۱۷ دی ۱۳۹۳، ۱۲:۲۱
کد خبر: 81454806
T T
۰ نفر
ايرادهاي اساسي آموزش هنر در مدارس/ آفرينشي كه قرباني تكرار مي شود

خبرگزاري مهر دفتر كرج روز چهارشنبه در گزارشي به قلم 'فريبا كلاهي ' به موضوع اهميت آموزش هنر در مدارس و لزوم توجه بيش از پيش به شاخه هاي مختلف هنر در مدارس پرداخته و مي نويسد: ايرادهاي اساسي آموزش هنر در مدارس/ آفرينشي كه قرباني تكرار مي شود.

در اين گزارش آمده است : شيوه آموزش هنر و فرهنگ و تبيين جايگاه آن بين دانش آموزان مدارس امري غيرحرفه اي و مغفول مانده كه لزوم بازنگري كارشناسانه ضربتي آن به شدت احساس مي شود.

توجه به درس هنر و نقش هنر از قصه گويي و نقالي، نقاشي و خوشنويسي، شناخت رنگ ها، موسيقي و شعر، نمايش و تمام هنرهاي هفتگانه در توسعه فعاليت هاي امور تربيتي امري بسيار ضروري، زيربنايي و آينده ساز است.

در تاريخچه آمورش هنر ايران اشاره شده كه شيوه آموزش استاد-شاگردي، مراد و مريدي اولين گامهاي آموزش اين مرز و بوم بوده و هنرجويان و شاگردان در كارگاه و هنركده سنتي استاد و مراد درس مي گرفتند و اصول و رموز هنري در كنار آنچه براي زندگي فرداي ايشان لازم بود،همگام رنج آموختن، سينه به سينه به شاگردان انتقال داده مي شد.

اين روند تا ميانه هاي سده گذشته نيز ادامه داشت. با پديد آمدن مدارسي نو آور و پيشرو چون دارالفنون، مجمع الصنايع، هنرستان نقاشي و مدارس بعدي، به مرور روش سنتي آموزش استاد و شاگردي پايان گرفت و به صورت آكادميك و علمي و بيشتر بر پايه شيوه هاي غربي، بنيان آموزش نوين هنري ايران پي ريزي شد.

بي‌برنامگي سبب بي تفاوتي و بي انگيزگي بيمارگونه دانش آموختگان كم‌توجهي و بي‌برنامگي سبب بي تفاوتي و بي انگيزگي بيمارگونه اي در دانش آموختگان نسل پيش بوده چنان‌كه هنوز هم در غالب مناطق، نقش مدرسه در شكل‌گيري فرهنگ هنري دانش‌آموزان بسيار رقت‌انگيز و محدود به فعاليت هاي عاميانه و تزئيني است و در پايه راهنمايي و دبيرستان به زير صفر رسيده و با هجوم هنرهاي جذاب نماي غربي به رتبه منفي تنزل مي يابد.

متاسفانه با نگاهي گذرا به آنچه در مدارس ابتدايي تا پيش دانشگاهي ايران مي گذرد درمي يابيم جايگاه هنر و آموزش در بين دانش آموزان مدارس تقريبا هيچ يا نزديك به صفر است و برنامه هاي تكراري و كليشه‌‌اي مانند كپي از روي الگو، ساختن روزنامه‌هاي ديواري بي هدف، كار با دانه‌هاي حبوبات و تزيين كلاس و ...، كه هر چند ممكن است دست‌مايه‌‌اي از هنر داشته باشند، در پايان نتيجه معكوس داشته و با وجود منابع و امكانات آموزش و مديا و داشته هاي امروز بسيار پيش پا افتاده و نوعي رفع تكليف به نظر مي رسند.

عدم توانايي در يافتن روش هاي پيشبردي، پيگيري و پيوستگي مطالب، چالشي بزرگ به‌خصوص براي معلمان تازه‌كار و با توجه به وسعت شاخه هاي گوناگون هنر امري خطير و پرمسئوليت است.

نا آگاهي دشمن خلاقيت هاي هنري بومي است

طبيعي است با ابزار ناقص واطلاعات نامربوط و قوانين غيرحرفه اي و غيرهنري كه معمولا توسط افرادغيركارشناس در آموزش و پرورش تدوين مي شوند، درهاي خلاقيت به روي دانش آموز و مربي بسته شده و برپايي جشنواره هاي نيم بند و منقطع ساليانه برون داد قابل توجهي نخواهد داشت. اگر بپذيريم رسالت هنر رشد و تعالي فكر و روح و فرهنگ است و ابزاري كار آمد براي رساندن پيام هاي تربيتي و هويتي به مخاطبان، بايد گفت زمان را تا امروز باخته ايم و اگر فكري به حال فردا نشود دشمنان به كمين نشسته فرهنگ و هنر از درون و برون مرزها فرهنگ و هنر اصيل و شاخص و بومي ما را بيش از پيش به يغما خواهد برد.

بازنگري قوانين و چارچوبهاي هنري ناقص الزامي به نظر مي رسد

جمال جناني دبير آموزش و پرورش به عنوان يكي از فعالان عرصه هنر در اين وزارتخانه مي گويد: شكي نيست آموزش و پرورش و مخاطبين اين بزرگترين نهاد جامعه مدني براي هر نظام و سيستمي از بالاترين درجه اهميت برخوردار است و نظام آموزش بر مدار منويات اعتقادي و آرمان هاي مورد قبول جامعه طراحي و تدوين مي شود.

وي معتقد است: در اين نهاد، نوباوگان و نوجوانان ضمن تجهيز به دانش هاي عمومي، در برابر ويروس هاي انديشه و اعتقاد نيز واكسينه مي شوند كه اين وظيفه آخري به عهده نظام ارزشمند پرورش است كه هم عرض و دوشادوش آموزش دو بال پرواز آينده سازان ميهن به سمت تعالي و رشد هستند.

وي با تاكيد بر لزوم بازنگري قوانين و چارچوبهاي هنري ناقص موجود مي گويد: هنر تنها به مسابقاتي نمادين و بي روح و رمقِ فرهنگي و هنري معطوف شده كه بخشنامه هاي غير فني و بدون پشتوانه كارشناسي و هنري، چنان محدودش نموده كه به نظر مي رسد نبودش بهتر از بودنش است.

وي با اشاره به برخي مشكلات اداري و مالي در اين وزارت خانه مي افزايد: بي شك چنين مشكلاتي هست اما پايه تمام مشكلات اقتصادي نيست بسياري از غفلت ها، ارتباطي با منابع مالي ندارد و نكاتي است كه بي ترديد از چشم و ذهن تدوين كنندگان نظام آموزش و پرورش دور مانده است.

جمال جناني نتيجه اين از هم گسيختگي را رويگرداني نسل جوان از آنچه ما به نام هنر در رسانه هاي داخلي و برنامه هاي آموزش برايش تدارك ديده ايم دانسته و با ابراز نگراني از روند اين شيوه مي گويد: با نگاهي به توفيقات سردمداران رسانه هاي بين المللي درمي يابيم كه آن ها از ابزار هنر به زيباترين شكل بهره برده اند و ما در سيستم آموزش و پرورشمان هيچ جايگاهي براي مقوله استراتژيك و پر اهميت «هنر» پيش بيني نكرده ايم.

دانش آموز ما دروس تئوريك را در چارچوب دقيق طراحي شده مسئولان مي آموزد اما در مقوله هنر ، جاي خالي را قدرت هاي جهاني پر مي كنند . چون هيچ برنامه اي براي هنر در آموزش و پرورش وجود ندارد و اين يعني زيبايي شناسي هيچ جايگاهي در آموزش و پرورش ندارد.

فرهنگ غالب جهاني ذائقه و سليقه نونهالان و جوانان ما را مديريت و رهبري مي كند و ما بدون داشتن برنامه و حتي دغدغه اي، فضا را تمام و كمال به آن ها سپرده ايم.

معاون يكي از مدارس فرزانگان و استعدادهاي درخشان شهر كرج مي گويد: بزرگترين دغدغه آموزش و پرورش نبود نيروي متخصص در تدريس هنر است.

مژگان ربيعي كه خود در زمينه موسيقي و نقاشي از هنرمندان با تجربه است مي افزايد: از آنجايي كه هنر با روانشناسي عجين و گره خورده است، مي تواند از نظر تربيتي و اخلاقي بر رفتار دانش آموزان اثر بگذارد و به زيباترين شكل در قالب هنر اين امر امكان پذير است پس چرا نبايد اين كار را انجام داد؟

از طرفي هنرهاي آوايي و نمايشي مي تواند روح همكاري و كار گروهي را در دانش آموزان زنده كند و لذت موفقيت‌ها را در گروه به آنها بچشاند.

وي مي گويد: جاي پرسش است كه چرا نيروي متخصص تربيت نمي شود؟ در حاليكه انجام امور تربيتي و فعاليتهاي فرهنگي هنري منوط به داشتن مربي متبحر است. وقتي در يك درس نيروي متخصص تدريس وجود نداشته باشد مسلما تمام ابعاد آموزشي آن درس از بين مي رود و نابود مي شود.

مسابقات هنري مدارس استعدادها را كشف و سپس به حال خود رها مي كند

معاون پرورشي و تربيت بدني ناحيه 3 آموزش و پرورش كرج هم مي گويد: هنر در مدارس عادي تقريبا جايگاه تخصصي ندارد و فقط در هنرستانها به صورت تخصصي به برخي هنر ها پرداخته مي شود.

مرتضي جباري مي گويد: در خصوص هنرهاي تجسمي، مدارس عادي كار چنداني انجام نمي دهند، نيروي متخصص مدرس بسيار كم است از طرف ديگر نياز به بازنگري درس هنر هم ضروري به نظر مي رسد.

وي مي گويد: در زمينه هنرهاي آوايي نيز مدارسي كه تمايل به شركت در مسابقات دارند هزينه مي كنند و كارهاي خوبي هم انجام شده ولي كافي نيست زيرا به طور مقطعي و تنها براي مسابقات است. البته اين امر عموميت نداشته و مربيان خوبي هم هستند كه به طور گمنام نه براي گزارش كار و فقط با عشق و با نيت تعليم و تربيت بچه‌ها كار مي كنند.

به گفته اين مسول جايگاه بسياري از هنر ها در مدارس خاليست، در مدارس بيشتر به محفوظات توجه مي شود تا معلومات هنري، اگر چه مي تواند هماهنگي بين دست و چشم و گوش و مغز را به دانش آموزان هديه كند و توانمندي هاي آنها را افزايش دهد. از طرفي هنرهاي آوايي و نمايشي مي تواند روح همكاري و كار گروهي را در دانش آموزان زنده كند و لذت موفقيت‌ها را در گروه به آنها بچشاند.

مرتضي جباري در تحليل دستورالعمل ارائه شده به مدارس جهت برگزاري مسابقات هنري مي گويد: دستورالعملي كه تدوين شده حاصل زحمات متخصصان و نسبتا جامع است ولي ابهاماتي دارد كه بايد برطرف شود از طرفي هنرهاي ذكر شده در آن در همه جاي كشور قابل اجرا نيست و رقابت در هنر يكي از آسيب هاي بزرگ است كه سبب شده گروهي از دانش آموزان مستعد روحيه كار را از دست بدهند.

به گفته وي از آسيب هاي بزرگ ديگر در مسابقات هنري اين است كه اگر چه پس از اجرا استعداد ها شناسايي شده، در رقابت‌ها شركت داده و بعضي هم رتبه هاي استاني و كشوري مي آورند ولي بعد از پايان مسابقات رها مي شوند و اگر اعتبارات مالي اجازه دهد در نهايت تنها به يك جشنواره ختم مي شود.

به گفته وي دستورالعمل مسابقات در برخي از رشته ها راه را بر خلاقيت مي بندد و هنر كليشه اي را ترويج مي كنند، به طور مثال اختصاص امتياز ويژه براي سرودهاي آواي مدرسه كه اكثرا قديمي است و هر سال تكرار مي شوند به خلاقيت مدارس در ساخت آهنگها و سرودهاي جديد لطمه وارد كرده است.

بي شك چنانچه توجه به بعد زيبايي شناختي در اجراي امور تربيتي هماهنگ با تحولات و تغييرات اجتماعي و فرهنگي و... مخاطبين صورت پذيرد جذابيت و توسعه اين امور را به دنبال خواهد داشت. در فرآيندهاي زيبايي شناختي، از ديدگاه تاريخي، عرف و سنتها مقررات ويژه اي به وجود آمده است كه نيازمند بازنگري كارشناسانه و روانشناسانه است. با تغيير فلسفه مسلط اجتماعي و محيط اين مقررات و سنتها به چالش كشيده مي شوند و هنرمندان فرآيندهاي زيبايي شناختي جديدي را خلق مي كنند.

7413 / 1200

سرخط اخبار استان‌ها