۱۳ خرداد ۱۴۰۳، ۱۳:۳۲
کد خبرنگار: 2998
کد خبر: 85497365
T T
۱ نفر

برچسب‌ها

غرب و ضرورت واقع‌گرایی در دنیای جدید

۱۳ خرداد ۱۴۰۳، ۱۳:۳۲
کد خبر: 85497365
وینسنت هوپر
غرب و ضرورت واقع‌گرایی در دنیای جدید

تهران- ایرنا- در جهانی که به‌ سرعت در حال دگرگونی است، به نظر می‌رسد غرب از واقع‌گرایی دور شده باشد؛ واقع‌گرایی در روابط بین‌الملل، بر نتیجه‌گرایی، دینامیک قدرت و منافع ملی مبتنی است اما سیاست‌های غرب از این اصل فاصله گرفته که در این صورت، باید به موثر بودن این سیاست‌ها در درازمدت تردید کرد.

روابط با ایران، یکی از آشکارترین نمونه‌های فاصله گرفتن از واقع‌گرایی در غرب است. با توجه به نفوذی که ایران در منطقه و در مسائل بین‌المللی دارد، واقع‌گرایی حکم می‌کند که حتی در زمان تقابل هم نوعی همکاری با این کشور دنبال شود. اما راهبردهای غرب در این زمینه، معمولا بی‌توجه به واقعیت‌های موجود، چیزی بین دشمنی و ساده‌اندیشی بوده است. از یک‌سو شاهد لفاظی‌های تند علیه نفوذ ایران و برنامه‌های هسته‌ای این کشور هستیم که خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، یکی از پیامدهای آن است و از سوی دیگر، دعوت غرب برای از سرگیری مذاکرات را شاهدیم. این ابهام در رفتار، نه‌تنها باعث ضعف موضع غرب می‌شود، بلکه ایران را به سوی همکاری بیشتر با چین هدایت می‌کند.

البته فاصله گرفتن از واقع‌گرایی را در امور داخلی کشورهای غربی نیز شاهدیم. با ظهور و تشدید عوام‌گرایی و تندروی‌های ایدئولوژیک، توجه این کشورها از مسائل حیاتی مانند تغییرات آب و هوایی، نابرابری اقتصادی و فرسودگی زیرساخت‌ها منحرف شده است که این نیز به نوبه خود، قدرت عمل غرب را در عرصه بین‌المللی کاهش می‌دهد. در انگلستان برای مثال، بخشی از انرژی سیاسی این کشور برای برگزیت هزینه شد و این امر، جایی برای توجه به مسائل مهم‌تر نگذاشت که در نهایت به سرخوردگی و تصمیم به انتخابات زودهنگام در ژوئیه ۲۰۲۴ انجامید. در آمریکا نیز شورش ششم ژانویه در کنگره این کشور، نماد شکاف‌های سیاسی و کاهش ثبات و حاکمیت قانون بود.

پاسخ غرب به فناوری‌های نوظهور به‌ ویژه هوش مصنوعی هم نشانه نداشتن نگاه راهبردی است. رقابت در این عرصه برای برتری ژئوپلتیک ضروری به نظر می‌رسد. با این حال، سیاست‌های متفرق و قانون‌گذاری‌های ناهمگون در میان کشورهای غربی، مانع از پیشرفت می‌شود. در مقابل، چین رویکردی یکپارچه و بلندمدت دارد و روی پژوهش‌ و توسعه هوش مصنوعی بسیار سرمایه‌گذاری کرده است. این موضوع برای ایران نیز که می‌خواهد قابلیت‌های فناوری خود را افزایش دهد، حائز اهمیت خواهد بود. تهران می‌تواند از طریق گسترش روابط با کشورهای پیشرو در زمینه هوش مصنوعی با فناوری غرب مقابله به مثل کند.

تغییرات آب و هوایی به عنوان یکی از مهم‌ترین چالش‌های جهان، یکی از جنبه‌هایی است که رویکرد ناهماهنگ غرب را به نمایش می‌گذارد. کشورهای غربی تاکنون نتوانسته‌اند سیاست‌هایی یکپارچه در این زمینه وضع کنند. این وضعیت، نه‌تنها سیاره ما را به خطر می‌اندازد، بلکه جایگاه اخلاقی و پیشرو غرب را نیز متزلزل می‌کند. اگرچه اروپا در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر پیشرفت‌هایی داشته، اما آمریکا با نوسان در سیاست‌های آب و هوایی روبه‌رو بوده است؛ به‌ویژه دولت ترامپ با عقب‌گرد، بسیاری از سیاست‌های حامی انرژی پاک را تغییر داد و حالا دوباره بایدن می‌کوشد آن سیاست‌ها را احیا کند. در چنین فضایی، ایران می‌تواند روی انرژی‌های تجدیدپذیر سرمایه‌گذاری کند و خود را به عنوان یک بازیگر مسئولیت‌پذیر در عرصه ابتکارهای آب و هوایی جهان، مطرح کند.

حرکت به سوی خودروهای برقی نیز یک نمونه است. در حالی که غرب می‌کوشد از موتورهای درون‌سوز با سوخت فسیلی فاصله بگیرد، تامین مواد اولیه برای تولید باتری خودروهای برقی، بسیار به چین وابسته است. تسلط چین در عرصه تولید باتری‌های لیتیومی و مالکیت منابع اولیه آن مانند کوبالت و لیتیوم، غرب را در وضعیتی دشوار قرار داده است. ایران با داشتن منابع معدنی سرشار، از جمله لیتیوم، از این ظرفیت برخوردار است که در عرصه جهانی به یک بازیگر نیرومند در تولید باتری تبدیل شود. سرمایه‌گذاری و شراکت راهبردی با ایران در این زمینه، هم برای اقتصاد ایران مفید خواهد بود و هم وابستگی غرب به چرخه تامین چین را کاهش خواهد داد. در چنین فضایی، با توجه به اینکه ۹۵ درصد از سوخت هیدروژنی از سوخت‌های فسیلی تامین می‌شود، تلاش برخی کشورهای صنعتی برای حرکت به سمت باتری‌های هیدروژنی معقول و منطقی نیست.

تعامل با آنچه در عرصه جهانی، اصطلاحا «جنوب» نامیده می‌شود، نقطه‌ای دیگر از ضعف‌های غرب است. بسیاری از کشورهای درحال توسعه، سیاست‌های غرب را ریاکارانه و خودخواهانه می‌دانند که این امر، کاهش نفوذ غرب را به دنبال دارد. اصرار غرب بر حاکم کردن ارزش‌ها و سیستم‌های خود بدون توجه به فضا و آرمان‌های بومی، معمولا نتیجه معکوس به بار می‌آورد. دخالت‌های غرب در خاورمیانه از جمله حمله به عراق، باعث بی‌ثباتی و مقاومت شد. در مقابل، ابتکارهایی مانند جاده و کمربند چین (BRI) با آنکه باعث بدهکاری‌های سنگین کشورها به چین شده است، جذاب‌تر به نظر می‌رسد. موقعیت جغرافیایی ایران، این کشور را می‌تواند به بازیگری مهم در ارتباطات منطقه‌ای تبدیل کند. ایران از طریق مشارکت در مسیرها و راه‌گذرهای هند و نیز مشارکت هوشمندانه با دیگر پروژه‌ها از جمله پروژه جاده و کمربند می‌تواند اقتصاد خود را به اقتصاد جهان گره بزند و قدرت ژئوپلتیک خود را افزایش دهد.

افزون بر این، شبکه‌های اجتماعی به شمشیر دولبه برای جوامع غربی تبدیل شده است که سیاست داخلی و روابط بین‌المللی این جوامع را متاثر می‌کند. شبکه‌های اجتماعی از یک سو تبادل اطلاعات را آزادتر کرده‌اند و به جنبش‌های سیاسی در غرب دامن زده‌اند و از سوی دیگر، انتشار اخبار کذب و افزایش شکاف و دوقطبی را تسهیل کرده‌اند که باعث تضعیف دموکراسی و گفتمان منطقی در غرب شده است. گسترش سریع اخبار کذب و دیدگاه‌های افراطی، حتی فضای سیاسی را در غرب بی‌ثبات کرده و به بی‌اعتمادی اجتماعی دامن زده است. دولت‌های غربی در وضع مقررات برای شبکه‌های اجتماعی ضعیف عمل کرده‌اند. ایران از طریق توسعه دیجیتال خود، افزایش امنیت سایبری و همزمان، گسترش سواد رسانه‌ای و ایجاد اکوسیستم قوی اطلاع‌رسانی، می‌تواند این چالش‌ها را به فرصت‌ تبدیل کند.

در مجموع، باید گفت ضعف واقع‌گرایی در غرب، مایه نگرانی است. بازگشت به نتیجه‌گرایی و سیاست‌های مبتنی بر منافع، برای غلبه بر چالش‌های پیچیده قرن ۲۱ ضروری خواهد بود. به رسمیت شناختن محدودیت‌های قدرت، ورود به عرصه دیپلماسی راهبردی، پاسخ به آسیب‌پذیری‌های داخلی از جمله در عرصه تغییرات آب و هوایی، توسعه هوش مصنوعی، حرکت به سوی خودروهای برقی و پاسخ به چالش‌های ناشی از شبکه‌های اجتماعی، برای این منظور ضروری است. ایران نیز در چنین شرایطی می‌تواند جایگاه خود در عرصه جهانی را تقویت و به ثبات و شکوفایی در منطقه کمک کند. شاید غرب، نیازمند بررسی واقع‌بینانه است.

* وینسنت جیمز هوپر، استادتمام رشته اقتصاد دانشکده مدیریت جهانی در دوبی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha