ابوعلی حسین بن عبدالله معروف به شیخ الرییس ابوعلی سینا پزشک، ریاضیدان، فیلسوف و منجم بزرگ ایرانی در اول شهریور ۳۵۹ هجری خورشیدی برابر با ۳۷۰ هجری قمری در خرمیثن از توابع بخارا دیده به جهان گشود.
پدرش عبدالله در حکومت سامانیان دارای شغل و منصب دیوانی بود و از این رو شرکت در جلسات بحث از دوران کودکی به واسطه پدر، بوعلی را با مباحث و دانش های مختلف زمان خود آشنا ساخت.
او قرآن و سایر علوم را در بلخ آموخت و از محضر استاد عبدالله ناتلی بهره جست و در ۱۸ سالگی، همه علوم را فرا گرفته و در ۲۱ سالگی دست به تالیف زد و مجموعه ای با نام "حاصل و محصول" را در ۱۰ جلد نگاشت.
سپس ۲ کتاب یکی در باب اخلاق با عنوان "البر و الائم" و دیگری در باب فلسفه به نام "حکمت عروضی" را در ۲۱ جلد به رشته تحریر درآورد.
پس از فوت پدر؛ بوعلی به خاطر حافظه قوی و نبوغ خود متصدی شغل پدر شد و در طب نیز مهارت فراوانی کسب کرد.
اما پس از مدتی به خاطر نابسامانی اوضاع سیاسی، از بخارا عازم گرگانج شد و در این شهر، نزد خوارزم شاه علی ابن مامون و وزیرش ابوالحسین احمد بن محمد سهیلی که از اندیشمندان حمایت می کردند، رفت.
در این زمان با حمله محمود غزنوی به خوارزم و تسلط او بر این سرزمین، از دانشمندان آن دیار خواسته شد که به غزنین و به خدمت سلطان محمود بروند که ابن سینا این دعوت را نپذیرفت و ناچار شد از خوارزم فرار کند.
او به جرجان(گرگان امروزی) رفت و نوشتن کتاب "قانون" را در این شهر آغاز کرد. ابوعلی سینا از گرگان به ری و سپس به قزوین و از آنجا به همدان رفت و ۹ سال در این شهر اقامت گزید. در آنجا مورد توجه شمس الدوله دیلمی قرار گرفت و به مقام وزارت منصوب شد و همزمان با رسیدگی به امور سیاسی، به نوشتن کتاب "شفا" نیز همت گماشت.
پس از مرگ شمس الدوله، پسرش سما الدوله به جای او نشست و از ابوعلی سینا خواست وزارت را قبول کند، اما وقتی با پاسخ منفی شیخ روبرو شد، چهار ماه او را زندانی کرد.
ابن سینا در زندان رساله ای به نام "حی بن یقظان" در رابطه با عرفان، کتابی به نام "قولنج" در زمینه پزشکی و چند رساله دیگر را به رشته تحریر درآورد.
پس از رهایی از زندان، مخفیانه همراه شاگردش، ابو عبید جوزجانی و برادرش به اصفهان رفت. در آن دیار وقتی که با استقبال گرم "علاء الدوله کاکویه" فرمانروای اصفهان رو به رو شد، تصمیم گرفت در آن شهر بماند.
وی کتاب های ناتمام خود را در آن شهر به پایان رساند و کتاب های تازه ای در زمینه فلسفه، ریاضی و موسیقی نوشت.
ابن سینا در فلسفه یونان تبحر خاصی داشت زیرا فلسفه ارسطو را با آرای مفسران اسکندرانی و فلسفه نو افلاطونی تلفیق کرد و با نبوغ خاص خود آنها را با نظر یکتا پرستی اسلام تطبیق داده و به این طریق، در فلسفه مشایی مباحثی آورد که در اصل یونانی آن سابقه نداشت.
شیخ الرییس، اندیشمندان بزرگی را چون ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان، ابوعبیدالله عبدالواحد بن محمد جوزجانی، ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی و شیخ علی نسائی خراسانی را تربیت کرد.
از ابن سینا آثار فراوانی به جای مانده که از میان آنها می توان به قانون، شفا، المختصرالاوسط، المبدا و المعاد، الهدایه، الادویه القلبیه، نجات، بعض الحکمه المشرقسه، الحاصل و المحصول، دانشنامه علایی و اشارات اشاره کرد.
با آغاز نهضت ترجمه در قرن ۱۲ میلادی، کتاب قانون ابن سینا به زبان های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی ترجمه شد که تا حدود ۲ قرن پیش در دانشگاه های بزرگ دنیا به عنوان مرجع مورد استفاده پزشکان بوده و به بیشتر زبان های دنیا ترجمه شده است.
با حمله مسعود پسر سلطان محمود غزنوی به اصفهان و اشغال این شهر، علاء الدوله با سپاهیان خود از اصفهان خارج و به سمت همدان حرکت کرد در این سفر ابوعلی سینا نیز به همراه او بود، در راه به بیماری سختی مبتلا شد.
ابوعلی سینا به دنبال این بیماری، در هشتم آبان ۴۱۵ هجری خورشیدی برابر با اول ماه رمضان سال ۴۲۸ هجری قمری در حالی که ۵۸ ساله بود دار فانی را وداع گفت و در شهر همدان به خاک سپرده شد.
اول شهریور به مناسبت ولادت ابوعلی سینا دانشمند و طبیب نامدار ایرانی روز پزشک نام گذاری شده است.
آری از زمان حیات ابن سینا تاکنون پزشکان، فرشتگان نجات حیات انسانی هستند که درد و رنج را در سایه الطاف پروردگار تسکین می بخشند و با صبوری و ایثار در لحظات سخت بیماری، همراه و همیار بیماران خود هستند و نام آنان یادآور توامان علم، اخلاق و ایثار است.
علم پزشکان متعهدانه، اخلاق شان الهی و انسانی و ایثارشان چونان خورشیدی است که عموم انسان ها را در پناه مهر و نور خویش فرا می گیرد.
روز پزشک به معنای حقیقی کلمه روز بزرگداشت علم مبتنی بر ایمان و معرفت و روز تکریم فرزندان فرهیخته و مستعد ملتی است که اراده کرده تا با اقتدا به پیشکسوتان نامدار خود گذشته افتخار آفرین علمی اش را احیا و جایگاه شایسته خویش را بازیابد.
پزشکان ایران زمین، نخبگانی هستند که علاوه بر علم و دانش، روحیه فداکاری و انسان دوستی آنان همواره اذهان عمومی را به سوی خود جلب کرده است.
آنان همواره از جایگاهی رفیع و احترامی تامل برانگیز در فرهنگ ایران برخوردار بوده و هستند، هرچند در سال های اخیر نگرش مردم به این جایگاه تغییر کرده که این تغییر نگرش مستلزم بازنگری در روش های ارایه خدمات پزشکی به مردم و احیای جایگاه رفیع پزشکی است.
پزشک و دانش پزشکی از دیرباز در ایران چه در دوران باستان و چه در دوران اسلام از قداست و جایگاه والایی برخوردار بوده و حتی گفته می شود دانش پزشکی امروز جهان بر پایه تجارب و دانش ایرانی، استوار گشته است.
همچنین در پیشینیه تاریخی و فرهنگ عمومی ایران زمین، طبابت از جایگاه رفیع و طبیب از قداست خاصی برخوردار بوده است و پزشک را مظهر اسم محیی، احیای کننده جان ها و واسطه فیض حیات می دانند.
این فرهنگ بارور در سایه تعالیم توحیدی، دانشمندانی را تربیت کرده است که فروغ علم و اندیشه شان در سپهر دانش بشری راهگشا بوده و نام هایشان بر تارک افتخار و سربلندی این سرزمین می درخشد؛ ابن سینا، جرجانی، رازی و نظایر آن دانشمندان شهیر و پرچم داران دانش و اخلاق این حوزه هستند.
نظر شما