۷ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۴۹
کد خبر: 81481213
T T
۰ نفر
ورزشگاه هاي اجاره اي، بخشي از دارايي پرسپوليس و استقلال!

تهران - ايرنا - سايت خبري عصر ايران نوشت :با توجه به استيجاري بودن دو ورزشگاه مي توان پرسيد آيا دو ورزشگاه دولتي در جنوب و غرب تهران به عنوان اموال دو باشگاه به فروش گذاشته شده اند؟

سرانجام پس از مدت ها انتظار آگهي مزايده دو باشگاه استقلال و پرسپوليس روز يكشنبه در چند روزنامه منتشر شد.

قيمت پايه هر يك از اين دو باشگاه پر سابقه البته پيش تر 290 ميليارد تومان اعلام شده بود و پاكت هاي پيشنهادي كه همين عدد يا فراتر از آن باشند 27 بهمن ماه گشوده مي شود تا چنانچه واجد شرايط و قادر به پرداخت 40 درصد از اين مبلغ به صورت نقد و ارايه تضمين براي انجام تعهدات اقساط باشند مالك اين دو باشگاه شناخته شوند.

در نگاه اول اما هر فرد كنجكاوي دوست دارد بداند اين باشگاه ها كه ناگهان از « موسسه فرهنگي - ورزشي» به «شركت تجاري» تبديل شدند، چه «دارند» يا به زبان فني تر «دارايي» شان چيست كه 290 ميليارد تومان قيمت گذاري شده اند؟

دارايي هاي استقلال از اين قرار و در 4 فقره اعلام شده است:

«اسم و علامت تجاري يا برند، مجموعه ورزشي شهيد مرغوب كار و تاسيسات و تجهيزات مربوطه، ساختمان مركزي شركت و ملك واقع در منطقه تلو».

دارايي هاي پرسپوليس نيز اين سه فقره : «اسم و علامت تجاري يا برند، مجموعه ورزشي شهيد درفشي فر با تاسيسات و تجهيزات مجموعه و ساختمان مركزي شركت».

احتمالا خواهيد گفت: همين؟! اما بايد توضيح داد: از «همين» نيز كمتر است! به اين نكات توجه كنيد:

1- در حالي از ورزشگاه مرغوب كار (البته با تاسيسات و تجهيزات و نه بدون آنها) به عنوان مايملك باشگاه استقلال ياد شده كه اين ورزشگاه در اجاره باشگاه بوده نه در تملك آن و در 21 ارديبهشت همين امسال رييس اداره ورزش و جوانان غرب تهران از پايان اجاره 17 ساله و بازپس گيري آن خبر داده و اعلام كرده بود: با همكاري شهرداري منطقه 16 بازسازي شده است.

2- ورزشگاه درفشي فر كه به عنوان دارايي پرسپوليس اعلام شده نيز همين وضعيت را دارد و در تير ماه 1383 با موافقت رييس جمهوري وقت به مدت 15 سال ازجانب تربيت بدني غرب تهران در اختيار اين باشگاه قرار گرفت و در اين مورد، اجاره آن هنوز تمام نشده است! (جالب اين كه در هر دپو فقره بر واگذاري همراه تاسيسات و تجهيزات تاكيد شده كه آدم را ياد اجاره ويلا در شمال مي اندازد كه تاكيد مي كنند با كولر گازي!)

3- با توجه به استيجاري بودن دو ورزشگاه مي توان پرسيد آيا اداره تربيت بدني يا ورزش و جوانان دو ورزشگاه خود در جنوب و غرب تهران را به عنوان اموال دو باشگاه در معرض فروش گذاشته است؟ يا اين كه در اين چند ماه كه مقدمات واگذاري فراهم شده اتفاقاتي رخ داده كه رسانه ها از آن آگاهي ندارند و از حالت اجاره اي خارج و به مالكيت دو باشگاه درآمده اند؟يا چون هم باشگاه ها متعلق به وزارت ورزش است و هم ورزشگاه ها و اين دو دارايي دندان گير ديگري نداشته اند دو ورزشگاه را هم ضميمه كرده اند تا مزايده شيرين شود.

4- زمين باشگاه استقلال را نيز زمين شهري در اختيار آن قرار داد و مساحت آن 36 هزار متر مربع است و مشخص نيست كه اسناد لازمه هم صادر شده يا نه. هر چند مي توان احتمال داد كه اين پروسه طي شده كه در آگهي رسمي آمده اما اين نگراني هم وارد است كه خريداران چشم به اين زمين و ساخت و ساز در آن به جاي پروژه هاي ورزشي داشته باشند.

5- از فحواي آگهي برمي آيد كه تاكيد اصلي بر «برند» دو باشگاه است و قابليت هايي كه اين دو نام دارند. اما همين برند پرسپوليس در اين سي و چند سال چند بار تغيير نام داده و اين اواخر بود كه تازه دريافتند برند يعني چه.

اوايل انقلاب نام پرسپوليس را ابتدا به «آزادي» تغيير دادند تا با تغيير موجه «تاج» به «استقلال» تناسب داشته باشد. بعد ديدند كه تماشاگران به هم ناسزا مي گويند و دو شعار اصلي انقلاب در مظان اهانت قرار مي گيرد. پس از شهادت دكتر چمران نام باشگاه به «شهيد چمران» تغيير يافت اما اين نام يك هفته بيشتر دوام نياورد. چون خانواده شهيد چمران اعتراض كرد و نگران فحاشي در ورزشگاه ها بودند. از آن پس نام آن شد: پيروزي. مردم مي گفتند پرسپوليس ولي تلويزيون و مديران مي گفتند: پيروزي!

در اين ميانه برخي هم به صرافت ثبت عنوان «پرسپوليس» به نام خودشان افتادند و معلوم نيست حالا هم مدعياني دارد يا نه. به هر حال در دوران رويانيان بود كه پيروزي دوباره رسما پرسپوليس شد و از اين حيث مانند نقش مرحوم ططري را براي بازگشت نام كرمانشاه پس از يك دوره كه «باختران» خوانده مي شد ايفا كرد

اگر واگذاري دو باشگاه قرمز و آبي به بخش خصوصي واقعي باشد مالكان جديد مي توانند هواداران را به سهام داران تبديل كنند

ورزشگاه هاي اجاره اي، بخشي از دارايي پرسپوليس و استقلال!

6- درباشگاه هاي معتبر دنيا بازيكنان نيز در زمره دارايي ها احصا مي شوند و چون هر آن در معرض آسيب هستند آنان را بيمه مي كنند و ارزش آنان با كسر فرانشيز محاسبه مي شود. با اين كه دو باشگاه آبي و قرمز سالانه ميلياردها تومان صرف خريد بازيكن مي كنند ولي هيچ يك از اين خريدها در فهرست دارايي هاي اعلام نشده نيامده است.

7- سال ها پيش در مقاله اي نوشتم فروشگاه مركزي قدس (كورش) در خيابان ولي عصر تهران بالاي زرتشت را به موزه اقتصاد دولتي تبديل كنيد تا مردم بدانند اقتصاد دولتي و مصادره اي چه فرجامي دارد! چون در منطقه اي كه فروشگاه هاي كوچك، كسب و كارهاي پر رونقي دارند و هيچ گاه خالي از كالا رها نمي شوند در جايي كه قلب مناطق تجاري تهران به حساب مي آيد اين فروشگاه يا خالي است يا هر از گاهي به جايي اجاره داده مي شود و مستاجر هم غرفه غرفه واگذار مي كند.

آگهي مزايده مورد بحث را نيز مي توان نمونه اي ديگر از فرجام اقتصاد دولتي – مصادره اي دانست تا بدانيم چه بر سر اين دو باشگاه آمده است؛ نه ورزشگاهي دارند نه مدرسه فوتبالي و اگر چيزي دارند مرحمتي است و البته بيشترين «داشتني» شان، اين است كه هر كدام 50 تا 60 ميليارد تومان بدهي «دارند» و يكي از اهداف وزارت ورزش در واگذاري اخير نيز خلاص شدن ازشرّ همين بدهي ها و شكايت هاي دم به دم مربيان و بازيكنان خارجي به فيفاست.

8- تصور كنيم كه بر روي اين دو باشگاه دست نمي گذاشتند و اجازه مي دادند با مديريت بخش خصوصي ادامه يابند آيا اكنون هر كدام در هريك از 31 مركز استان يك ورزشگاه اختصاصي نداشتند؟ طبعا وابستگي مدير باشگاه تاج به حكومت گذشته و شراكت مختصر صاحب پرسپوليس با خواهر شاه - البته در جايي غير از پرسپوليس- مانع ادامه فعاليت آنها در پي پيروزي انقلاب بود اما هزار روش ديگر هم براي مديريت بهتر وجود داشت تا به اين روز نيفتند و خدا را شكر كه همين برند براي آنان باقي مانده است.

9- 40 درصد 290 تا 300 ميليارد تومان مي شود 120 ميليارد تومان و بخشي از اين مبلغ را با فروش سهام به هواداران مي توانند تامين كنند. ضمن اين كه خريداران دو باشگاه هم صاحب برند مي شوند و هم خودشان به يك برند تبديل مي شوند.

هر چه باشد واگذاري بهتر از ادامه وضعيت فعلي است مشروط به اين كه خريداران واقعا در پي توسعه باشگاه ها باشند و سوداي ساخت و ساز در املاك خريداري شده و تبديل ورزشگاه ها به برج هاي مسكوني و تجاري را نداشته باشند يا اين كه مالكيت از كنترل دولت خارج شود ولي به جاي واگذاري به بخش خصوصي واقعي در اختيار شبه دولت قرار گيرند؛ دستگاه هايي كه با تشكيل تعاوني يا كنسرسيوم هايي دو باشگاه را مالك شوند.

در اين حالت بيم آن است كه مهم ترين سرمايه هاي دو باشگاه كه ميليون ها هوادارند در معرض خطر قرار گيرد زيرا تماشاگر احساس تعلق گذشته را از دست مي دهد و چنانچه به لحاظ سياسي يا اجتماعي با مالكان جديد زاويه داشته باشد فاصله مي گيرد.

10- وقتي دو باشگاه عملا هيچ ندارند اما برند و هوادار،دارند بهتر مي توان دريافت كه چه خسران عظيمي بر سر برندهاي ملي ما آمده يا توقيف يا توقف يك بنگاه فرهنگي يا رسانه اي چه زيان هنگفتي را متوجه آن سازمان مي كند. چون دست يابي به اعتبار يك برند در يك پروسه بلند مدت اتفاق مي افتد.

در دنياي امروز حتي كشورها با برندها شناخته مي شوند. آمريكا با مايكرو سافت، آلمان با بنز و ب. ام.و و كره جنوبي با سامسونگ. مهم ترين برند جهاني ايران در حال حاضر شركت ملي نفت ايران است حال آن كه قابليت هاي فرهنگي و تجاري و اقتصادي ما بسيار فراتر از اين است.

كوتاه سخن اين كه اصل واگذاري همچنان قابل دفاع است، از نحوه قيمت گذاري البته سر در نمي آوريم و اين كه عدد 290 ميليارد تومان از كجا آمده ولي مانع از اين نيست كه به حال دارايي هاي اين دو پس از اين همه سال نبايد هزاران افسوس خوريم.

تنها وجه مثبت البته درك و توجه به اهميت و ارزش برندهاست.

منبع/ عصر ايران

اول **
۰ نفر