۲۵ دی ۱۳۸۳، ۰:۰۱
کد خبر: 9219952
T T
۰ نفر
مقاله یک روزنامه سوییسی درباره روابط آمریکا و اتحادیه اروپا(1) # وین ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 25/10/83 نمایندگی.سیاسی.خارجی.آمریکا.اروپا. روزنامه آلمانی زبان "نوی زوریخر سایتونک" چاپ سوییس در مقاله ای زیر عنوان "بر سر شاخه نشستن اروپایی ها و بریدن بن شاخه" به نقد موضع اروپا در قبال آمریکا و همچنین موقعیت ضعیف اتحادیه اروپا در تحولات جهانی در مقایسه با آمریکا پرداخته است. "بریچ ریتر" نویسنده مقاله که مسوول تحقیقات استراتژیک وزارت دفاع اتریش است، در این مقاله درخصوص جو ضد آمریکایی در کشورهای اتحادیه اروپا نوشته است: انتقاد به آمریکا و جو ضد آمریکایی در اروپا هم اکنون که جهان بیش از هر زمانی به صلح و امنیت نیازمند است، به حداکثر رسیده و در این راستا امنیت و صلح فراموش شده است. براساس نتایج تحقیقات موسسه تحقیقات استراتژیک در هامبورک، فقط در سال 2004 میلادی 42 جنک و بحران در سراسر جهان وجود داشته و بنابر گزارش موسسه تحقیقات پکن از زمان پایان جنک سرد تاکنون هر ساله 10 بحران جدید در جهان بوجود آمده است. همچنین هند و پاکستان دو قدرت جدید اتمی شده اند و گسترش سلاح کشتار جمعی و همچنین موشک های استراتژیک در جهان در حال تزاید است و در چند سال آینده 30 الی 40 کشور دیگر دارای اینگونه ابزار نظامی خواهند بود بدین ترتیب جهان غیرقابل اعتماد و پیش بینی شده است. نویسنده در ادامه نوشته است: تحولات دراماتیک اخیر در پاسیفیک، ژاپن را بر آن داشته تا با همپیمانی با آمریکا به قدرت نظامی تبدیل گردد که مسلما چین و کره شمالی نیز نسبت به این تحول بیکار نخواهند نشست. از سوی دیگر چین نیز همکاری نظامی خود را با روسیه تحکیم می بخشد. هم اکنون امنیت و ثباتی که در اتحادیه وجود دارد، یک استثنا است. ما در مرحله ای از جهان زندگی می کنیم که نظم نوین در آن در حال تکوین است. قدرت های بزرک تلاش می کنند تا ظرفیت نظامی و حیطه نفوذ خود را تقویت نمایند و این در حالی است که اروپا فقط در حال خلع سلاح می باشد. این روزنامه افزوده است: نظم جهانی بوجود آمده در اجلاس یالتا در 60 سال پیش دیگر کاربردی ندارد، زیرا سه قدرت پیروز جنک جهانی یعنی انگلیس، فرانسه و روسیه به قدرت های درجه دوم تبدیل شده اند. البته این سه کشور در کنار چین و آمریکا جزء اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل هستند و حداقل تمام تلاش فرانسه، چین و روسیه در آن خلاصه شده که از برقراری نظم نوین جلوگیری به عمل آورند. البته سازمان ملل کماکان تنها سازمان مناسبی است که در دراز مدت خواهد توانست در برخی مسایل به طور مثال محیط زیست کارساز باشد، اما این سازمان جهانی قادر به حل و فصل بحران های جهانی نیست که نمونه بارز آن نسل کشی در رواندا، کـوزوو و بتازگی در دارفور سودان می باشد. نویسنده مقاله می افزاید: علت شکست سازمان ملل که فرزند آمریکا محسوب می شود، به خاطر آن نیست که خیلی ها مانند اروپایی ها ضد آمریکایی شده اند، بلکه این امر به خاطر آن است که این سازمان برای جهانی که ما امروز در آن زندگی می کنیم، کارساز و دارای ظرفیت نیست. اعضای شورای امنیت این سازمان نیز بیشتر از آمریکا به فکر منافع خود بوده و به مسوولیت جهانی خود اصلا توجهی ندارند. این یک واقعیت است که آمریکا روی افزایش قدرت و برتری نظامی خود حساب می کند و در این تلاش است که هر قدرتی را که مانع این هدف باشد، تضعیف کند.
این نیز یک واقعیت است که اکثر کشورهای قدرتمند جهان خیلی بیرحمانه به دنبال منافع خود هستند و موضوع انسان برای آنان چندان اهمیتی ندارد. نوی زوریخر سایتونک در ادامه نوشته است:اروپا و آمریکا اغلب در جایی که منافعشان مطرح بوده با دیکتاتورها همکاری کرده اند. فرانسوی های ضدآمریکایی دقیقا این نقش را به نحو احسن بازی می کنند، ولی مشکل آمریکا آن است که به خاطر قدرت بیش از حدش اغلب بیشتر می تواند تاثیرگذار باشد تا دیگران. پس از پایان اختلافات شرق و غرب، آمریکا به تنها ابرقدرت جهان که رقیبی ندارد تبدیل شده است و در مقابل، کشورهای بزرک اروپا اصلا ابرقدرت نیستند و اتحادیه اروپا در مجموع به هیچ وجه عامل قدرت نبوده است، زیرا اغلب به خاطر منافع گوناگون اعضای خود موفق به یک تصمیم گیری متحد نیست. آیا این بی قدرتی اتحادیه اروپا کافی نیست که حالا ضدآمریکایی نیز شده است ؟. اروپایی ها حضور و حاکمیت آمریکا در جهان را بی حد و حساب می دانند و به همین خاطر اسـت که فرانسه، آلمان و حتی چین که این قدرت را ندارند، امروز مدعیان جهان چندقطبی می باشند که در اصل منظور آنان این است که ما نیز باید نقشی ایفا کنیم. با نگاه از این روزنه به موضوع باید گفت که مواضع ضدآمریکایی به معنای تضعیف نقش آمریکا در جهان است. جو ضد آمریکایی موجود در اتحادیه اروپا به خاطر آن است که تصویر آمریکا به عنوان عامل سیاست امنیتی تغییر کرده و این کشور ضامن آزادی اروپا در زمان جنک سرد، اکنون به عامل ناآرامی تبدیل شده است. نتایج نظرسنجی های دسامبر سال گذشته در اروپا نشان داد که 58 درصد مردم اروپا بر این عقیده اند که آمریکا نقش منفی در صلح جهانی دارند و فقط 21 درصد به نقش مثبت این کشور در صلح جهانی اعتقاد داشتند. بدون تردید علت اصلی این امر جنک علیه عراق است که مانند جنک علیه صربستان مجوز سازمان ملل را نداشت. در حالی که جنک علیه صربستان یک موفقیت کامل بود، ولی به جنک علیه عراق باید با یک دید دوگانه نگاه کرد. آمریکایی ها جنک علیه عراق را با موفقیت تاریخی به پایان بردند، ولی در زمان پس از جنک نتوانستند به خوبی عمل کنند و با دشواری های زیادی روبرو شدند. امروز تردید وجود دارد که بتوان عراق را از این طریق دمکراتیزه کرد که تا حدودی نیز درست است. البته دیدگاه دمکراتیزه کردن خاورمیانه پیش از وقوع حـوادث 11 سپتامبر سال 2001 در آمریکا بوجود آمد که هنوز جنک با تروریسم مطرح نبود. اروپا به آمریکا اتهام وارد می سازد که فقط با حربه نظامی به جنک تروریسم می رود، بدون آنکه سعی کند ریشه ای با این معضل برخورد نماید، اما این دیدگاه درست نیست، زیرا هیچ کشوری مانند آمریکا تا به امروز در مبارزه ریشه ای با تروریسم تلاش نکرده است. ادامه دارد... 2270/371/شبک/
۰ نفر