گردشگری نقش مهمی در ایجاد تغییرات فرهنگی دارد، اگر چه شاید گاهی ناهنجاری اجتماعی در فرهنگها را هم منجر شود، اما همیشه باعث رواج و تقویت عناصر فرهنگی مثبت در جوامع بوده و خواهد بود، اما آنچه در سفر بیش از هر چیز دیگری مهم است، موج ارتباطی فردی و اجتماعی است که گردشگر یا تورهای گردشگری از لحظه تصمیم به سفر حتی تا سالها بعد از سفر ایجاد کرده و این صنعت را بر پایه ارتباطـات مواصـلاتی، ارتباطات مخابراتی، ارتباطات اجتماعی و زیر مجموعه آن ارتباطات انسانی استوار و پابرجا نگه داشته است.
تالکوت پارسونز جامعهشناس آلمانی (۱۹۷۹-۱۹۰۲) یـک نظـام اجتمـاعی را مجموعهای از کنشگران فردی میداند و در موقعیتی که دسـتکم جنبهای فیزیکـی یـا محیطی دارد با یکدیگر کنش متقابل دارند این افراد یـا کنشگران بـه حـسب گرایش بـه «رضایتمندی حد مطلوب» برانگیخته میشوند و رابطهشان بـا موقعیتهایشان با همـدیگر بـه واسطه فرهنگ و نمادهای مشترک مشخص میشود.
سفر و زنجیره ارتباطات
معمولا از ابتدا تا انتهای سفر بین گردشگر و سایر افرادی که طول سفر با او همراه هستند یا خدمات مورد نیازش را ارائه میکنند نوعی تعامل برقرار میشود، که به قدرت و هنر هر کدام از طرفین اتصال در برقراری ارتباطات انسانی بستگی دارد؛ از همان مرحله آغازین سفر حتی قبل از آن یعنی زمانی که فکر سفر و گردش بـه ذهن گردشگر خطور میکند، حلقه اول ارتباط شکل میگیرد، ارتباط با خود، فرد بر اساس احساس نیاز درونی به هر دلیلی با خود فکر میکند به کجا سفر کند و چگونه برود، این ارتباطات پایه برقراری ارتباطات دیگر است و قطعا سطح وسیعی از ارتباطات را ایجاد میکند که نتیجه آن ارتباطات میانفردی موثر است.
حالا او که دیگر یک گردشگر بالقوه است و باید به این فکر کند، با چه کسی یا کسانی میتواند به این سفر برود، از چه کسی باید خدمات مورد نیازش برای آغاز سفر تا مقصد را دریافت کند، چه کسانی را در مقصد سفرش خواهد دید؛ بذری از ارتباطات موثر که با قاعده همدلی و کنار هم بودن حلقههای بعدی در ارتباطات جمعی را پویا میکند؛ این نوع فهم و انتقال معانی بر پایه ارتباطات موثر این توفیق را بیشتر تضمین میکند که روح سفر و گردش در وجود مسافر شکل بگیرد و سطح تفکر او برای برقراری و گسترش زنجیره ارتباطات در مسیر یا مقصد سفر را پر رمقتر سازد.
حالا دیگر گردشگر در سفر بنا به هنرمندی خود در برقراری ارتباط موثر، حلقههای ارتباطی خود را با همسفران، با خدمتدهندگان و با جامعه محلی توسعه میدهد، این هنرمندی علاوه بر اینکه سفر را به عنوان یک کنش انفرادی به سطحی از کنش جمعی ارتقا داده و دلچسبتر کرده، بلکه سطحی از رضایتمندی از خود، اطرافیان و جامعه مقصد و حتی جامعه محل زندگی خود را نیز فراهم کرده است.
گردشگری و هنر ارتباطات و ارتباطات هنری
البته نباید از نوع و هدف گردشگری غافل بود، این سطح ارتباطی در گردشگری طبیعت با گردشگری هنری قطعا متفاوت است یا در گردشگری ماجراجویانه با گردشگری درمانی هم بسیار فرق دارد، زیرا سطح علاقه، انگیزه، تعامل، همدلی، همفکری، مشارکت و مسئولیتپذیری در هر کدام از این نوع سفرها کاملا مجزا از یکدیگرند.
به طور مثال در نظر بگیرید که سفر به مقصدی انجام میشود که امرار معاش اهالی آن منطقه صنایعدستی و محصولاتی از هنرهای سنتی است، این کارکرد و کاربرد در سفر به منطقهای با این ویژگی، نیاز به ارتباطات موثرتری با لایههای هنر، جامعه و فرهنگ محلی، تاریخ، پیشنیه اجتماعی و اقتصادی مقصد را هم به همراه میآورد. همانند طبیعت، هنر میتواند اضطراب و نگرانی انسان را کاهش دهد، انسان را از انزوای اجتماعی دور کند، امید و نشاط را دل روح و جان انسان بیدار کند، همسفران در یک تور هنری از یک روستای صنایعدستی قطعا نشاطی مضاعف نسبت به منطقهای که مردمانش چندان هنرمند نیستند، خواهند داشت.
مثلا ایران با تاریخ و تمدنی که به ۱۰هزار سال و فرهنگ و هنر با آثار مکشوفهای به همین قدمت و اصالت، هر گردشگر هنردوستی را که به سفر به این نوع مناطق شناخته شده ترغیب میکند، این رابطه معنادار میان هنر، فرهنگ، صنایعدستی و سفر، علت جذب و ارتباط همه شرقدوستان از اروپا و علاقهمندان به تمدن زنده در غرب آسیا به ویژه ایران است، و تا هم اکنون هم هر گردشگری ارتباط موثر خود را با پیشنیه و اصالت این نوع مناطق و مقاصد، حتی پیش از تصور سفر به آن آغاز کرده است.
جاذبه ارتباطی فرهنگ و هنر برای سفر
حال آنکه هدف غایی هنر و سفر دقیقا همین تاثیرگذاری است و با گذر قرنها هم این تاثیر در بطن تاریخ همچنان تداوم دارد و جذب میکند، اگر هنر و اثر هنری تاثیر و ماندگاری رابطه را در خود نداشت، انسان را از هزاران کیلومتر آن طرفتر برای عرضه و ارائه به سوی خود جلب نمیکرد، هر هنرمندی در کنار همه دلایل خود برای خلق یک اثر، ایجاد ارتباط با جهان پیرامون خود را هم در آن اثر پرداخت کرده است، و هر چه هنرمند و اثر فاخرتر جذب قویتر و ارتباط موثرتر خواهد بود.
نتیجه این ارتباط موثر در بازگشت از یک سفر طبیعتگردی -که هنرمند و صانع آثارش خداوند است- یا بازگشت از یک گردش هنری که - مردان و زنانی هنرمند و خلاق بانیاش هستند-، پالایش و آرامش روح و روان انسان خواهد بود، انرژیهای مثبت انسان را افزایش و انرژیهای منفی را کاهش میدهد، این ذات هنر در برقراری ارتباط با مخاطب است که انسان را حتی اگر تماشاگر باشد از سطحی به سطحی دیگر رشد میدهد.
اینکه ما با نگاه کردن به دنیای اطرافمان به درکی از حقیقت هستی میرسیم، نتیجه برقراری یک ارتباط عمیق و موثر با خود، با پیرامون خود، با طبیعت و اجزای آن است، زمانی که ما به درک مفهوم تاثیر و نقش هنر در زندگی نمیرسیم، بیماریهای روحی بروز میکنند، سفر، گردشگری، دیدن طبیعت، تماشای آثار هنری، حتی شنیدن یک موسیقی متعالی حس همذاتپنداری با حقیقت هستی را تقویت میکند و موجب تسکین دردهای انسان که عموما ناشی از تنهایی، ماشینیسازی، مصرفگرایی مطلق، دوری از اصالت و نبود ارتباط موثر است، و سفر و گردشگری تجویزی برای همه این دردها است.
نظر شما