۲۵ آبان ۱۳۹۳، ۲۱:۲۰
کد خبر: 81389034
T T
۰ نفر
نامه رهبر انقلاب به فرمانده لشكر 92 زرهي اهواز درباره ورود به عمليات آزادسازي سوسنگرد

اهواز- ايرنا - به مناسبت سالروز فتح سوسنگرد، نامه «دستور حضرت آيت الله خامنه اي به فرمانده لشكر 92 زرهي اهواز براي ورود به عملياتي كه منجر به آزادسازي سوسنگرد شد» منتشر شد.

به گزارش ايرنا از پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله خامنه اي، پس از وخامت اوضاع سوسنگرد و اشغال اين شهر، حضرت آيت الله خامنه اي (نماينده ي امام خميني در شوراي عالي دفاع) با حضور در ستاد جنگ هاي نامنظم در اهواز، جلسه اي را با حضور سرلشكر فلاحي (جانشين وقت رياست ستاد مشترك)، سرلشكر ظهيرنژاد (فرمانده وقت نيروي زميني ارتش)، آقاي غرضي (استاندار وقت خوزستان) و افراد ديگري ترتيب دادند. در آن جلسه تصميم به اجراي عمليات آزادسازي سوسنگرد گرفته شد و واحدهاي نظامي شركت كننده در عمليات نيز مشخص گرديد.

همان شب، آقاي اشراقي داماد حضرت امام خميني، در مكالمه ي تلفني با آيت الله خامنه اي، پيام امام را ابلاغ كرد: «تا فردا سوسنگرد بايد آزاد شود.»

اما چند ساعت مانده به شروع عمليات، به دستور بني صدر، تيپ 2 لشكر زرهي اهواز از شركت در اين عمليات منع گرديد.

پس از اطلاع از دستور بني صدر، حضرت آيت الله خامنه اي در نامه اي خطاب به فرمانده آن لشگر (سرهنگ قاسمي) دستور دادند تا طبق تصميم قبلي، تيپ 2 به موقع در عملياتي وارد شود كه منجر به آزادسازي سوسنگرد شد. دكتر چمران ديگر نماينده ي امام در شوراي عالي دفاع هم در ذيل همين نامه بر ضرورت اقدام سريع و جلوگيري از اتلاف وقت بيشتر تاكيد كرد. به مناسبت سالروز فتح سوسنگرد(1)، پايگاه اطلاع رساني KHAMENEI.IR نامه «دستور حضرت آيت الله خامنه اي به فرمانده لشكر 92 زرهي اهواز براي ورود به عملياتي كه منجر به آزادسازي سوسنگرد شد»(2) را منتشر كرد.



متن نامه رهبر معظم انقلاب به فرمانده لشكر 92 زرهي اهواز در تاريخ 26 آبان سال 1359 درباره ورود به عمليات آزاد سازي سوسنگرد به اين شرح است:



سركار سرهنگ قاسمي فرمانده لشكر 92 زرهي اهواز



با سلام

شنيدم تيمسار ظهيرنژاد به شما تلفن كرده اند كه تيپ 2 فردا وارد عمل نشود مگر بنا به امر. و منظورشان امر آقاي رئيس جمهور است. من اين عدول از تصميم عصر را قابل توجيه نمي دانم. اين به معناي تعطيل يا به ناكامي كشاندن عمليات فردا است. استعداد دشمن چنان است كه آن دو گروهان پياده ياراي كار درستي در برابر آن ندارند و اگر تيپ وارد عمل نشود در حقيقت تك انجام نگرفته است. صبح اگر براي تصميم نهائي بخواهيم منتظر آمدن تيمسار ظهيرنژاد بمانيم وقت خواهد گذشت. جوانان ما در سوسنگرد حداكثر تا صبح مقاومت خواهند كرد و صبح زود اگر ما قدري بار دشمن را سبك نكنيم همه نابود خواهند شد و شهر كاملاً سقوط خواهد كرد. خلاصه اينكه به نظر و تشخيص ما كار بايد به همان روال كه عصر صحبت شد پيش برود و تيپ آماده باشد كه صبح وارد عمل شود. در غير اين صورت مسئوليت سقوط سوسنگرد با هر كسي است كه از اين تصميم عدول كرده است.

سيدعلي خامنه اي



متن نامه دكتر چمران:

من رسماً اعلام جرم مي كنم

به نام نماينده امام و نماينده شوراي عالي دفاع از اين همه اهمال و اتلاف وقت و به هدر رفتن خون جوانان شكايت دارم؛ چند روز است كه فرياد مي كشم تا بالاخره ديشب جوابي شنيده شد، امروز انتظار عمل داشتم، متأسفانه نشد، امروز صبح در حضور سركار و سرهنگ شهبازي ايرادات و نظرات خود را گفتم، و شما فكر كرديد و جواب داديد كه فردا صبح زود انجام مي شود و الان مي بينم كه مي خواهند به تأخير بيندازند و اين يعني مرگ 500 جوان و سقوط سوسنگرد و حميديه و اهواز و من در اين صورت همه شما را در مقابل خدا و خلق مسئول مي دانم.



دكتر چمران

اشاره رهبر انقلاب به ماجراي اين نامه در شب فتح سوسنگرد:

در روز فتح سوسنگرد - چون ميدانيد سوسنگرد اشغال شده بود؛ بار اول فتح شد، دوباره اشغال شد؛ باز دفعه ي دوم حركت شد و فتح شد - تلاش زيادي شد براي اينكه نيروهاي ما - نيروهاي ارتش، كه آن وقت در اختيار بعضي ديگر بودند - بيايند و اين حمله را سازماندهي كنند و قبول كنند كه وارد اين حمله بشوند. شبي كه قرار بود فرداي آن، اين حمله از اهواز به سمت سوسنگرد انجام بگيرد، ساعت حدود يك بعد از نصف شب بود كه خبر آوردند يكي از يگانهائي كه قرار بوده توي اين حمله سهيم باشد را خارج كرده اند. خب، اين معنايش اين بود كه حمله يا انجام نگيرد يا بكلي ناموفق بشود. بنده يك يادداشتي نوشتم به فرمانده ي لشكري كه در اهواز بود و مرحوم چمران هم زيرش نوشت - كه اخيراً همان فرمانده ي محترم آمده بودند و عين آن نوشته ي ما را قاب كرده بودند و دادند به من؛ يادگار قريب سي ساله؛ الان آن كاغذ در اختيار ماست - و تا ساعت يك و خرده اي بعد از نصف شب ما با هم بوديم و تلاش ميشد كه اين حمله، فردا حتماً انجام بگيرد. بعد من رفتم خوابيدم و از هم جدا شديم.

سيام