوم حجت الاسلام حاج آقا سید مصطفی خمینی هم «پرتوی از قرآن» می خوانند. ایشان هم گفتند امام خواندن این كتاب را به من سفارش فرموده اند. [17]

*نیمه شب صدای قلم و كاغذ می آمد

امام در 24 ساعت چهار ساعت بیشتر نمی خوابیدند. ساعت یازده برای استراحت به رختخواب می رفتند، ولی ساعت سه بعد از نیمه شب متوجه می شدیم كه صدای قلم و كاغذ از اتاقشان می آید. روزنامه هایی را كه ترجمه كرده بودند و به علت كثرت كار در روز وقت نمی كردند مطالعه كنند، آخر شب باید آماده می بود تا در ساعاتی كه خودشان تنظیم كرده بودند، به مطالعه و رسیدگی به آنها بپردازند. [18]



*منبع: برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 1، به كوشش غلامعلی رجایی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ص 328-342

[1] زهرا مصطفوی، مصاحبه مؤلف. [2] . آیت ‏‏الله مسعودی خمینی – سخنرانی در جبهه جنوب، آرشیو مؤلف. [3] فصلنامه ندا – ش 12، ص 17. [4] حجة‏الاسلام والمسلمین دعایی – روزنامه اطلاعات – 3 / 8 / 59. مرحوم جلال آل احمد در یكی از خاطرات دیدارش با امام می‏‏ نویسد كه با كمال تعجب مشاهده كردم كتاب غرب‏زدگی ام كه تازه چاپ شده بود نزد ایشان است كه آن را مطالعه می ‏‏كردند به آقا عرض كردم این چرت و پرت ها اینجا چكار می ‏‏كنند! [5] زهرا مصطفوی – پا به پای آفتاب (جدید)، ج 1، ص 195. [6] فریده مصطفوی – روزنامه اطلاعات – 11 / 12 / 60. [7] حجة‏الاسلام والمسلمین احمد خمینی – پیام انقلاب – ش 60، ص 24. [8] . آیت ‏الله صادق خلخالی. [9] حجة‏الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی – دلیل آفتاب، ص 163. [10] حجة‏الاسلام والمسلمین انصاری كرمانی – پیام انقلاب – ش 50، ص 27. [12] فریده مصطفوی، پا به پای آفتاب (جدید)، ج 1، ص 164. [13] زهرا مصطفوی، همان، ص 196. [14] صدیقه مصطفوی – سروش – ش 476، ص 11. [15] حجة‏الاسلام والمسلمین عباسعلی عمید زنجانی – پا به پای آفتاب – ج 4، ص 38. [16] آیت ‏لله جعفر سبحانی. [17] . حجة‏الاسلام والمسلمین دعایی – روزنامه كیهان – 18 / 11 / 59. [18] مرضیه حدیده ‏چی – پا به پای آفتاب (جدید)، ج 2، ص 141.

اول**
۰ نفر