فصلنامه آمریکایی: صهیونیسم در بحران گرفتار است
#
لندن، خبرگزاری جمهوری اسلامی 20/12/84
خارجی.سیاسی.انگلیس.صهیونیسم.بحران.
نشریه "میدل ایست کوارترلی" در جدیدترین شماره خود (زمستان 2006) در
مقاله ای به قلم "میراو وورمسر" مدیر "مرکز سیاست خاورمیانه در موسسه
هادسن" به تحلیل بحرانی پرداخته که گریبانگیر صهیونیسم و رژیم تل آویو شده
است.
وورمسر می نویسد: صهیونیسم در بحران است، عقب نشینی اسراییل از شهرکهای
نوارغزه در اوت 2005 شکافهای عمیقی را درون جامعه و درعرصه سیاست اسراییل
آشکار کرد. عقب نشینی یکجانبه اسرائیل و نیز یک دهه تلاش برای دستیابی به
صلح منجر به خلق بحران نشده بلکه آتش زیر خاکستری را شعله ور ساخته است.
"در واقع تفاوتهای میان موافقان و مخالفان عقب نشینی به اعتبار عمیق
بودن مساله ریشه دار است. هرچند این بحران امر تازه ای نیست اما تنها در
ایام اخیر است که توجه بدنه اصلی جامعه اسراییل را به خود جلب کرده و علت
این امر نیز آن است که این مساله از صورت یک مساله سیاسی حاشیه ای به یک
مساله عمده و اصلی مبدل شده است."
به اعتقاد نویسنده، تااین زمان صهیونیسم در نظر معتقدان به آن
دستاوردی چشمگیر بوده است. این امر نه تنها به علت موفقیت این جنبش
در ایجاد جامعه پر رونق، شکوفا و آزاد، بلکه از بابت توانایی جنبش در
دفاع از استقلال کشور در برابر تهاجمهای مختلف بدون کمک گیری از نیروهای
خارجی بوده است. اسراییل (به علاوه آمریکا) در زمره معدود کشورهای موفق
دوران پس از استعمار است.
اما شکافها در جامعه اسراییل اینک چنان آشکار شده اند که بیم آن می رود
که بر تنها عاملی که هنوز اکثریت یهودیان را با یکدیگر متحد می سازد، غلبه
کند. اسراییلی ها اینک از سیاستهایی کاملا متعارض با یکدیگر دفاع می کنند و
با یکدیگر با چنان احساساتی مواجه می شوند که نظیر آن در گفتمانهای محلی و
خانگی دیده نمی شود.
بخشهای مختلف جامعه اسراییل نه تنها با یکدیگر درباره صلح و امنیت
اختلاف نظر دارند، بلکه در خصوص مسایلی مانند دین، اخلاق، دموکراسی و وطن ـ
پرستی نیز وحدت نظر ندارند.
در جریان تخلیه شهرکها در روز 11 مه سال 2005 بسیاری از اسراییل ها نه
تنها پرچم آبی و سفید اسراییل را برافراشته بودند، بلکه پرچم نارنجی رنک
منطقه یهودی نشین غزه را نیز بدست گرفته بودند و به این ترتیب همبستگی
خود را با 9 هزار یهودی ساکن این مناطق اعلام می کردند.
گروهی که این پرچم را در دست داشتند، اردوگاه ناسیونالیست مذهبی در
اسراییل به شمار می آیند. طرفداران این اردوگاه نه تنها در نوار غزه بلکه
در ساحل غربی و در شهرهای اسراییل نیز حضور دارند. زمانی که طرفداران این
گروه کفه افکارعمومی را به سمت خود چرخش داشتند موافقان عقب نشینی اسراییل
از آبادی نشینها به سراغ پرچم ملی اسراییل رفتند.
اردوگاه پرچم نارنجی ها خود را به عنوان مدافعان رویای اصلی اسراییل
تلقی می کردند در حالیکه کسانی که تنها پرچم ملی را در دست داشتند و عمدتا
نیروهای چپ بودند چندان با ناسیونالیسم احساس همبستگی ندارند."
نویسنده تاکید کرد: جنک "رنگها" در اسراییل در واقع جنک بر سر جوهره
اصلی صهیونیسم است.
"ناسیونالیستها و مذهبی ها خود را وارثان اصلی اسراییل و صهیونیسم به
شمار می آورند. برخی از آنان خواهان پایان بخشیدن به اتحاد با یهودیان
غیرمذهبی شده و اصرار دارند که میان خود و یهودیان ارتدوکس افراطی یا
هاردی یاHaredi community اتحاد برقرار کنند.
شمار دیگری از این افراد دل مشغول این پرسشند که چرا آیین صهیونیسم
در جذب اکثریت اسراییلی ها ناکام مانده است."
وورمسر افزود: از زمان عقب نشینی، منازعه میان اسراییلی ها بعد فرهنگی
نیز پیدا کرده است.
"یک گروه معتقدند که دولت یهود نمی تواند بدون ارتباط مستحکمی با آیین
یهود به حیات خود ادامه دهد و گروه دیگر معتقدند که دولت اسراییل باید
سکولار و غیردینی شود."
مدیر "مرکز سیاست خاورمیانه در موسسه هادسن" در تحلیل خود همچنین
نوشت: از زمان عقب نشینی رابطه میان ناسیونالیسم و مذهب نیز در اسراییل
مساله دار شده است.
"در روز استقلال سال گذشته روزنامه هارآتص از نویسندگان، هنرمندان،
روشنفکران و خاخامهای مختلف خواست تا هویت اسراییلی را تعریف کنند. خود
روزنامه فهرستی از تعاریف لغت نامه ای و مصطلاحات میان مردم کوچه و بازار
را نیز برای شکل دادن به بحث منتشر کرد.
جالب اینکه دراین فهرست از جمله مشخصات اصلی اسراییل ها رفتار بی ادبانه
و زورگویانه درج شده بود. این فهرست نشان دهنده جوهره آن چیزی بود که
بسیاری از اسراییلی ها به عنوان هویت خود در نظر دارند.
این تعریف غیر مذهبی بیانگر یک پارادوکس نوعی یهودی نیز می باشد. یهودی
معاصر می کوشد تا از به کار گرفتن سرنوشت یهودی خود در تعریف هویت خویش
پرهیز کند. درست همانگونه که جنبش مذهبی صهیونیسم می کوشید یک دولت غیر-
دینی برپا کند.
به اعتقاد نگارنده، "پرسش محوری که اینک بسیاری از اسراییلی ها از
بخشهای مختلف طیف سیاسی باید با آن دست و پنجه نرم کنند، آنست که آیا
اسراییل می تواند به عنوان یک دولت صهیونیست و بدون هیچ ارتباطی با آیین
یهود باقی بماند."
"متفکران چپ مانند "آموس آوز" رمان نویس می گویند نه تنها اسراییل باید
سکولار شود، بلکه این تنها راهی است که می توان این کشور را به یک جامعه
مدرن تبدیل کرد."
آوز در حمله تندی به ساکنان شهرکها و شیوه آنان در رعایت شعائر مذهبی
نوشت: آزاد بودن به این معناست که شخص بتواند میان بخشهایی از آیین یهود
که برای او اهمیت دارد و آنچه که باید کنار بگذارد، گزینش کند.
"نوامی ریگان" که از مدافعان شهرک نشین هاست در پاسخ نوشت: اسراییل را
نمی توان به "ما" و "دیگران" یا به "اسراییلی ها" و "یهودیها" تقسیم کرد.
تنها در نظر فناتیک های چپگرایی نظیر آوز می توان ملت را تقسیم کرد.
به اعتقاد ریگان، زندگی هر دو بخش در هم تنیده است. "همه در یک ارتش
خدمت می کنند و نقاط ارتباط میان یهودیان سکولار و مذهبی چنان زیاد است که
نمی توان از جدا شدن دو قسمت سخن گفت."
نویسنده در پایان مقاله عقب نشینی نیروهای رژیم صهیونیستی از غزه را
نقطه عطفی در تاریخ اسراییل معرفی می کند.
"بحث در جامعه اسراییل از مساله رابطه با فلسطینیان به مساله ماهیت
دولت یهود" اسراییل تبدیل شده و پرسشهای مطروحه از سطح سوالات سرزمینی به
پرسشهای مربوط به هویت یهودی و جوهر صهیونیسم بسط پیدا کرده است."
وورمسر تاکید کرد: به این ترتیب اسراییل 57 سال پس از پیدایش با تنشهای
عمیقی در درون خود روبرو شده که جنبه محوری آن ابهام هویتی و معنای
اسراییلی بودن است.
شبد/اروپام/2222/345/1660/1456