مثلا ما نسبت به مراقبت از محیط زیست و حفظ آن از آسیب ها، مسوول هستیم. نسبت به گربه های خیابانگرد و سگ های بی خانمان، احساس تکلیف می کنیم. از دیدن کودکان کار، دلمان خون می شود. با حضور زباله گردها، از خود شرمنده می شویم. دائما به دنبال چیزی هستیم که در مقابل آن، خود را خطاکار و شرمگین ببینیم. البته همه اینها، ناشی از حس مسوولیتی است که در وجود ما نهاده شده است.
از طرف دیگر، ما حق داریم، برای زندگی خودمان تصمیم بگیریم. حق داریم از دیگران بخواهیم با ما محترمانه برخورد کنند. حق داریم تقاضای منطقی از دیگران داشته باشیم. همچنین حق داریم براساس دیدگاه های شخصی مان فکر و زندگی کنیم. حق داریم اشتباه هم بکنیم. و البته حق داریم احساسات مان را بیان کنیم و با دیگران به اشتراک اش بگذاریم. اینها، حق های مشروع انسان ها در همه جوامع است. همانطور هم که گفتیم، نسبت به محیط پیرامون مان نیز مسوول هستیم و حق داریم که احساس مسوولیت کنیم و دغدغه های مربوط به آن را نیز اعلام کنیم. پس دیگران نیز همه این حق ها را دارند. ما حق داریم شاد باشیم و دیگران حق دارند آرامش داشته باشند. حق داریم احساس مان را بیان کنیم و دیگران حق دارند حریم شان حفظ شود. حق داریم به خواسته هایمان برسیم و دیگران حق دارند به حق شان برسند. من حق دارم این مقدمه طولانی را بنویسم و دیگران حق دارند، حقیقت را بدانند.
موضوع، بر سر تولید سریالی به نام «سایه باز» است که در شبکه نمایش خانگی مدتی است پخش می شود. تا اکنون پنج قسمت آن منتشر شده است. کاری است به تهیه کنندگی، نویسندگی و کارگردانی علی یاور. بازیگران نام آشنایی هم در آن بازی کرده اند. داستان اش را هنوز بعد از گذشت پنج قسمت، هنوز نفهمیده ام که چیست. اما گویا درباره سایت های شرط بندی و مافیای آن است.
در همین جا صادقانه بگویم که کیفیت کار بسیار پایین است. با تجربه ای که طی چند سال اخیر، از محصولات شنخ (مخفف شبکه نمایش خانگی!) به مخاطبان دست داده، ارائه آثاری است که اغلب از کیفیت بالایی برخوردارند. چرا که مخاطبان برای بهره مندی از آثار آن، به طور مستقیم پول پرداخت می کنند و در مقابل، انتظار دارند که آثاری در حد استاندارد را ببینند.
نمی خواهم در مقابل آثار ضعیف این موضع را بگیرم که تولید اینگونه برنامه ها، توهین به مخاطب است و هکذا. صاحب کار، یعنی علی یاور، رزومه کوتاه مدتی در این عرصه دارد و آثار شاخصی هم در کارنامه اش دیده نمی شود. اما در این سریال، علاوه بر کارگردانی و تهیه کنندگی، نه تنها دست به قلم هم شده است و سناریونویسی کرده، بلکه جلوی دوربین هم رفته و بازی هم کرده. همه می دانند که تولید سریال، کار زمان بر و طاقت فرسایی است و علاوه بر آنکه می باید از تجربه قابل اعتنایی در این زمینه داشت، باید زمان زیادی هم برای تولیدش گذاشت. اولا، «سایه باز»، متن ضعیفی دارد. یعنی داستان در آن شلخته و به هم ریخته است. همه چیز الکن و ناقص به مخاطب روایت می شود. (شاید نویسنده گمان می کرده با این روش، می تواند تعلیق ایجاد کند!).
از سوی دیگر، دیالوگ ها، اغلب نامربوط و عجیب و غریب هستند. توالی داستانی، ابتدایی است و ضعف در تدوین هم، مزید بر علت شده است. با وجود آنکه بازیگران شناخته شده ای در این سریال حضور دارند، بازی ها، بسیار خام هستند. مشخص است که پیش تولید آن، فرآیند ضعیفی را طی کرده است. سردرگمی صاحبان نقش، کاملا در چهره هایشان هویدا است و نمی شود باورشان کرد. در کل می شود امتیاز یک کار آماتور را به آن داد. خب، مخاطب وقتی در برابر چنین اثری قرار می گیرد، تصمیم می گیرد که آیا قسمت های بعدی اش را دنبال کند یا وقت اش را با تماشای اثری دیگر، صرف کند.
وقتی یک اثر هنری به بازار می آید، حکم هندوانه دربستهای را برای مخاطب دارد که براساس ذائقه اش، با آن برخورد می کند. در این میان، بدشانسی هم ممکن است برای خریدار یک محصول فرهنگی به وجود آید و پول اش را صرف اثری بکند که از آن راضی نیست یا از نظر او، ارزش هزینه و وقت اش را نداشته است. حال، ممکن است عده ای هم باشند که حتی با دیدن اثری ضعیف، راضی باشند، که این، از حقوق آنهاست و ما به انتخاب شان باید احترام بگذاریم.
در این میان، بحث ما، بازیگران نام آشنای «سایه باز» است. مثلا آقای مهدی هاشمی، در بازیگری یک معیار محسوب می شود. همگان، ایشان را در تخصص شان، قبول دارند. سوال این است که چه اتفاقی افتاده است که در این سریال، با چنین کیفیتی حضور یافته اند؟ آیا حتی پیش خودشان نگفته اند اینها دیگر چه دیالوگ هایی است که من باید بگویم؟ یا بازیگر مقابل من چرا اینقدر خام و نچسب بازی می کند؟ یا داستان چرا اینقدر به هم ریخته و بی منطق دارد جلو می رود؟ یا خانم فاطمه گودرزی، خانم شقایق فراهانی و حتی سام قریبیان، از حضور در چنین اثری راضی هستند؟ آنها با توجه به کارنامه ای که دارند، باید از هوش بالایی در بازیگری برخوردار باشند. متوجه غیرمعمولی بودن داستان و کارگردانی اش نشده اند؟ این موضوع، از آنجا مطرح شد که گفتیم همه شهروندان، حقوق و مسوولیت هایی در جامعه و نسبت به خود و دیگران دارا هستند. مردم، حق دارند به واسطه حضور بازیگرانی که دوست شان دارند، وقتی برای اثری هزینه می کنند، حداقل های استاندارد را داشته باشد. اگر این طور نباشد، آن چهره ها، مسوول اند که پاسخ بدهند. باید بگویند که چه شده است در چنین اثری حضور یافته اند و مخاطبان را برای دیدن آن، مجاب کرده اند دست به جیب شود و هزینه کند.
امیدوارم مجموعه ساترا همانطور که در مورد مباحث اخلاقی و محتوایی آثاری که قرار است در شبکه نمایش خانگی پخش شود، حساسیت های بسیار دارد و مراقبت های فراوان می کند، به کیفیت این تولیدات نیز توجه کند.
نظر شما