در شرایط ثبات یک جامعه از حیث امنیتی و سیاسی، بهترین گزینه برای بحران سازی، خلق گره های ذهنی و چالش های معرفتی علیه افکارعمومی و در یک کلام، جنگ شناختی است. در جنگ شناختی برای تغییر منطق محاسبات یک فرد یا جامعه، گاهی اطلاعات ورودی به ذهن را جابجا یا تحریف میکنند. گاهی از تکنیک تکرار و گاهی از تعمیم نابجا جهت خطای شناختی بهره میبرند.
بعضی اوقات القای شناختی صورت میدهند و در برخی مواقع به مارپیچ سکوت و اکثریتسازی مصنوعی متوسل میشوند و گاهی نیز به تعبیر منطقی، حد وسط استدلال را مسموم می کنند. بطور کلی تلاش بر این است که مکانیزم تفکر یک فرد یا جامعه بهم بریزد. نظام معرفت شناسی و ارزشگذاریهایش تغییر کند و منزلت و موقعیت افراد و اشیاء بازتعریف شده و جامعه به نوعی نِسیان معرفتی و فراموشی مبانی مبتلا شود و در تشیخص صحیح و غلط دچار تردید شده و از شناسایی حق و باطل باز ماند.
اما مرز جنگ شناختی در فاطمیه، تقابل در سطحی کلان به شمار می رفت. نظام معرفتی کل جامعه در حال تغییر بنیادین بود و خطر وارونه سازی دین در ساحت عمومی مردم وجود داشت. دعوا سر فرد یا جامعه فقط نبود و پروژه تحریف تاریخ محوریت داشت. اینکه چه کسی و با چه مکانیزمی باید حکومت میکرد یک مساله بنیادین برای کل تاریخ و هدایت انسان محسوب می شد. تقابل اسلام ناب و آمریکایی پیرامون دال مرکزی و مضمون اصلی دین یعنی تعریف و منزلت ولایت در جامعه موضوعیت داشت. حضرت زهرا(س) در چنین ایستگاهی دست به عملیات معرفتی شهادت طلبانه زد و سه راهبرد اساسی را پی گرفت:
۱️. خطبه فدکیه، نقد نخبگان و جریان روشنفکری: مضامین عمیق خطبه فدکیه که از بحث های هستی شناختی و بنیادهای معرفتی شروع میشود و جریان شناسی جنگ ها و نقش آفرینی و دلاوری امیرالمومنین را در تاریخ پیروزی ها و فراز و فرود اسلام یادآوری می کند. به قرآن احتجاج میکند و حکم فقهی ارث را مطابق نص صریح آیات الهی تبیین و تشریح میکند و دستگاه فقهی رقیب را به چالش میکشد. در انتها نیز نخبگان و سران انصار را تشری میزنند و ا سکوتشان گلایه کرده و اتمام حجت به عمل میآورند.
۲️. تبیین چهره به چهره و مبارزه پارتیزانی نرم: بعد از اینکه از تریبون مسجد و در یک نشست نسبتا رسمی و نیمه آماده، بدنه روشنفکری جامعه را به چالش کشیدند، وارد فاز پارتیزانی شدند و خانه به خانه و سلول به سلول به تبیین حق و شکست مارپیچ سکوت همت گماشتند. در واقع بر اساس آیه شریفه(ان تقوموا لله مثنی و فرادی) به عنوان یک ارتش تک نفره به دل سکوت و ترس اجتماعی یورش بردند و یکدستی فریب و دیسیپلین جریان تحریف را زیر سوال بردند.
۳️. بیت الاحزان و مبارزه علنی و نمادین در سطح افکارعمومی: حضرت زهرا(س) موازی با عملیات توجیه نخبگان و تبیین چهره به چهره، مبارزه نرم و میدانی را نیز دستور کار داشتند. گریه هایی که فراتر از یک احساس فردی بود و "تک و تنها" یک جریان مخالف اجتماعی را راهبری میکرد. یک کنشگری نمادین و رسا علیه فضای سرکوب شده افکارعمومی که مارپیچ سکوت را در سطح عمومیتر و فراگیرتر نیز با شکست مواجه میکرد.
رخ داد آنچه که نباید میداد ولی سنت مبارزه با مارپیچ سکوت را برای تاریخ ثبت و سند کرد و ذهنیتها را علیه ساختارها یا مسیرهای غلط تربیت و مهیای خیزش های انقلابی در طول تاریخ نمود. کوتاه سخن آنکه که در دنیای مجازی امروز که مارپیچ سکوت در بزنگاه ها حکمرانی می کند و پنج عنصر ایمان، اراده، آگاهی، اعتماد و امید در جنگ شناختی، مبتلا به زخم و ترکش می شوند، راه حل ماجرا به سبک بزرگ بانوی عالم، شکستن مارپیچ سکوت و نهراسیدن از تونل های توییتری و اینستاگرامی است که رویای حذف و از میان برداشتن تفکر انقلابی را با تکینک سرکوب و سانسور و ایجاد هراس در فضای مجازی و عینی و ذهنی در سر می پرورانند.
نظر شما