به گزارش ایرنا، زندهیاد مهدی آذریزدی که او را پرتیراژترین نویسنده تاریخ ادبیات کودک و نوجوان ایران میدانند، در مجموع، بیش از ۲۰ عنوان کتاب برای بچهها نوشته است. این نویسنده خاطرهانگیز ۱۸ تیرماه سال ۸۸ در ۸۸ سالگی در بیمارستان آتیه تهران دار فانی را وداع گفت و در حسینیه خرمشاه یزد در نزدیکی محل زندگیاش به خاک سپرده شد.
بهترین راه کتابخوان کردن یک جامعه این است که شهروندان آن جامعه را از دوران کودکی با دنیای کتاب آشنا کنیم. وقتی فرد در دوران کودکی و نوجوانی لذت خواندن کتاب و آگاه شدن و بیشتر دانستن را بچشد، در بزرگسالی نیز پیوندش با کتاب و کتابخوانی را حفظ خواهد کرد. یک جامعه کتابخوان به واسطه مجهز بودن شهروندانش به ابزار عمل و آگاهی مسیر رشد و توسعه را سریعتر طی میکند.
زندهیاد آذریزدی در زمان حیاتش تلاش زیادی برای خلق قصههای جذاب و آموزنده برای کودکان و نوجوانان داشته و به همین دلیل روز درگذشتی به عنوان روز رسمی ادبیات کودک و نوجوان در کشور نامگذاری شده است.
خاطرات هشت جلد کتاب رنگارنگ
بچههای دیروز بیشتر از امروزیها کتاب میخواندند؛ روابط اجتماعیشان بیشتر بود و رفاقتهایشان رنگ و بوی مجازی نداشت. بچههای دیروز از خطر تبلت و یارانه در امان بودند و سرشان را با تفریحات سالم گرم میکردند. کتابها و مجلههای آموزنده را ورق میزدند؛ دنبال توپ دولایه پلاستیکی میدویدند، منچ و مار و پله بازی میکردند و ...
حالا که آرشیو خاطراتمان را مرور میکنیم به قفسهای میرسیم که در آن هشت جلد کتاب رنگارنگ پشت هم قطار شده بود. کتابهای مهدی آذریزدی را از روی رنگشان میشناختیم. میدانستیم که مرزباننامه نارنجی رنگ است و مثنوی معنوی چهرهای صورتی رنگ دارد. کتابهای آبی و نارنجی و سبز پستهای هم هر کدام قصههای یکی از منابع ارزشمند ادبی و مذهبی را روایت میکردند.
حدود ۷۰ سال از انتشار کتابهای «قصههای خوب برای بچههای خوب» میگذرد. کتابهایی که حاوی داستانهای شیرین و قدیمی هستند و چند نسل از کودکان و بزرگسالان را سرگرم کردهاند.
سفر به سرزمین حیوانات
در دوران کودکی با خواندن کتابهای آذریزدی کبوتر خیالمان به سرزمینهای دور پرواز میکرد. با قصههای او به دنیای حیوانات میرفتیم و با موجوداتی مواجه میشدیم که همچون انسانها با هم سخن میگفتند. شیر سلطان جنگل بود؛ ولی در کارهایش با دیگران مشورت میکرد و در نتیجه این مشورت حرفهای حکیمانه میزد. موش و گربه با هم دوست میشدند و در نهایت به این نتیجه میرسیدند که رفاقتشان ثمری ندارد. خروس به دیگر حیوانات حسادت میکرد و مدام مشغول دو به هم زنی بود. در کنار متنها طرحهای سادهای وجود داشت که به کمک کودکان میآمد تا فضای قصه را در ذهنشان تصویر کنند. مثل نقاشی خروسی که لب دیوار نشسته و دارد با حرفهایش گربه پایین دیوار را شستشوی مغزی میدهد.
کودکان نسل دیروز قصههای زیبای مثنوی معنوی را غالبا از زبان آذریزدی شنیدهاند. «طوطی و مرز بازرگان»، «شیر بی یال و دم»، «موسی و شبان»، «اختلاف انگوری»، «فیل شناسی در تاریکی» عناوین آشنایی هستند که خاطرات دیروز را در ذهن کودکان امروز زنده میکنند. کودکانی که مفاهیم عمیق این داستانها را درک کردند در بزرگسالی زندگی شیرینتری داشتند. مثلا با خواندن قصه «اختلاف انگوری» فهمیدیم که ما و خیلی از آدمهای دیگر حرفهای مشترکی میزنیم؛ ولی بعضا سوء تفاهمها نمیگذارند در کنار هم با آرامش زندگی کنیم.
آذر یزدی با قلم شیوایش کتابهایی با عناوین قصههای شیخ عطار، قصههای کلیله و دمنه، قصههای قرآن، قصههای چهارده معصوم، قصههای مرزباننامه و... نوشت و بچههای دیروز و امروز را با این منابع ارزشمند آشنا کرد.
تنهایی پدر قصهگو
در فیلم مستند «شبیه هیچکس» ساخته پویا دلیلی که برشهایی از زندگی این نویسنده است، آذریزدی راجع به زندگی خودش اینطور میگوید: من هیچوقت از زندگی و وضعم راضی نبودم، همیشه دلم میخواست کاش یک خرده وضعم بهتر بود یا موفقتر میبودم. کاش ارامش بیشتری داشتم، کاش اسایش بیشتری داشتم، الانم ندارم. الانم با اینکه ۸۶ سال دارم و تمام عمرم رو کار کردم هیچی ندارم. الان همش صحبت از جوونهاست که من جوون نیستم. صحبت از بازنشستههاست که من بازنشسته نیستم. صحبت از سالمنداست، من جز سالمندان نیستم. من همدرد ندارم و تنهام.
روایت قصهها با زبانی ساده و قابل فهم
آذریزدی برای هر کتابش مقدمهای جداگانه نوشته و درباره ویژگیهای آن کتاب توضیح دادهاست. او سعی کرده بچهها را به خواندن کتاب مرجع هم علاقهمند کند. مثلا در مقدمه کتاب «قصههای مثنوی مولوی» آورده است: من از میان همه حکایتهای مثنوی معنوی، ۲۴ قصه را انتخاب کردهام و با تغییراتی که لازم میدانستم به زبان سادهتر برای شما نوشتم. به گمان من در کتاب کلیله و دمنه یا سندبادنامه قصههایی خوبتر از آنچه انتخاب کردم نبود؛ اما در مثنوی معنوی باز هم قصههای خوب هست و من به آنچه در این جلد چهارم جا میگرفت قناعت کردم.
دریافت جایزه از یونسکو
مهدی آذر یزدی در سال ۱۳۴۳ به خاطر نگارش کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» از سوی «سازمان جهانی یونسکو» موفق به دریافت جایزه شد. کتابهای وی از طرف «شورای کتاب کودک» نیز کتاب برگزیده سال شدهاند.
او در سال ۱۳۷۹ به سبب نگاشتن داستانهای قرآنی و دینی، «خادم قرآن» شناخته شد. همچنین چندین دفعه از سوی «حوزه هنری استان یزد» «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی»، «بنیاد ریحانة الرسول (س)» و… برای وی مراسم بزرگداشت برگزار شدهاست.
خانه مهدی آذریزدی خانه ادبیات کودک و نوجوان ایران شد
دی ماه سال گذشته، خانه ادبیات کودک و نوجوان ایران، با عنوان «سرای آذریزدی» در خانه مهدی آذریزدی، پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران افتتاح شد. رسالتِ سرای آذریزدی حفظ و حراست از گنجینه های ارزشمند فرهنگی و هنری همراه با انجام اقدامات علمی، پژوهشی و اجرایی است.
همچنین اسفندماه سال ۱۴۰۱ مقبره مهدی آذریزدی، پیرقصهگوی ایران بالاخره پس از ۱۳ سال انتظار اهالی فرهنگ و هنر در حسینیه خرمشاد یزد ساخته شد.
مرحوم آذریزدی، سال ۱۳۰۰ در محله خرمشاد یزد چشم به جهان گشود و در سن ۳۵ سالگی در تهران به نویسندگی و قصهنویسی روی آورد. پدر قصههای کودک و نوجوان سرانجام، تابستان سال ۱۳۸۸ چشم از جهان فروبست و در زادگاه پدری خود در محله خرمشاد یزد به خاک سپرده شد.
نظر شما